به گزارش همشهری آنلاین؛ مهدی خورسند؛ کارشناس روابط بینالملل در روزنامه همشهری نوشت، در روزهای گذشته سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه در سفری به چین رفت و با مقامات این کشور دیدار کرد. وی هدف اصلی از این سفر را رایزنی و مشورت درخصوص مسائل منطقهای و بینالمللی با چین عنوان کرد که بهنظر میرسد موضوع پرونده هستهای و ادعای اروپاییها بر فعالسازی مکانیسم ماشه و اوضاع سوریه در صدر مسائل رایزنیشده باشد.
ماه گذشته بود که نمایندگان تروئیکای اروپایی در سازمان ملل در ادامه سیاستهای ضدایرانی این کشورها به شورای امنیت اعلام کردند که درصورت لزوم آماده استفاده از مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمها علیه ایران هستند. این ادعا در شرایطی مطرح میشود که چنین مسئلهای بلافاصله با واکنش روسیه، چین و ایران روبهرو شد. حال شاید تهران در حال یارگیری است تا بتواند این پیچ و کلاف مبهم را نیز پشتسر بگذارد. البته سفر عراقچی به پکن در حالی انجام میشود که بهنظر میرسد چینیها سطح مراودات خود با تهران را به شکل محسوسی کاهش دادهاند که البته به عقیده نگارنده تا حد زیادی باید به طرف چینی حق داد. سال۲۰۱۶ و درپی سفر شیجینپینگ، رهبر چین به تهران بهعنوان نخستین رهبر ۱+۵ که بعد از امضای برجام به تهران آمده بود و بهگفته برخی منابع رسمی بسته پیشنهادی سرمایهگذاری ۴۰میلیارد دلاری در این سفر مطرح شد،
دولت وقت ایران بهتصور اینکه شرکتهای آمریکایی و اروپایی برای سرمایهگذاری به ایران خواهند آمد، وقعی به این سفر ننهاد و بهجرأت میتوان گفت این سفر شکست خورد. اما در سال۲۰۱۹ و درپی بدعهدیهای مکرر غربیها، همان دولت پیشنهاد امضای سند اجرایی همکاری ۲۵ساله و راهبردی بین ایران و چین را داد که البته با استقبال طرف چینی روبهرو شد و در دولت سیزدهم این سند به حالت اجرایی درآمد اما آنهم فعلا در حالت اغما بهسر میبرد.
با روی کار آمدن دولت سیزدهم و در شرایطی که فوتیهای کرونا روزانه به عدد۸۰۰رسیده بود، این چینیها بودند که با یک تماس تلفنی رئیسجمهور وقت، میلیونها دوز واکسن به ایران دادند و در این مسیر حقیقتا کمک بزرگی به کشورمان کردند اما در پی این اتفاق هم سازوکار مشخصی برای توسعه روابط تهران و پکن در دستور کار دولت سیزدهم قرار نگرفت. به گمان برخی از کارشناسان، شاید حضور هیأت نهچندان بلندپایه چینی در مراسم یادبود شهید رئیسی در تهران گواهی بر دلخوری چین از نبود راهبرد مشخص ایران در همکاری با چین باشد.
در ماههای اخیر که دولت چهاردهم نیز بر سر کار آمده و با وجود تحرکات مثبت و قابلستایش وزیر محترم امورخارجه دولت چهاردهم، هنوز راهبرد مشخصی از سوی دولت برای همکاری با طرف چینی نمیبینیم. همین موضوع سبب شده که چینیها هم اصراری بر حفظ منافع ایران در طرحها و کریدورهای بینالمللی منطقهای و بینالمللی نداشته باشند. بهنظر میرسد اگر دیر بجنبیم(شاید تاکنون هم زمان زیادی را از دست داده باشیم) بهزودی رقبای منطقهای ایران جای ما را در ابرپروژههای ترانزیتی چون یککمربند-یکراه خواهند گرفت و مزیت نسبی ترانزیتی ایران از بین خواهد رفت.
متأسفانه ایران در طول یک دهه گذشته، روابط با چین را به گرفتاری و گیرافتادن در تنگناهای بینالمللی خلاصه کرده که ادامه این موضوع سطح روابط بین تهران و پکن را به سطح نازلتری کاهش میدهد و میتواند بر منافع ملی ایران تأثیر بگذارد. در پایان به عقیده نگارنده، برای پرونده روابط ایران و چین باید فردی درنظر گرفته شود که هم ژئوپلیتیسین باشد و هم دیپلماسی اقتصادی را به شکل عمیقی درک کند. چینیها ایران را کشوری راهبردی میدانند و بهنظر میرسد انتظار دارند فردی توانمند و دارای تأییدات حاکمیتی در رأس پرونده روابط ایران و چین قرار گیرد.
نظر شما