مجموع نظرات: ۰
سه‌شنبه ۷ مهر ۱۳۸۸ - ۰۶:۱۷
۰ نفر

محمد جواد زمان‌آبادی: وارد شهر که می‌شدید‌، فقط باغ وجود داشت و درخت و میوه و رودخانه و پرنده‌های مختلف.

امروز نمه‌ای از آن گذشته سراسر سبز‌، فرحزادی است و درکه و دربندی. آن روزها ورودی‌‌های شهر به پایتخت جوان کشور جلوه خاصی می‌داد، اما این روزها کمتر اثری از آن زیبایی و عظمت وجود دارد.

 تا همین جای مقدمه کافی است برای این‌که به اطلاع شما برسانیم، قرار است تهران باز‌هم مبادی ورودی و خروجی‌اش‌، زیبایی پیدا کند و عظمت. گزارش این شماره همشهری‌مسافر به همین ورودی‌ها و خروجی‌ها اختصاص دارد.

تهران را این‌طوری نگاه نکنید.این تهران هرچه می‌‌کشد از زیبایی دوران جوانی‌اش است! واقعیت این است که در قدیم این شهر زیبا به دل بزرگانی نشست که از دار دنیا فقط خورد‌و‌خوراک و عیش و نوشش را فهمیده بودند و کجا بهتر از روستایی بغل دست شهر بزرگ ری که بنشینند زیر درخت و رودی از کنارشان عبور کند تا گذر عمر را در این رود ببینند و همزمان قلیانی هم چاق کنند.

همین شد که ده به روستا‌، روستا به شهرستان و شهرستان به شهر تبدیل شد و همین شهر شد یک کلان‌شهر یعنی پایتخت ایران. امروز را نبینید که هر کسی هرجا می‌‌رسد این جمله را می‌‌گوید که تهرانی به این شلوغی و کثیفی را چه به پایتخت شدن؟ تهران قدیم، تهرانی بوده که ذکر زیبایی‌اش تا کشورهای دور رفته بود و جایگاهی داشت به اندازه بهشت‌زمین. روایت دروازه‌ها‌ی شهر هم از همان زمانی شروع شد که روستای ما به شهر پربرکت و زیبا تبدیل شد.

اساس پیدایش 4‌دروازه اصلی تهران که سال‌هاست نماد سنت و زیبایی و ابهت شهرمان به شمار می‌آید، از زمان صفویان بوده است.آن روزها تهران، منطقه خوش‌و‌آب هوایی در حوالی شهر بزرگ ری بود که به‌واسطه درختان و برکه‌ها‌ی بسیارش، متمولان را گاهی به خود می‌‌دید.

در زمان پادشاهان صفوی کم‌کم تهران شهرتی پیدا کرد و آبادی و رونق این شهر به‌ویژه در دوره سلطنت شاه‌تهماسب اول آغاز شد.چون جد اعلای صفویه به‌نام امامزاده حمزه مجاور بقعه حضرت عبدالعظیم(ع) در شهر‌ری مدفون بود، از این رو سلاطین مزبور هرچند گاه برای زیارت  این امامزاده  به تهران می‌آمدند.

شاه‌تهماسب اول گذشته از این، به‌علت وجود آب‌های گوارا و باغ‌های فراوان و شکارگاه‌های مناسب اطراف شهر، تهران را دوست ‌داشت و به‌مرور در این محل به سکونت‌ها‌ی تقریبا طولانی ‌پرداخت.این سکونت‌ها‌ی طولانی که حتماً از سور خوشگذرانی بود، شروع ماجرایی بود که در نهایت به تهرانی بزرگ و آلوده و پرترافیک و شلوغ منتهی شد.

اقامت‌ها‌ی طولانی‌مدت پادشاه در تهران تا آن‌جا پیش رفت که دستور داد دور شهر را برج‌وباروی مقاوم بسازند  و بناهای تازه و کاروانسراها در داخل آن بنا کنند، به‌همین مناسبت در سال961 هجری‌قمری حصاری به دور شهر بنا نهادند که از 4دروازه و 114برج به تعداد سوره‌ها‌ی قرآن تشکیل می‌یافت و مصالح آن را از معادنی تامین کردند که بعدها به چاله‌میدان و چاله‌حصار موسوم شد.

اما خوب ماجرا سوی دیگری هم داشت.تهران حالا صاحب برج‌وبارویی شده بود که بر‌اساس آن هرکسی که قصد ورود‌و‌خروج به شهر را داشت باید از آن‌جا گذر می‌‌کرد.ظاهرا اولین برج‌ و‌ باروی دور تهران به فرمان شاه‌تهماسب صفوی به‌سال 964قمری ایجاد شد.این بارو 6هزار گام طول داشته به عدد تعداد سوره‌ها‌ی قرآن یعنی یکصدوچهارده برج برای بارو قرار دادند.

این برج و باروی اولیه 4دروازه بیشتر نداشت؛ دروازه حضرت عبدالعظیم(ع) به سمت ری، دروازه‌ دولاب، دروازه‌ شمیران و دروازه‌ قزوین.البته محدوده آن زمان تهران نیز با توجه به کوچکی ابعادش این‌چنین بود: از شمال خیابان امیرکبیر، میدان سپه و خیابان سپه، از شرق به خیابان ری، از جنوب خیابان مولوی و از سمت غرب هم خیابان وحدت اسلامی‌‌.

در زمان ناصرالدین‌، شاه‌قاجار شهر وسعت زیادی گرفته بود و نمی‌‌توانست در حد و اندازه کوچکی که شاه‌تهماسب ساخته بود، باقی بماند.تهران متولدشده حالا کم‌کم بزرگ می‌‌شد و همین موضوع دلیلی شد تا ناصرالدین‌شاه هم دست به اقداماتی در خصوص ورود و خروج از شهر بزند.

به دستور ناصرالدین‌شاه شهر گسترش یافت و قرار شد که از سوی دروازه شمیران‌(در مدخل پامنار) یک‌هزار‌و‌هشتصد ذرع و از هر یک از 3دروازه دیگر یک‌هزار ذرع شهر را وسعت دهند و مسئول این کار بزرگ را هم مستوفی‌الممالک، صدراعظم و میرزاعیسی وزیر بر‌عهده گرفتند.

بر اساس دستور مهندسان ساخت منصوب شده از سوی ناصرالدین‌شاه، تمام برج و باروی سابق خراب و خندق قدیمی‌‌ را پر کردند. خندق تهران را مطابق نقشه خندق پاریس به صورت هندسی ساختند. محیط شهر جدید ‌22کیلومتر و ‌12دروازه دور‌تا‌دور شهر بنا شد. این دروازه‌ها‌ در آن زمان چنان با دقت و مهارت ساخته شد که اولین محل گردشگری  تهران از نگاه اروپاییان به شمار می‌‌رفت.

دروازه‌ها‌ی ‌12گانه تهران عبارت بودند از:
شمال: دروازه شمیران‌(حدود سر‌ پیچ شمیران فعلی یعنی محل تقاطع خیابان‌های انقلاب‌اسلامی و دکتر‌شریعتی)، دروازه‌دولت‌(محل تلاقی خیابان‌های سعدی و انقلاب‌اسلامی) و دروازه یوسف‌آباد‌‌(چهارراه کالج)
 غرب: دروازه خانی‌آباد‌(میدان خانی‌آباد در محل تلاقی خیابان خانی‌آباد با مولوی با خیابان شوش)، دروازه غار‌(‌حدفاصل بین‌ خانی‌آباد و میدان شوش)، دروازه شاه‌عبدالعظیم‌(ع)(میدان شوش ابتدای جاده شهر‌ری)

 شرق: دروازه خراسان‌(میدان خراسان)، دروازه دولاب‌(سه‌راه شکوفه) و دروازه دوشان‌تپه (انتهای خیابان مجاهدین‌اسلام مشرف به میدان شهدا‌)
البته بعدها برای ماشین دودی که همان قطار شهری تهران به شهر‌ری بود، دروازه جدیدی اضافه شد که بر و روی زیادی نداشته و به پای دروازه‌ها‌ی معروف دیگر نمی‌‌رسید.

از نکات جالب‌توجه و حاشیه‌ای دروازه‌ها‌ مسأله دروازه‌بانی و ماموران دروازه بود. هر دروازه دو‌نوع مامور داشت؛ مامور اخذ عوارض و ماموران تفتیش کالای قاچاق. آن زمان دریافتی‌ها‌ی هر ورودی شهر به‌صورت مزایده سالیانه در اختیار یک فرد قرار می‌‌گرفت‌.

 به این معنی که از طرف دولت، که فلان مبلغ را به من بده هر کاری دلت می‌‌خواهد انجام بده، رسمی ‌‌دیرینه که در تمام شئون، مانند حکومت و گمرکات و هر محل درآمد انجام می‌‌گرفت و برندگان آن‌ها یکی از خود دولتیان و منصوبان آنان بودند و او هر دروازه را جدا‌جدا اجاره می‌‌داد و اجاره‌بها دریافت می‌‌کرد‌.

کار ماموران تفتیش نیز بهتر از نوع مدیریت مدیران ورودی شهر نبود‌. قاعده کار در تفتیش بار این بود که اولاً با چوب کلفت محکمی ‌‌که در دست داشتند چند ضربه به بار کوبیده محتوایش را متوجه می‌‌شدند، شاید‌! وای به حال کسی که بار شکستنی داشت. 

 برای بررسی برخی بارها که احتمال قاچاق  تریاک  در آن‌ها بود میله آهنی بلندی در کیسه آویزان از قاطر داخل می‌‌کردند تا  وسط آن‌ها جنس قاچاقی  جاسازی نشده باشد. در این حالت هم معلوم است که چه اتفاقی برای بار می‌‌افتاد. دیگر از کار این ماموران باز و بسته کردن  دروازه‌ها‌ در شب بود و با این کار بسیاری از قافله‌های جامانده از ترس دزدان خندق با پرداخت وجوهی هنگفت به دروازه‌بانان به شهر وارد می‌‌شدند.

از آن سال‌ها تا امروز زمان زیادی گذشته است. حالا شهرداری مسئول مبادی ورودی و خروجی شهر است و البته به ازای آن‌ها نه دروازه‌بانی وجود دارد که از شما باج بگیرد و نه ماموری که بارهای شما را با چوب کنترل کند.

 اگر امروز حوالی خیابان امام‌خمینی(ره) و همین میدان بروید، دروازه‌ای را می‌‌بینید که کمتر اثری از ویژگی‌ها‌ی بسیار منحصر‌به‌فرد قدیمی‌‌اش باقی مانده، اما جالب است بدانید امثال همین دروازه، سال‌های سال محل عبور‌و‌مرور اصلی مسافران تهرانی بوده است.

ورودی‌ها‌ی شهر، همان‌طور که در تاریخ هم آمده به مبداء بسیاری از اتفاقات مهم تبدیل شده‌است. این‌که چه کسانی وارد شهر ما می‌‌شوند و چه کسانی از شهر خارج. این‌که چه امکاناتی به آن‌هایی می‌‌دهیم که وارد شهرمان می‌‌شوند و چگونه مسافران شهر را از خروجی شهر راهی سفر می‌‌کنیم؛ همه این‌ها‌ اتفاقاتی است که این روزها مورد‌توجه شهرداری و مدیران اداره‌کننده شهر قرار دارد. همان‌طور که در طرح جامع شهر تهران نیز به هویت ایرانی‌–‌اسلامی‌‌شهر اشاره شده، به‌تازگی بررسی وضعیت ورودی‌ها‌ی شهر،سامان‌دهی،زیبایی ، کارآیی و امکانات مبادی ورودی و خروجی مورد‌بررسی و اجرا قرار گرفته است.

شاید از این طریق باز‌هم تداخل سنت و مدرنتیه، ما را ببرد به روزهایی که زیبایی‌ها‌ی دنیا طبیعی بود و امکانات مدرن در اختیارمان. ورودی‌ها‌ی شهرمان را ببینیم و یاد گذشته باشیم، اما هر امکانی در همین ورودی و خروجی شهر در اختیارمان باشد.

همشهری مسافر

کد خبر 91473

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار شهری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز