پیگیری سرقتهای سریالی سارقان پتکی طلافروشیها، از چهاردهم اسفندماه 87 و هنگامی آغاز شد که طلافروش میانسالی به کلانتری 128 تهران نو رفت و از سرقت مغازهاش توسط چند جوان خشن خبر داد.
این مرد به ماموران پلیس گفت: در مغازه طلافروشیام در خیابان نیروهوایی نشسته بودم که ناگهان 2جوان که یکی از آنها شمشیر و دیگری پتکی در دست داشت به سمت مغازهام دویدند و هنگامیکه به ویترین مغازه رسیدند، جوان پتک به دست با چند ضربه شیشه ویترین را شکست و همزمان همدستش به سرعت یک و نیم کیلو طلا را از داخل ویترین برداشت و در حالی که مقداری از آنها از دستش بر زمین ریخته بود، بقیه را در کیف خود ریخت و سپس به همراه 2 جوان موتورسوار که منتظر آنها بودند، به سرعت از محل گریختند.
با اعلام این شکایت، با دستور قاضی توکلی، بازپرس شعبه 5 دادسرای جنایی تهران، تیم ویژهای از کارآگاهان اداره هجدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، تحقیقات خود را برای یافتن سرنخی از سارقان خشن آغاز کردند.
دومین سرقت
چند ساعت بعد در حالی که تحقیقات آغاز شده بود، گزارش سرقت مشابهی توسط سارقان ویترین شکن در اختیار ماموران پلیس قرار گرفت. این بار سارقان به سراغ مغازهای در فلکه دوم تهرانپارس رفته بودند.
صاحب طلافروشی در بازجوییها به ماموران گفت: به همراه یکی از دوستانم و 2 مشتری در داخل مغازه بودیم که ناگهان جوان قدکوتاهی، پارهآجری را به سمت شیشه مغازه پرتاب کرد و بعد از شکستن شیشه به سرعت دست خود را داخل ویترین مغازه برد و بعد از برداشتن 2 قاب انگشتر، سوار یکی از دو موتورسیکلتی که منتظر او بودند شد و به همراه همدستانش به سرعت فرار کردند، اگر چه با خودرو به تعقیب آنها پرداختیم اما سارقان با استفاده از شلوغی خیابان فرار کردند.
در ادامه تحقیقات درباره این پرونده، کارآگاهان دریافتند اعضای باند ویترینشکن، علاوه بر سرقت از طلافروشیها اقدام به خفتگیری و سرقت از مشتریان بانکها نیز میکنند که در جریان یکی از سرقتهای خود، 4 میلیون تومان از پولهای مردی را که از شعبه بانکی در چهارراه کوکاکولای خیابان پیروزی خارج شده بود، سرقت کرده بودند.
در این مرحله از عملیات، تصاویر چهرهنگاری شده متهمان در اختیار گشتهای پلیس سراسر کشور قرار گرفت، اما هنوز مدت زیادی از ارسال تصاویر نگذشته بود که کارآگاهان پلیس دریافتند یکی از سارقان تحت تعقیب هنگام سرقت یک خودرو در اصفهان دستگیر شده است.
به این ترتیب متهم برای انجام تحقیقات به پلیس آگاهی تهران منتقل شده و در اداره هجدهم تحتبازجویی قرار گرفت. وی که جوان 19سالهای به نام حمیدرضا بود، درباره سرقت خودرو به ماموران گفت: پس از انجام چند فقره زورگیری و سرقت از طلافروشیهای تهران، از آنجا که پلیس بهشدت همه طلافروشیها را تحت نظر قرار داده بود، تصمیم گرفتیم به اصفهان بگریزیم و سرقتهایمان را در آنجا ادامه بدهیم، بنابراین به همراه همدستانم به اصفهان رفتیم و در نخستین اقدام تصمیم گرفتیم با ربودن یک خودرو، به یک طلافروشی دستبرد بزنیم، اما وقتی قصد سرقت خودرو را داشتیم راننده مقاومت کرد، بنابراین وی را با چاقو مجروح کردیم اما مردم مانع فرارمان شدند و من دستگیر شدم.
وقتی حمید رضا در همان لحظات اولیه دستگیری، همدستانش را لو داد، ماموران به سراغ سایر سارقان رفتند اما متهمان بعد از دستگیری همدستشان از اصفهان فرار کرده بودند.
وقتی ردگیریهای پلیسی نشان داد که سارقان فراری به تهران گریختهاند، تمامی پاتوقهای اعضای باند تحتکنترل قرار گرفت و سرانجام شامگاه ششم شهریور ماه، وقتی یکی از اعضای باند به نام مهدی برای خرید مخدر شیشه به یکی از پاتوقهایش رفته بود شناسایی و دستگیر شد.
مرد جوان ابتدا سعی میکرد وانمود کند یک خلافکار خرده پا است که به خاطر خرج اعتیادش سرقتهای کوچکی را انجام میداده است اما وقتی دریافت ماموران او را در جریان سرقت از طلافروشیهای تهران شناسایی کردهاند لب به اعتراف گشود و در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: پس از دستگیری همدستمان در اصفهان، از آنجا که مطمئن بودیم، پلیس مخفیگاه ما را پیدا میکند فرار کردیم و از آن زمان سعی میکردیم با جابهجاییهای سریع، مانع ردگیریهای پلیس شویم، در این مدت همگی با هم در یک خانه زندگی میکردیم و برای آنکه مخارج اعتیادمان را تامین کنیم دست به زورگیری و سرقت میزدیم.
لحظاتی بعد وقتی مهدی آخرین مخفیگاه همدستانش را لو داد، این منطقه به سرعت به محاصره پلیس درآمد و در حالی که سارقان خشن منتظر رسیدن همدستشان با مخدر شیشه بودند، ناگهان خود را در محاصره پلیس دیدند و دستگیر شدند.
باند بچه محلها
با انتقال متهمان به اداره هجدهم پلیس آگاهی تهران، سردسته 23 ساله باند مخوف به نام حسین که یک کیفقاپ سابقه دار بود، با اعتراف به طراحی نقشه سرقت از طلافروشیها و دهها فقره زورگیری و سرقت زنجیرهای طلا، پول و گوشی تلفن همراه به کارآگاهان گفت: با دوستان خود که از کودکی با هم بزرگ شده بودیم، در داخل پارکی جمع میشدیم و شیشه میکشیدیم تا اینکه مدتی قبل تصمیم گرفتیم با همدستی یکدیگر، برای تامین هزینه موادمان، سرقت کنیم.
پس از انجام چندین فقره زورگیری، وقتی احساس کردیم حرفهای شدهایم، برای آنکه پول بیشتری به دست بیاوریم تصمیم به سرقت از طلافروشیها گرفتیم، اما آنقدر برای پولدار شدن عجله داشتیم که در یک روز، 2 مغازه طلافروشی را در شرق تهران سرقت کردیم و بعد به اصفهان گریختیم که در آنجا همدستمان دستگیر شد و ماجرای سرقتهایمان لو رفت.
40 مالباخته
سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: سارقان درجریان سرقت از طلافروشیها، از بین چندین مغازهای که در کنار یکدیگر وجود داشتند، مغازههایی را انتخاب میکردهاند که فاقد حفاظ نردهای مناسب بودهاند.
سرهنگ محمدیان در ادامه افزود: تاکنون40 مالباخته که توسط این افراد مورد زورگیری و سرقت قرار گرفتهاند شناسایی شدهاند.