روایت آتش سوزیهای بازار تهران که یکی از اصلیترین بخشهای تاریخی و هویتی شهر است داستانی عجیب و بینظیر نیست؛ چراکه هر ازگاهی در صدر اخبار قرار میگیرد تا برای چندمین بار بازاریان و تهرانیها بدانند که دالانهای تودرتو و قدیمی بازار تحمل این همه کالا و تردد و بیتوجهی مغازهداران را ندارد.
در حریقی که دوشنبه شب آغاز شد و بیش از 2 ساعت سرای حاج حسن واقع در قسمت مرکزی بازار تهران بین چهارسوق کوچک و بزرگ را به کام خود کشید، ماموران 10 ایستگاه سازمان آتشنشانی شهرداری تهران با تمام قوا تلاش کردند تا از سرایت آن به دیگر بخشهای بازار جلوگیری کنند؛ تلاشی که نتیجه آن مصدوم شدن 9 آتشنشان و اعزام 2 نفر از آنها به بیمارستان سوانح سوختگی بود که یکی از آنها هنوز در بیمارستان بستری است.
با نگاهی به سابقه آتش سوزیهای بازار و بررسی آنها از زمان آتشسوزی سرای امیرکبیر در اوایل دهه 70 که منجر به تخریب 90 درصدی یکی از سراهای قدیمی بازار و بازسازی دوباره آن شد تا آتش سوزی هفته گذشته ابتدای بازار بزرگ، تقریبا همه موارد بهدلیل رعایت نکردن استانداردهای ایمنی بوده است.
اینجا انبار نیست
بازاریها خوب میدانند که برای کسب و کار در بازار بهاصطلاح باید جنس مغازه جور باشد. این جور بودن موجب میشود تا شاغلان اصناف تا بیشترین حد ممکن که البته در بسیاری مواقع از ظرفیت مجاز هم بیشتر میشود، کالا در مغازه داشته باشند؛
کالاهایی که بهدلیل حضور اصنافی چون فرشفروش، قماش، پوشاک و... دارای ضریب آتشسوزی بالایی هستند.در حادثهای هم که غروب روز دوشنبه رخ داد این مسئله بهشدت به چشم میآمد؛
بهطوری که بهروز تشکر، مدیر روابط عمومی و بینالملل سازمان آتشنشانی تهران درباره این حریق گفت: با توجه به اینکه، این حریق از کالاهایی مثل پتو، الیاف و پارچه آغاز شده بود، سرعت سرایت آتش بسیار زیاد و دود ناشی از آن نیز بسیار گسترده بود.
مشکل دیگری که تقریبا در تمام حادثههای مربوط به آتش سوزی بازار خودنمایی میکند مربوط به دالانهای باریک و مسیرهای سخت گذر برای خودروهای امدادی است؛ بهخصوص اینکه اگر حادثه در ساعات کاری بازار اتفاق بیفتد.
مدیر روابط عمومی و بینالملل سازمان آتشنشانی تهران درباره ویژگیهای خاص بازار و حضور ماموران سازمان آتشنشانی در محل این حادثه افزود: تهدیدهای ایمنی در بازار تهران مانند آتش زیر خاکستر است، وجود کالاهای سریعالاشتعال مانند کاغذ، چرم، پتو، پارچه، کارتن، تینر، چوب و چسب هر آن امکان یک فاجعه بزرگ را امکانپذیر میکند.
وی در ادامه به حریق سرای حاج حسن اشاره کرد وگفت: در این حریق هم برای عبور از معابر تنگ و باریک با استفاده از موتورسیکلتها و عملیات اتصال لولههای آبدهی با بهرهگیری مناسب از سیستم آبرسانی از تانکرها و شیرهای ایستاده و شناسایی محیط بازار باعث شد دسترسی آتشنشانان با وجود انباشت نامناسب کالاها در محل
آتش سوزی امکان پذیر شود.
خسارتهای ناتمام
بروز آتش سوزی در بازار هزینههای جبران نشدنی بسیاری دارد. با یک حساب سرانگشتی و با توجه به تعداد 100 مغازهای که در حریق اخیر بازار دچار سانحه شدند، خسارتهای میلیاردی در هر سال برای بازار دور از ذهن نیست.
البته این فقط هزینهای است که بازاریها متحمل آن میشوند. هزینهای که مدیریت شهری برای اطفای حریق میپردازد و البته نیروهای امدادی دیگر مانند نیروهای اورژانس و نیروی انتظامی را هم به این مقدار اضافه کنید و مهمتر از همه اینها، خسارتی است که به بافت سنتی و تاریخی بازار وارد میشود.
آتش سوزی سرای امیرکبیر در دهه70 باعث تخریب حجرههای قدیمی با معماری دوره قاجار شد تا مغازههایی با نمای آجر سهسانتی جایگزین آنها شوند. سراهای مهدیه و حاجبالدوله هم هنوز سیاهی ناشی از آتشسوزیهای سالهای قبل را بر صورت دارند.
نمونه از این دست در بازار تهران زیاد است و گویا مسئولان میراث فرهنگی برای حفظ بخش عظیمی از هویت شهر آنچنان که باید آستین بالا نمیزنند و البته بازار هنوز منتظر داغهایی است که بر قلبش خواهد نشست تا هر بار گوشهای از هویت شهر دود شود و به هوا برود.