چند لحظه چشمانتان را ببندید و سعی کنید چند قدم بردارید. ناخودآگاه دستهایتان را بالا میآورد تا در تشخیص محیط اطراف یاریتان کند و بعد از برداشتن 2ـ3 قدم چشمانتان را باز میکنید و خدا را شکر میگویید که میتوانید ببینید. اما هستند افرادی که در تمام عمرشان فرصت باز کردن پلکهایشان و دیدن را ندارند.
اما خدا را شکر میگویند به خاطر تواناییهایی که باعث میشود در ردیف نابینایان موفق دستهبندی شوند. یکی از این افراد داود حسنی است که 20 سال از 28 سال عمرش را هممحلهای ما بوده و 2 سال و اندی میشود تحصیلاتش را در مقطع کارشناسی ارشد رشته حقوق جزایی به پایان رسانده و در دفتر کار خود وکالت بسیاری از همشهریانمان را میپذیرد.
او در کنار این فعالیت از افتخار مداحی اهل بیت نیز برخوردار است و این کار را با علاقه خاصی دنبال میکند. با این حال علاقهاش به ورزش فوتبال را پنهان نمیکند تا حدی که میگوید اگر نابینا نبودم شاید فوتبالیست میشدم. به مناسبت روز عصای سفید گفتوگویی با او انجام دادهایم تا بیشتر از خود و زندگیاش برایمان بگوید:
- با این علاقهای که به فوتبال دارید تا به حال بازی هم کردید؟
بله. بچه که بودم خیلی فوتبال بازی میکردم و بیشتر هم در پست دروازهبان میایستادم و بیشتر توپها را هم میگرفتم.
- مشکلی نداشتید؟
از اول که اینطوری نبودم. 4 ـ 5 سال نخست زندگیام بینایی داشتم. بعد در اثر ضربهای که در یک سانحه به سرم وارد شد، نابینا شدم. اما تصوری از دیدن ندارم. فقط تصویری از حیاط و زیرزمین خانهمان که در زمان کودکیام در آن زندگی میکردیم به خاطر دارم.
- اگر بخواهید دنیای یک نابینا را برای کسانی که میبینند توصیف کنید چه میگویید؟
دنیای من همان چیزی است که بتوانم تجسمی از آن داشته باشم و حسش کنم با لمس کردن و شنیدن.
- یک مثال برایمان میزنید که نشان بدهد چطور حسهای دیگرتان برای دیدن کمکتان میکند؟
مثلاً وقتی در خیابان از کنار دیوار راه میروم و به سر کوچهای میرسم تغییر جهت ورزش باد کاملاً نشان میدهد که دیوار خیابان تمام شده و یک محیط باز بر سر راهم قرار گرفته یا حتی گاهی حضور و محل خودرویی که در گوشه خیابان توقف میکند را حس میکنم.
- موکلینتان وقتی متوجه میشوند روشندل هستید چه برخوردی با شما میکنند؟
برای بعضیها فرقی نمیکند اما این موضوع بر رفتار بسیاری از افراد بیتأثیر نیست. میتوانم به جرئت بگویم بعضی از مراجعهکنندگان با این موضوع مشکل دارند و گاهی وقتها هم شده که در دادگاه یا کلانتری وقتی متوجه نابینایی من میشوند جا میخورند.
- از چه چیز جا میخورند؟
این مسئله که یک نابینا بتواند وکیل باشد هنوز جا نیفتاده و نیاز به گذشت زمان دارد. جالب اینجاست که مسئولیت وکالت پرونده معروف هموفیلیها را که چند سال پیش بسیار هم پر سر و صدا شد یک نابینا به عهده داشت.
- نظرتان در مورد سکونت در منطقه 7 چیست؟
محله خوبی است. از نظر جغرافیایی و دسترسی به مرکز شهر منطقه مناسبی است و از لحاظ دسترسی به مراکز خرید برای تهیه مایحتاج روزانه خانواده هم موقعیت مطلوبی دارد. در این محل همسایههای خوبی داریم و اغلب هم مرا میشناسند. اگر در مسیر نیازی به کمک داشته باشم، دریغ نمیکنند.
- با این وضعیت برای تردد در کوچه و خیابان مشکلی ندارید؟
پیادهروهای خیابان سبلان، مسیر ویژه نابینایان ندارد و پستی و بلندی زیادی هم دارد و استاندارد نیست. برای همین، رفت و آمد در این خیابان برای من و امثال من سخت است. از شرکتها و مراکز خدمات شهری هم شدیداً گله دارم چون پیادهروها و خیابانها را حفاری میکنند و به مدت طولانی به همان صورت باقی میگذارند که مشکلات بزرگی برای تردد نابینایان ایجاد میکند. همین طور گاهی بعضی افراد وسایل نقلیهشان را در پیادهرو پارک میکنند و یا اجناس مغازه را در پیادهرو میچینند و مانع حرکت ما میشوند.
- مسیر ویژه نابینایان که در پیادهرو برخی خیابانهای منطقه به تردد نابینایان اختصاص داده شده مشکل شما را برای پیدا کردن مسیرتان در خیابانهایی که برایتان ناآشناست حل کرده یا خیر؟
اختصاص یک مسیر ویژه در پیادهروهای شهر برای نابینایان کار خوبی است، اما زمانی بهتر میشود که مردم هم رعایت حال ما را بکنند و روی آن نایستند یا وسیله یا هر چیزی که مانع حرکت یک نابینا شود مثل موتور و دوچرخه را در مسیر قرار ندهند.حتی گاهی متوجه شدهام که روی این مسیر بساط پهن کردهاند.
ضمن آنکه بسیاری از این مسیرها با مصالحی ساخته شدهاند که هنگام راه رفتن آنقدر به کف پا فشار میآورد و آسیب میرساند که فرد نابینا را وادار میکند تا از این مسیر خارج شده و روی سطح معمولی کف پیادهرو به راهش ادامه دهد. از نظر من مسیر ویژه نابینایان در مترو و پیادهروهای فردوسی نسبت به پیادهروهای بهارستان مناسبتر است.
- با مشاهده عصای سفید رانندگان موظفند برای عبور نابینایان از خیابان توقف کنند. شده عصای سفیدتان را برای عبور از خیابانی بالا ببرید، اما ماشینها اجازه عبور به شما ندهند؟
بله، این اتفاق بارها برای من افتاده است. خیلی وقتها سعی کردهام از حس شنواییام کمک بگیرم و از خیابانی رد شوم اما به علت سرعت بالای ماشینها نتوانستهام این کار را انجام دهم مخصوصاً وقتی خیابان دوطرفه است.
- تا به حال برای عبور از خیابان از دستگاههای پوش باتن که بر سر تقاطعها قرار داده شده استفاده کردهاید؟
نه، تا به حال کسی مرا از وجود چنین دستگاهی مطلع نکرده بود. البته بارها پیش آمده که بر سر تقاطعها یا هنگام عبور از خیابان صدای بوق دستگاهی را بشنوم اما نمیدانستم مربوط به این دستگاه است.
- در استفاده از مترو مشکلی ندارید؟
اینکه مسیر ویژه نابینایان در تمام خطوط مترو وجود ندارد باعث میشود که نتوانم راهم را پیدا کنم مخصوصاً در ایستگاههایی که با آنها آشنایی ندارم اما محل گیتها را میتوانم از صدایشان تشخیص دهم.
- برای تسهیل تردد در منطقه چه درخواستی از مسئولان امر دارید؟
اطلاعرسانی به جامعه میتواند کمک بزرگی به رفت وآمد نابینایان در شهر کند برای آنکه آنها بدانند که در موقع مناسب که یک نابینا نیازمند کمک است به او کمک کنند. گاهی برای من پیش آمده که به کمک نیاز نداشتهام و فرد یا افرادی بدون آنکه از من سؤال کنند، سعی کردهاند به من کمک کنند و یا زمانی بوده که برای انجام کاری در خیابان احتیاج به کمک شخصی داشتهام اما هیچکس به سراغم نیامده است. مخصوصاً در مورد عبور از خیابان نابینایان نیازمند کمک یک فرد سالم هستند.
- کتابهای مخصوص نابینایان براحتی پیدا میشود؟
پیدا کردن کتب دانشگاهی ویژه نابینایان سخت است. در مورد کتابهای غیردرسی هم کتابهایی که نابینایان در رشته مربوط به آن فعالیت کنند، بیشتر چاپ میشود و راحتتر هم پیدا میشوند. معمولاً به خاطر هزینه بالا هم هست که کتابها به خط بریل درنمیآیند.
- میدانید تنها کتابخانه مخصوص نابینایان که در منطقهمان قرار داشت غیرفعال شده و از فرهنگسرای اندیشه به منطقه 15 تهران منتقل شده است؟
خیر. اطلاع نداشتم چون از آن استفاده نمیکردم. ولی به هر حال وقتی یک نابینا به کتابی نیاز داشته باشد بهتر است که از کتابخانهای استفاده کند که نزدیک محل سکونتش قرار دارد.
- امکان انجام هیچکدام از رشتههای ورزشی در باشگاههای منطقه خودمان برایتان فراهم نیست؟
در این باشگاهها که به افراد عادی خدمات میدهند فقط میشود در رشته بدنسازی فعالیت کرد.
- و حرف آخر؟
گلهای از جامعه و رسانهها دارم و آن این است که مردم بر سر ازدواج نابینایان بسیار سنگاندازی میکنند و این رسانهها هستند که میتوانند این فرهنگ نادرست را تغییر دهند. چون از نظر من نابینایی بهترین نوع معلولیت است و انسان با هر کس بخواهد میتواند ارتباط برقرار کند، اما مردم فرزندانشان را از ازدواج با نابینایان منع میکنند در حالی که شاید در مورد ازدواج با یک فرد معتاد یا حتی محکوم اینطور سخت نگیرند.
همشهری محله - 7