مجموع نظرات: ۰
یکشنبه ۲۴ آبان ۱۳۸۸ - ۱۲:۴۷
۰ نفر

رسول بهروش: قطار شهری آن اوایل چیزی شبیه رویا بود. وقتی می‌خواستیم از خوشبخت‌بودن مردم کشورهای خارجی ترجیحا اروپایی حرف بزنیم، با ولع از «مترو»‌می‌گفتیم

 وسیله سریع‌السیر و گرم و نرمی که «سه‌سوت»‌همه را سرکار و زندگی‌شان می‌رساند و مردم را از شر ترافیک و گرما و سرما و صدای گوشخراش بوق و «حواست کجاست گاری‌سوار»! و راهبندان و تصادف و هزارکوفت و زهرمار دیگر راحت می‌کرد.

مترو، جزو خوشبختی‌های مردم آن طرف آب بود و ما این‌جا وقتی می‌خواستیم دارایی‌های غربی‌جماعت را به شماره دربیاوریم، این وسیله مدرن حمل‌ونقل عمومی را هم در ردیف حقوق بیکاری،ماشین ارزان‌قیمت، گوشت مفت و مجانی و موی بور و چشم‌آبی(!) دسته‌بندی می‌کردیم.

 از سال77 به بعد اما، زمین و زمان دست به دست هم دادند تا رویای قطار زیرزمینی در کشور ما هم به حقیقت تبدیل شود. اوایل مردم زیاد اعتماد نمی‌کردند و کلا آشنا هم نبودند، اما به مرور زمان استقبال از مترو چنان شدت گرفت که حالا اگر یک روز قطار شهری تعطیل باشد، شهر طوری فلج می‌شود که انگار زبان‌مان لال«زلزله» آمده! به میان شهروندان متروسوار رفتیم تا نظرشان را در مورد مترو تهران مواضع اخیر(!) و این تاخیر و تعلل‌های اخیر جویا شویم. جویا شدیم، شما هم جویا باشید لطفا!

خیلی‌خوبه، وقتش رو کمتر کنید!

راستش خودمان که یک متروسوار حرفه‌ای هستیم، خوب می‌دانستیم این قطارشهری، خیلی چیز خوبی است لاکردار، اما خواستیم این خوب بودن را از زیر زبان مردم بیرون بکشانیم که تقریبا موفق هم شدیم. دوستان عزیز، سروران گرامی و مشتریان پروپاقرص مترو، تقریبا همه‌شان خوب بودن مترو را تایید کردند، اما خب یک‌سری ایراد هم گرفتند که نمی‌شود از کنارشان به راحتی عبور کرد.

درست مثل آقای محترم‌پور که می‌گفت مترو خیلی چیز خوبی است، اما باید وقتش را کمتر کنند! پرسیدیم یعنی باید سرویس‌دهی‌اش محدودتر شود؟ جواب داد: «نه بابا، منظورم این است که باید سریع‌تر به مقصد برسد. الان هم سرعت خوب است و 10برابر زودتر از تاکسی و اتوبوس سرکار می‌رسیم، اما هر چه‌قدر این شتاب بیشتر شود، بهتر است». نفر بعدی احمد‌احمدی است که حسابی برای مترو نوشابه باز می‌کند:

«اگر در مسایل سخت‌افزاری بخواهیم یک سیستم موجود در کشور را با کشورهای پیشرفته مقایسه کنیم و نشان بدهیم که عقب نیستیم، من می‌گویم باید به مترو اشاره کنیم. الان مترو تهران درست مثل مترو اروپایی‌ها کار راه‌انداز شده و حسابی به داد ترافیک و این داستان‌ها رسیده».

از آقای احمدی راجع به اظهارات اخیر یک مقام دولتی که مترو را وسیله‌ای تجملاتی قلمداد کرده بود می‌پرسیم که جواب جالبی می‌دهد: «مترو تجملاتی است؟ مگر داریم راجع به مرسدس‌بنز برخی آقایان حرف می‌زنیم که بگوییم تجملاتی است؟ وسیله‌ای که روزی 2میلیون آدم سوارش می‌شوند، تجملاتی است»؟

می‌ترسم جیبم را بزنند!
فرهاد بهادری، یک شهروند محترم دیگر است که در حال سوار شدن روی موتورش به دام ما می‌افتد!
-شما که موتورداری، دیگر مترو سوار نمی‌شوی؟!
-چرا، ولی کم.
-چرا کم سوار می‌شوی؟
-شلوغه می‌ترسم جیبم را بزنند!
-پس وسیله بدی است؟
-نه بابا، عالی است، فقط باید سرویس‌هارا بیشتر کنند تا شلوغی کمتر بشود.
-شنیدی یک مقام دولتی گفته 100سال برای درست‌کردن مترو وقت داریم؟
-عجب! البته چون 100سال هم عقبیم، سر جمع می‌شود 200سال! عیب ندارد چیز زیادی نیست. با این رویه، جهان سوم هم رد می‌کنیم، می‌رویم توی جهان چهارم!

بپا سیاسی نشویم!

در ادامه مسیرمان به سمت مترو در یکی از خیابان‌های مرکزی شهر به آقایی برمی‌خوریم که خودش را «دال-ر» معرفی می‌کند: «گاهی اوقات سوار می‌شوم. واقعا عالیه».از علی‌آباد تا این جا، فقط با 100تومان آمدم، تازه در سریع‌ترین زمان ممکن». از این شهروند محترم راجع به برخی جهت‌گیری‌های خاص دولتی در مورد مترو می‌پرسیم:

 «این حرف‌ها را قبول ندارم. ولی واقعا حیف است چنین وسیله مناسبی درگیر بازی‌های سیاسی بشود. به نظر من باید به مترو نگاه فنی داشت. هر چه‌قدر هم بیشتر به آن برسند، بهتر است».

بعد از تمام شدن گفت‌وگویمان با این آقای محترم به آقای «امیراخلاصی» برمی‌خوریم: «خیلی خوب است، ولی قبلا بهتر بود. الان مشکلاتی به‌وجود آمده که می‌گویند به خاطر قطعه نداشتن قطارهاست. واقعا باید همکاری بشود تا مردم اذیت نشوند». آقای اخلاصی که مشتری پروپاقرص قطار شهری است، در پاسخ به اظهارات برخی از آقایان که مترو را وسیله‌ای تجملاتی خوانده بودند، به نکته جالبی اشاره می‌کند:

«تجملاتی؟! این چه حرفی است آقا؟ اگر تجملاتی بود که نمی‌گذاشتند این‌جا تا مردم از آن استفاده کنند، می‌بردند در جایی لوکس برای نمایش. از اون حرف‌ها بودها...»! وی حاضر نشد در این مورد که منظورش از «اون‌حرف‌ها» چه حرف‌هایی است، توضیحات بیشتری به خبرنگار همشهری‌مسافر بدهد!

یک بروجردی در پایتخت لهستان!

«مترو خیلی وسیله خوبی است، سریع است، ارزان است، حرفم ندارد». این‌ها را پشت سر هم، یک آقای میانسال به زبان می‌آورد؛ کسی که پرونده موجود در دستش نشان می‌دهد دنبال رتق‌وفتق کردن یک‌سری امور اداری در درندشت تهران است، آن هم با پای پیاده! «خیلی چیز مناسبی است، اما تازگی‌ها مشکلاتی برایش به وجود آمده که سرویس‌دهی مترو را مختل کرده است.

آن هفته 45دقیقه در ایستگاه معطل بودیم. ظاهرا دولت بودجه نمی‌دهد...» این دوست عزیز که خودش را «ورشویی» معرفی کرد، داخل پرانتز توضیح مختری هم راجع به نام فامیلی‌اش می‌دهد: «البته اسم ما ربطی به پایتخت لهستان ندارد. ما اصلیت‌مان بروجردی است و به «ورشوساز»‌های آن‌جا برمی‌گردد».

آقای ورشویی، در مورد اظهارات مقامی که مترو را تجملاتی دانسته بود هم واکنش جالب توجهی نشان می‌دهد: «...» می‌گوییم محدودیت داریم و نمی‌توانیم این کلمه را به همین شکل بنویسیم و از او می‌خواهیم چیزی بگوید که نقل عینی‌اش ممکن باشد. جواب می‌دهد:«پس بنویس....»! به همان سه‌نقطه اول رضایت می‌دهیم و تا اوضاع بیخ پیدا نکرده، با او خداحافظی می‌کنیم!

از این به بعد با کت و شلوار سوار مترو می‌شوم!

خود را «ب.کریمی» معرفی می‌کند و می‌گوید کمتر سوار مترو می‌شود: «اتومبیل شخصی دارم و به‌ندرت سوار مترو می‌شوم. فقط اگر احساس کنم جای پارک پیدا نمی‌شود، یا مسیرم سخت است از قطار شهری استفاده می‌کنم. کلا خیلی وسیله خوبی است و حسابی کار آدم را راه می‌اندازد». راجع به مشکلات اخیر مترو، از این شهروند عزیز سوال می‌کنیم:

 «تازگی‌ها سوار نشدم و مشکلی برایم پیش نیامده است، اما شنیدم که تامین اعتبار نمی‌کنند». سوال بعدی‌مان هم راجع به سوژه اصلی گزارش است، یعنی همان اظهارات آقایی که مدعی شده بود مترو یک وسیله تجملاتی است: «که این‌طور! خودم باید می‌فهمیدم تجملاتی است. اصلا از اتومبیل‌های لوکس 6در هم بیشتر در دارد!

از این به بعد خواستم سوار مترو بشوم، کت و شلوار می‌پوشم»! و البته چند لحظه بعد کمی جدی‌تر می‌شود: «بنویس برادر من مگر مترو ماشین‌عروس است که تجملاتی باشد؟ اصلا اگر این‌طوری است، از این به بعد قطارها را گل بزنند، چه‌طور است؟! این وسیله کار این همه آدم‌ها را راه می‌اندازد، چه‌طور می‌شود گفت تجملاتی»؟ برایش به جان خودمان قسم خوردیم که نظر ما هم همین است!

من بیشتر خط‌کش سوار می‌شوم، نه مترو!

شاید مترو به درد هیچکس بیشتر از روزنامه‌نگارجماعت نخورد! با این دریافتی‌های این‌چنینی و هزینه‌های آن‌چنانی، باید به دنبال ارزان‌ترین وسیله حمل‌ونقلی باشی که البته در این زمینه، قطارشهری بدجوری به آدم چشمک می‌زند: «من بیشتر خط‌کش سوار می‌شوم»! این شوخی قدیمی اما با نمک، جواب مهدی اسماعیل‌پور است به سوال ما در مورد این‌که «مترو» سوار شده یا نه! او البته حرف‌های جدی هم برای گفتن دارد:

«بلیتش ارزان است، سریع هم به مقصد می‌رسد. همه این‌ها باعث می‌شود هر شهروندی برای استفاده از این وسیله راغب باشد. ما هم همین‌طور». پرسش پیرامون این‌که بالاخره مترو تجملاتی است یا نه، بخش بعدی گفت‌وگویمان را تشکیل می‌دهد: «فکر نمی‌کنم شیک و تروتمیز بودن مترو باعث شود به آن به عنوان وسیله‌ای تجملاتی نگاه کنیم.

شما به این توجه کنید که این وسیله، چه‌قدر مفید است و کار چه حجمی از شهروندان را راه می‌اندازد». حسین حسن‌پور هم نظرات مشابهی دارد: «من خودم از وقتی ماشین خریدم، دیگر متروسوار نمی‌شوم، ولی قبلا که پیاده بودم، خیلی استفاده می‌کردم، راضی هم بودم». می‌پرسیم آیا موافق توسعه مترو است؟ جواب می‌دهد: «نیکی و پرسش»؟!

افتضاح است آقا، افتضاح!

مترو تهران البته منتقد هم داشت: «یک کلام بگویم آقا افتضاح است». آقای ابوالحسنی با همین صلابت و قاطعیت راجع به قطار شهری نظر می‌دهد و دلایلش را هم می‌گوید: «دیر می‌آید، گیر می‌کند، بعضی واگن‌ها تهویه هوا ندارند. مسئول قطار هر وقت دلش بخواهد تهویه را روشن می‌کند و اگر اعتراض هم داشته باشی، با عصبانیت و با لحن بدجواب می‌دهد».

او اما با کلیت ماجرا مشکلی ندارد: «معلوم است که کلا وسیله خوبی است. اگر این مشکلات برطرف بشود، وسیله بسیار بسیار بسیار مفیدی است. الان هم همه جای دنیا دارند استفاده می‌کنند». و البته دیدگاه آقای ابوالحسنی راجع به تجملاتی بودن مترو: «اگر تجملاتی بود که باید مجانی حساب می‌کردند، پس چرا پول می‌گیرند تا مردم سوار بشوند؟ اصلا اگر تجملاتی است، چرا راه‌انداختنش»؟!

 نفر بعدی آقای زند است که رفع ترافیک را بزرگ‌ترین مزیت مترو قلمداد می‌کند: «همین که باعث می‌شود ترافیک روان‌تر بشود، بزرگ‌ترین حسن است. کلا می‌شود گفت وسیله مناسبی است» و آیا این وسیله مناسب، تجملاتی است؟ «نه، این به هیچ وجه حرف درستی نیست و ما الان می‌بینیم که در همه جای دنیا از این وسیله بهترین و بیشترین استفاده را به عمل می‌آورند».

این... نگذار بگویم!

بعضی‌ها هم بودند که زیاد ما را تحویل نمی‌گرفتند و جواب سوال‌مان را بنا به دلایل مختلف نمی‌دادند. به یک نفر گفتیم «آقاسلام» که انگار فکر کرد حرف ناپسندی است، یک نگاه غیظ‌آلود نثارمان کرد و رفت پی کارش! یک سوژه دیگر هم داشتیم که بعد از سلام و علیک با ما تا از موضوع گزارش‌مان آگاه شد، اعلام کرد تا به حال در عمرش مترو سوار نشده و حاضر به گفت‌وگو نیست.

البته ما می‌توانستیم بالا آمدنش از پله‌های خروجی مترو را به پای این بگذاریم که رفته بود داخل ایستگاه آب بخورد، اما انصافا کارت دوسفره مترو که موقع بای‌بای کردن با ما در دستش می‌درخشید، خیلی تابلو بود! یکی، دو نفری هم گفتند وقت حرف‌زدن ندارند و عجله دارند. خب طبیعی است.

بیشترین استفاده مترو برای آدم‌هایی است که طالب سرعت بیشتر هستند و دیرشان شده. از همه جالب‌تر اما مرد مسنی بود که تا فهمید خبرنگاریم، نزدیک بود یک فصل کتک‌مان بزند: «مصاحبه کنم؟ باشما؟ این تلویزیون... این تلویزیون... بگذار چیزی نگویم»! ظاهرا دل این شهروند آن‌قدر از دست رسانه ملی خون بود که اصلا اجازه نداد ما بگوییم از تلویزیون‌ نیامده‌ایم و روزنامه‌نگاریم!

این بابا لابد خودش مترو سوار نشده!

«حسین قربان‌خان»، نام سوژه بعدی گزارش ما بود: «مترو کلا وسیله خوبی است، اما این اواخر خراب شده. اوضاعش الان اصلا رو به‌راه نیست». اما آیا این شهروند می‌داند دلیل این نابه‌سامانی چیست؟ «شنیدم قطعه نمی‌رسد. این‌طوری خیلی بد است. سرویس‌دهی قبلا مناسب‌تر بود.

با این وضعیتی که در حال‌حاضر مترو دارد، می‌توانم بگویم دیگر کارآمد نیست». ماجرای مصاحبه آن مقام دولتی که مترو را تجملاتی دانسته بود و مدعی شده بود 100سال دیگر وقت برای اصلاح معایب مترو و توسعه آن وجود دارد را با این مصاحبه‌شونده عزیز هم در میان می‌گذاریم: «تازه من فکر می‌کنم 100سال هم دیر درستش کردیم. آن آقایی هم که گفته تجملاتی است، لابد خودش در عمرش مترو سوار نشده است»!

 آقای نوروزی هم دیگر مسافر مترو است که از آن تمجید می‌کند: «خیلی وسیله ایده‌الی است. از این طرف شهر به آن طرف شهر، با سرعت زیاد و قیمت کم جابه‌جا می‌شویم. البته تازگی‌ها یک کم تاخیر پیدا کرده که امیدوارم زودتر حل بشود». او در مورد احتمال تجملاتی بودن مترو چه فکر می‌کند: «درست نیست. مترو چیزی است که اگر الان نباشد، باعث تعجب است».

این فشار قبر، تجملاتی است؟!

«جواد- دال» هم آخرین مصاحبه‌شونده ماست که خودش را از مشتریان «پای‌کار» مترو می‌داند: «تقریبا هر روز سوار مترو می‌شوم. بلیت یک‌ساله دارم و بابت یک سال رفت‌وآمدم در شهر، فقط 28هزار تومان داده‌ام که  خیلی عالی است. یعنی یک چیزی تو مایه‌های 4تا سرویس آژانس»! او راجع به تجملاتی بودن مترو هم حرف می‌زند: «کدام تجملاتی آقا؟ این فشار قبری که ما هر روز صبح و غروب بین هزار تا آدم تحمل می‌کنیم، اسمش تجملات است؟ اگر مترو تجملاتی است، لابد من دانشجو هم بیل‌گیتس هستم دیگر»!

همشهری مسافر

کد خبر 95177

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار شهری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز