نسل اول این روزها چه میکنند؟ نسل اول موسیقی پاپ، الان پس از حدود 10 سال از تولد مجدد این موسیقی در کجای جدول ایستادهاند؟ کدامها هستند و کدامها کنار کشیدهاند؟
حالا هر کسی که پول دارد، میتواند خواننده شود. اگر رسمی نشده میتواند حداقل چند کلیپ بسازد و شهرتی به هم بزند. اما آن زمان اینگونه نبود. حداقل استانداردی برای حضور در عرصة موسیقی پاپ الزامی بود.
خوانندگان نسل اول پاپ که با صداهای استاندارد وارد عرصه شدهبودند کمابیش این روزها جایگاه اولیه را از دست دادهاند. در واقع، موسیقی پاپ است که جایگاه سابق را ندارد. موسیقی پاپ تبدیل شده به تعدادی آهنگ تقلیدی عربی و ترکی و یا تعدادی ریتم. نه خبری از آن ملودیهای جادویی است، نه نشانی از آن ترانههای سطح بالا و متعالی.
خشایار اعتمادی پرچمدار این نسل بود. او پس از یکی دو تجربة تقریبا ناموفق مثل خاتون و یادته، آلبومی ارائه داده به نام «عاشقی هرکی هرکی شد». خشایار که زمانی ترانة «داش آکل» را حتی به سبک فرهاد و با ادای دین به او اجرا کرده بود، در کلیپی ظاهر شد که بسیاری از هوادارانش را شوکه کرد.
کلیپی به کارگردانی «حمید شفیعزاده» کارگردان مشهور کلیپهای آنچنانی خوش آب و رنگ. او که زمانی سردمدار موسیقی پاپ کشور بود، برای عقب نماندن از قافلة موسیقیهای آنچنانی و کلیپهای پرزرق و برق، به این سمت کشیده شد.
محمد اصفهانی، از هیچ تجربهای ابا نکرد. از آهنگهای ترنس تا بازخوانی آثار قدیمی و از «نون و دلقک» تا «ماه غریبستان». او سعی کرد با تهیة سالاد موزیکهایش، هر سلیقهای را راضی کند و همهجور مخاطبی به دست آورد.
قاسم افشار که از «وقف پرندهها» به «قرمزته» و «بازیگر» تنزل پیدا کرده بود، سقوط آزادش را با کنسرتهایی به سبک و نمونة لسآنجلسی ادامه داد تا جایی که امروز هیچ نامی از او در عرصة موسیقی پاپ نمیشنویم.
صدای تخت و تک بعدی او که هیچ تکنیکی را به عنوان چاشنی به آن نمیافزود، به همراه موسیقیهای تکراری، هر روز از تعداد طرفداران و خریداران آثار او کاست. حالا کسی حتی یادش نمیآید که چنین خوانندهای هم بوده که زمانی هوادارانش برای شنیدن صدایش غش میکردند.
حسین زمان با صدایی دلنشین و موسیقی قابل قبول که زمانی تنهاش به تنة سیاسیها خورد، بر اثر یک اشتباه استراتژیک، جایگاهاش را در عرصة موسیقی از دست داد. او پس از چهار، پنج سال، آلبومی آمادة انتشار دارد که به زودی از طرف سروش به بازار ارائه میشود.
کنایهآمیز آنجاست؛ مشکلی که باعث کم رنگتر شدن حسین زمان شد، اظهارنظر تاریخی او دربارة پخش آثارش در صدا و سیما بود.
او در روزگاری که انتقاد به صدا و سیما به یک اپیدمی تبدیل شده بود، گفت: «اجازه نمیدهم آثارم در صدا و سیما پخش شود.» و اینچنین مسؤولان صدا و سیما نام و آثار او را از فهرست پخش حذف کردند و زمان، یکی از مهمترین و بهترین تابلوهای تبلیغاتیاش را از دست داد.
البته پافشاری او بر موسیقی دلخواهاش در حالی که موسیقیهای شاد و ریتمیک در حال گرفتن فضا بودند، نیز باعث کنارهگیری و عزلتنشینی اجباری او شد.
علی خلج با صدا و ایدههای خوب هم از این قاعده مستثنا نبود. او با آهنگ «خوش رکاب» که ترانهاش را دکتر افشین یداللهی سروده بود، میان مردم محبوبیتی کسب کرده بود، اما آلبومی که با همین عنوان منتشر کرد، چندان با استقبال خوبی مواجه نشد.
مانی رهنما که با «پرنده» نمونة یک کار پاپ کلاسیک عالی را ارائه کرده بود، دو آلبوم دیگر به سبک خودش به نامهای «آخرین غزل» و «تمام شد ترانه» ارائه کرد. مانی رهنما با امضای خودش آثارش را ارائه داد و در حالی که مافیای پخش آلبومها، به آلبومهایی از جنس آثار او روی خوش نشان نمیدهند، این روزها در منزلش مشغول تدریس آواز به هنرجویانش است.
او تعداد زیادی آهنگ آماده دارد که هنوز قصد نکرده آنها را منتشر کند. او دلزده از بازی مافیای موسیقی، گوشة عزلت گزیده و سعی میکند عشق زندگیاش را به هنرجویانش منتقل کند.
کی باورش میشود؟ روزگاری بود که هر وقت تلویزیون، یک آهنگ پاپ پخش میکرد، همه ساکت مینشستند و سراپا گوش میشدند. روی هم رفته پنج شش آهنگ پخش میشد.
«من و تو، درخت و بارون» با شعری از احمد شاملو، آهنگی از شادمهر عقیلی و با صدای خشایار اعتمادی که هم آهنگ، بسیار زیبا و دلنشین بود و هم از گشاده دستی صدا و سیما حکایت میکرد؛ «وقف پرندهها» با شعری از اکبر آزاد و با صدای قاسم افشار؛ «دریا» با آهنگی از فرید شبخیز و با صدای بیژن خاوری؛ و یکی دو ترانة دیگر از حسین زمان، بهنام طاهرزاده، حمید غلامعلی و تقریبا همین.
چفت و بست آهنگها، مناسب بود و فضای کارها دلنشین. همه راضی بودند. صداها استاندارد بودند؛ با وجود این که کیفیت ضبط صداها در حد مناسبی قرار نداشت. آهنگها در حوزة پاپ کلاسیک بودند و اشعار مناسبی هم انتخاب شده بود.
پس از مدتی، ترانههای جدیدتری هم به مجموعه موسیقیهای پاپ صدا و سیما اضافه شد. ترانة «آخرین منجی» از خشایار اعتمادی در مدح حضرت مهدی(عج) با آهنگی از مرحوم بابک بیات که هر هفته جمعهها از شبکه3 پخش میشد و خیلیها ساعت 11صبح پای تلویزیون مینشستند تا این ترانه را به همراه ویدیو کلیپی که از جادههای مه گرفتة جنگلی ساخته شده بود ببینند و لذت ببرند. پس از آن، ترانههایی از محمد اصفهانی و علی خلج اجازة پخش گرفتند تا اینکه مجوز ساخت و پخش ویدیو کلیپ در تلویزیون صادر شد. بدون شک از اینجا به بعد کارها متنوعتر شدند و انتشار آلبومها هم آغاز شد.
اولین آلبوم پاپی که در این فضا منتشر شد، «دلشوره» بود. آلبومی از خشایار اعتمادی که با آهنگهای مرحوم بابک بیات و تنظیم فؤاد حجازی منتشر شد و با استقبال بسیار گستردة مردم مواجه شد.
پوسترهای آلبوم دلشوره در تمام مراکز موسیقی کشور دیده میشد و مردم هم اولین آلبوم پاپ پس از انقلاب را خریدند و در ضبطها گذاشتند. آلبوم «دلشوره» با 6 ترانه که حداقل تعداد ترانهها در استاندارد تهیة یک آلبوم است، منتشر شد که ترانة مشهور «آخرین منجی» هم در آن قرار داشت.
فروش آلبوم به حدود یک میلیون نسخه رسید تا عطش مردم به موسیقی جدید را نمایش دهد. ترانهها سنگین بودند و آهنگها ثقیل. به همین دلیل، کاست «دلشوره» به کاست فراگیر شهر تبدیل نشد.
علاوه بر آن، آهنگها هم شمایل آهنگهای فراگیر را نداشتند. پس دلشوره نتوانست آنچنان که باید، تشنگان موسیقی پاپ را علی رغم فروش بالایش سیراب کند. به همین دلیل، آلبوم دلشوره ماندگار هم نشد.
البته نمیشد از اولین موسیقی پاپ کشور، انتظار بالایی داشت. در آن فضا، اولین بودن طبیعتا ملاحظات زیادی را میطلبید.
آلبوم «خواب گریهها» اثر قاسم افشار هم منهای یک آهنگ نتوانست هواداران صدای او را راضی کند. ترانهها ترانه نبودند، شعر بودند. مثلا اولین ترانة این آلبوم اینگونه آغاز میشد: «بیتو تعبیری برای خواب خیس گریهها نیست».
آلبوم قاسم افشار نتوانست موفقیت آلبوم اعتمادی را تکرار کند، ولی فروش نسبتا خوبی داشت. نکته اینجا بود که اعتمادی، افشار و حتی حسین زمان به عنوان مشابه خوانهای خوانندگان مقیم لسآنجلس مطرح شده بودند. در هفتهنامة مهر که آن زمانها منتشر میشد، بر این موضوع تأکید میشد و مردم در صحبتهای روزانه دربارة هر یک از این خوانندگان، با عنوان لسآنجلسیشان صحبت میکردند.
خیلیها هم اعتقاد داشتند که این عناوین، باعث شهرت روزافزون این خوانندگان شد.
در همین حال و هوا بود که پخش ویدیو کلیپهای تلویزیونی آغاز شد و ترانة «حسرت» محمد اصفهانی به آهنگ محبوب خانوادههای ایرانی تبدیل شد.
محمد اصفهانی سریعا دست به کار شد و آلبومی با عنوان «حسرت» آماده کرد که منهای ترانة حسرت، بقیة آهنگها چنگی به دل نمیزدند.
اما انتشار این آلبوم با این سرعت، شم بالای اصفهانی را ثابت میکرد. پیش از آن، اصفهانی تنها یک آلبوم سنتی به نام «گلچین» منتشر کرده بود. فروش میلیونی آلبوم «حسرت» اوضاع عالی موسیقی پاپ را نشان میداد. اوضاعی که این روزها، بدتر از بد است.
بیعدالتی در موسیقی
حسین زمان، کارش را با آلبوم «شب دلتنگی» آغاز کرد. سال 76 بود و این آلبوم یکی از اولینهای موسیقی پاپ کشور به حساب میآمد.ده سال پس از آن زمان دوباره آلبوم جدیدی از او منتشر خواهد شد.
- آقای زمان، کم کار شدهاید.
کم کار نبودهام، اینجوری احساس میشود. چون کارهایم در صدا و سیما کمتر پخش میشود، اینگونه به نظر میآید. پنجمین آلبومم آمادة ورود به بازار است. اولین آلبوم هم در سال75 منتشر شد و حالا پنجمین آلبومم در سال 85 ارائه میشود. میانگین یک آلبوم در هر دو سال، به نظرم نشانة کمکاری نیست.
- اما به هر حال اوج کار شما در همان سالهای 75 تا 80 بوده.
بله، البته من 65 اثر دیگر هم اجرا کردهام که از میان آنها فقط چهار یا پنج آهنگ از صداوسیما پخش شده. آخرین آلبومم در واقع با تأخیری چهار ساله به بازار میآید.
- ولی در تمام این سالها حضور شما خیلی کمرنگ بوده.
به هر حال تهیهکنندهها سراغ کسی میروند که به اصطلاح روی بورس باشد و کارهایش به طور دائم پخش شود. آنها به توجیه اقتصادی کار فکر میکنند. من در مقطعی بنا به خواستة خودم حضور کمرنگتری در صداوسیما داشتم.
به همین دلیل هم تهیهکنندهها، کمتر سراغم آمدند. تهیهکنندهای که درد هنر داشته باشد، کم است. در چند سال اخیر هم کارهای لالهزاری و بازاری، تمام موسیقی ما را تسخیر کردهاند.
- پس الان چطور میخواهید آلبوم را منتشر کنید؟
این آلبوم باز هم به وسیلة شرکت سروش منتشر میشود. اخیرا دوستان صداوسیما بعد از تغییرات در رأس هرم، در مواضعشان تغییراتی دادهاند و به نظر میرسد که فرصت برای همکاری به وجود آمده است.
- نگران نیستید که با اوضاع موسیقی روز، مردم با موسیقی شما ارتباط برقرار نکنند؟
من حاضر نیستم کاری را که با خون دل و تحت شرایط سخت، به سرانجام رساندم، با مد روز عوض کنم. مشکل اصلی این است که به مردم اجازه نمیدهیم نسبت به انواع و اقسام موسیقی شناخت پیدا کنند.
فضا در اختیار یک نوع خاص موسیقی بوده و به ذائقة مردم در همان فضا شکل داده شده است. اگر فقط از یک نوع موسیقی حمایت شود، بقیة انواع موسیقی مهجور میمانند. این عدالت نیست. باید به همة انواع موسیقی فرصت برای ارائه داده شود.
- منظورتان از عدالت دقیقا چیست؟
ما در عرضه و تولید موسیقی عدالت نمیبینیم. البته نکتهای وجود دارد. قبل از تمام این بحثها، باید جایگاه موسیقی مشخص شود. تمام هنرها جایگاه خودشان را یافتهاند اما موسیقی نه.
- با تمام این احوال، نسل اول چندان به نوآوری و کارهای جدید روی خوش نشان نداده.
اگر این فرصت و اجازه داده شود که با دست باز، بتوان یک حرکت اساسی انجام داد، میشود کارهای جدید، ملودیهای نو و ترانههای متفاوتی عرضه کرد.
- در تمام این سالها که نبودید، چه میکردید؟
من در کیش ساکنام. عضو هیأت علمی دانشگاه کیش هستم و الکترونیک تدریس میکنم.
خوابیدن در سالهای طلایی
دکتر افشین یداللهی تقریبا با تمام خوانندگان پاپ نسل اول پس از انقلاب کارهای مشترکی داشته است. به همین دلیل شنیدن نظرات او درباره روند تغییرات موسیقی پاپ جالب خواهد بود.
- روند موسیقی پاپ از تولد مجدد به بعد را چگونه ارزیابی میکنید؟
در ابتدای تولد دوبارة موسیقی پاپ، مدیر کل موسیقی صدا و سیما، حمایت از کارهای ارزشمند را در دستور کار قرار داد. موسیقی پاپ در ایران از همان جایی دوباره احیا شد که متوقف شده بود.
صداهای جدید در محدودة همان صداهای نوستالژیک دهه پنجاه بودند و موسیقی هم در همان سبک دنبال میشد که به نظر میرسید این موضوع، اتفاقی نباشد. آثار خوبی به لحاظ اجرای موسیقی و شعر و ترانه ارائه شد. کنسرتها با استقبال بسیار خوبی مواجه میشدند. اما پس از مدتی چتر حمایت صدا و سیما و وزارت ارشاد از روی موسیقی پاپ برداشته شد.
- و همه چیز به سمت ساده و راحت بودن پیش رفت.
بله، کمتر از کارهای خوب حمایت میشد و آثار ساده و روان و تاریخ مصرفدار، عرصه را در اختیار گرفتند. البته من مخالفتی با این نوع آثار ندارم. اما نکته اینجاست که همه چیز در اختیار این موسیقی نازل درجه3 و 4 قرار گرفت.
متأسفانه خوانندگان اولیه، با زمان جلو نیامدند و به ارائه دادن کارهایشان به همان صورت سابق خود اصرار کردند. آنها همان ملودیهای دهه پنجاه را باز تولید میکردند. در این میان، ازدحام تولید آثار نازل باعث به حاشیه رفتن آثار استاندارد شد.
- ترانههای شما در این مدت تغییر کردند؟
صد در صد. خود من در سالهای 75 و 76، یک نوع کار ارائه میدادم و الان یک نوع دیگر. در آن زمان فضای ترانههای من کتابیتر بود.
از استعاره استفادة زیادی میکردم. الان سعی میکنم کمتر از استعاره استفاده کنم. «رو» کار میکنم. سعی میکنم عمق کار کم نشود، اما سعی میکنم راحتتر و سادهتر با مخاطبانم ارتباط برقرار کنم.
- سطح شنوندگان موسیقی را چگونه میبینید؟
هر چه جلوتر رفتیم، مخاطبان سطحیتر شدند. فرصت هم کمتر است. مخاطبان الان فرصت ندارند به مفاهیم توجه کنند. مخاطب سادگی میخواهد، دوست ندارد خیلی فکر کند.
- شما با خوانندگان قدیمی زیادی کار کردهاید. بعضیها در سبک خود ماندهاند و برخی هم سبکشان را تغییر دادهاند.
برخی خوانندهها متأسفانه هیچ تفکری را دنبال نمیکنند. آنها در بلاتکلیفی فکری هستند. هر چیزی مد شود، به آن سمت میروند.
برخی خوانندگان، سعی میکنند هر کاری را اجرا نکنند. به چارچوبها اعتقاد دارند. حتی اگر به قیمت پایین آمدن تیراژ باشد. آنها به یک سری اصول پایبندند. یک بعد قضیه فضاهای جدید است و یک بعد عقایدی که حفظ میشود.
- محمد اصفهانی از معدود خوانندگانی است که همچنان در سطح اول باقی مانده. به نظر شما مهمترین دلیلش چیست؟
ایشان صدای بسیار توانا و خوبی دارند. با موزیسینهای خوبی هم همکاری کردهاند. ارتباط با صداوسیما را نیز حفظ کردهاند. اما نکتهای که وجود دارد این است که ایشان سبک مشخصی ندارند. هر دفعه و به فراخور موقعیت، یک نوع آلبوم ارائه میدهند.
منظورم این است که امضای محمد اصفهانی پای این آلبومها نیست. ترانههایی که انتخاب میکنند، ضعیفتر شده است. انتظارات از ایشان بالاست. هم ممکن است شعری از سعدی را اجرا کنند و هم ترانهای از شخصی مثل رها شایان.
ابتدا غزلی از حافظ را در ابتدای ترانه میخوانند و بعد شعری از قیصر امینپور که هیچ ارتباطی به هم ندارند. فضای شعرهایش، منطق خاصی را دنبال نمیکند.