همشهری آنلاین:این روزها همه جا از ثروت و جواهراتی که به تازگی از صندوق صدام حسین کشف کردهاند، صحبت میشود.
ثروت ملی کشور عراق در قاب صندوق شخصی صدام حسین، دولت مرد و دیکتاتور سابق عراق، هفته پیش پیدا شد.
همه میدانند که صاحبان مقامهای دولتی صاحب و مالک ثروت ملی نیستند، بلکه حافظ منافع آنها هستند. مسئلهای که در دنیای دیکتاتورها نه تنها توجهای به آن نمیشود بلکه خلاف آن نیز مشاهده میشود.
آنان چگونه میاندیشند؟! آیا براین باور و اندیشه هستند که این ثروت و طلاها به کسی وفا کرده و یا خواهد کرد؟ اگر اینگونه بود، چگونه این طلاها از زمان نمرودیان تا به آنها به میراث رسیده است؟!
دو صندوق چوبی بزرگ در قاب صندوق شخصی و... وجود داشت.
این قاب صندوق زیر طاق بانک مرکزی بغداد در عراق پنهان بود. قاب صندوق پر از گنجینه کهن زمان نمرود و ثروت غارت شده ملت عراق است. تاج طلایی، جام طلایی، کلاه خود جنگی طلایی، زیور آلات زنانه و.... تمامی در کاوش های باستان شناسی سال 1980 از کاخ پادشاه باستانی آشوری در شمال عراق پیدا شده بود. آثار باستانی که متعلق به قرنها پیش از میلاد است.
این گنجینه به جای موزه باستانی کشور در قاب صندوق شخصی صدام و با بسته بندی نامناسب پنهان شده بود. این طلاها و ثروت عظیم چشم جهانیان را به خود خیره ساخته است.
میراث کهن نمرودی
تاج زیبا
انگشتری شاید هم گوشواره...
سر گاو طلایی دوران نمرودی
چند هزار سال تاریخ باید تکرار شود تا من و تو درس بگیریم...که دنیا محل درگذر است... نه برای من و نه برای تو و نه برای هیچ کس دیگری نخواهد ماند...
حکایت زیبایی از یک پادشاه روایت می کنند که...
یکی از پادشاهان زمان مرگ وصیت می کند که ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﻭﺩﻱ ﺗﺮﻙ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ. ﺍﻣﺎ ﺳﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺩﺍﺭﻡ که دستور میدهم، ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺣﺘﻤﺎً برآورده سازید.
ﺍﻭل این ﻛﻪ ﭘﺰﺷﻜﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺣﻤﻞ ﻛﻨﻨﺪ. دوم، ﻣﺴﻴﺮ ﻣﻨﺘﻬﻲ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻃﻼ، ﻧﻘﺮﻩ ﻭ ﺳﻨﮓ ﻫﺎﻱ ﻗﻴﻤﺘﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭﻱ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭﻱ ﻛﺮﺩﻩﺍﻡ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻩ و سنگفرش ﺷﻮﺩ. ﻭ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪام ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺍﺯ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺁﻭﻳﺰﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ.
همه ازاین وصیت تعجب می کنند و بالاخره یکی از فرماندهان مورد علاقه پادشاه سوال می کند: پادشاها، ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﻣﻲ ﺩﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﻫﻤﻪﻱ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﻫﺎی شما ﺍﺟﺮﺍﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ. اما ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﻫﺎﻱ ﻋﺠﻴﺒﻲ ﺩﺍﺭﻳﺪ؟
پادشاه ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﭘﺮﺳﺶ، ﻧﻔﺲ ﻋﻤﻴﻘﻲ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﺳﺎﺯﻡ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺩﺭﺳﻲ ﻛﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﻳﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﻡ. ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭘﺰﺷﻜﺎﻥ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ ﺭﺍ ﺣﻤﻞ ﻛﻨﻨﺪ... ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ:ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺩﻛﺘﺮﻱ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺭﺍ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺷﻔﺎ ﺩﻫﺪ. ﺁنان هم ﺿﻌﻴﻒ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﻤﻲﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﻨﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ، ﻣﺮﺩﻡ ﻓﻜﺮ نکنند ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺑﺪﻱ است.
ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ دوم ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﺭﻳﺨﺘﻦ ﻃﻼ، ﻧﻘﺮﻩ ﻭ ﺟﻮﺍﻫﺮﺍﺕ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ میخواهم نشان دهم ﻛﻪ ﺣﺘﻲ ﻳﻚ ذره ﻃﻼ ﻫﻢ ﻧﻤﻲﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ به دنیای دیگر ببرم. میخواهم ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺛﺮﻭﺕ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺗﻼﻑ ﻭﻗﺖ ﻣﺤﺾ ﺍﺳﺖ.
ﻭ ﺳﻮﻣﻴﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﺍﻡ ﻳﻌﻨﻲ ﺑﻴﺮﻭﻥ گذاشتن دستهایم ﺍﺯ ﺗﺎﺑﻮﺕ این است که ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺧﺎﻟﻲ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺧﺎﻟﻲ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﻙ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ.
شمشهای کوچک طلای خالص
زیور آلات ظریف و زیبای زنانه
زیور آلات با سنگهای قیمتی و رنگی کهن
کاسههای طلای عصر آشوری
کلاخودی جنگی پادشاهان آشوری از طلای خالص
جام یا گلدان از طلای خالص بسیار کهن
شمشهای طلای خالص
به سکندر نه ملک ماند و نه مال
به فریدون نه تاج ماند و نه تخت
بیش از آن کن حساب خود که تو را
دیگری در حساب گیرد سخت
طلاهای زینتی
تاجی زنانه از طلای خالص
برخورداری از بی نیازی مادی و داشتن ثروت و امکانات بیشتر مالی، یکی از خواست های مهم افراد بشر در زندگی است. اغلب به خاطر افراط، عدهای آن چنان فریفته مال و ثروت می شوند که تمام لحظات زندگیشان را صرف جمعاوری آن میکنند.
آنها گمان میکنند که با این روش به بینیازی و آرامش دست خواهند یافت. غافل از آنکه فقر و دارایی ریشه در نفس آدمی دارند. اگر انسان به تهذیب نفس بپردازد در عین نداری یا کم داشتن قانع و بینیاز خواهد بود. ولی اگر از این امر غفلت کند، حرص و آز در وجود او ریشه بدوانده و هرقدر ثروتمند باشد، حریص و نیازمند خواهد بود...