تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۳۸۸ - ۲۰:۱۲

عباس تربن: با همۀ ضرورت‌هایی که یک شعر را نیازمند بازنگری و تصحیح می‌کند، بعضی از شاعران همچنان دست بردن در شکل اولیۀ شعر و تغییر آن را خیانت به خود و حس‌هایشان می‌دانند

شاعران تازه‌کار در جلسه‌های شعر معمولاً پس از اشاره‌شدن به نقاط ضعف شعرشان جمله‌ای شبیه این بر زبان می‌آورند: «ولی آخه این شعرو من همین‌جوری نوشتم. نمی‌شه که تغییرش بدم!»

حتی در بین شاعران باسابقه و شناخته‌شده نیز کسانی پیدا می‌شوند که با وجود آگاهی از ضعف کارهایشان -پس از نقد منتقدان- حاضر به تصحیح نیستند. این دستۀ معدود، سرودن را خیابانی یک‌طرفه می‌دانند که دور زدن در آن جرمی نابخشودنی است و نتیجه‌اش لزوماً حادثه‌ای ناگوار.

شاعری که برای حفظ حال و هوا و حس لحظۀ شعر گفتن از بازنگری و تصحیح شعرش خودداری می‌کند و همان‌طور به انتشار آن می‌پردازد، شبیه سخنرانی است که به بهانۀ طبیعی از آب درآمدن حرف‌هایش حاضر نیست از قبل متنی برای سخنرانی آماده کند و حداکثر به روخوانی از چرک‌نویسی که فراهم کرده، رضایت می‌دهد.

اما شعر، جاده‌ای غیرقابل برگشت نیست. خیلی از شاعران بزرگ کهن و معاصر با گذشت زمان، در شعرهایشان دست برده‌اند و تغییراتی داده‌اند، و البته بعضی از آنها برای رسیدن به شعری کامل و بی‌نقص، آن‌قدر این کار را تکرار کرده‌اند که امروز نسخه‌های مختلفی از یک شعرشان در دیوان‌ها وجود دارد.

امروز بخشی از ارزش ادبی و ظرافت شاهکارهای شعر فارسی را مدیون همین بازنویسی‌ها می‌دانند و کسی نمی‌داند اگر مثلاً حافظ هیچ‌وقت به فکر تغییر شعرهایش نمی‌افتاد، آیا امروز شعرهایی به این پاکیزگی از او بر جای می‌ماند یا نه؟

تصحیح شعر به دست شاعر از حساس‌ترین مراحل خلق شعر است؛  گذشته از سختی‌ای که در این کار وجود دارد، عجله، بی‌حوصلگی یا یک اشتباه کوچک ممکن است به از دست رفتن زیبایی‌های بکر و حس‌های تازه‌ای منجر شود که در لحظۀ سرودن به دست آمده است.اما تصحیح موفق می‌تواند یک شعر خوب را به اندازۀ یک پله بالاتر ببرد و حتی گاهی به شعری عالی تبدیل کند.

برچسب‌ها