دوچرخه: آثار روزنامه‌نگاری نوجوانان و یادداشت‌های نفیسه مجیدی‌زاده، مسئول این بخش از آثار نوجوانان درباره نوشته‌های آنها.

پادشاهی که دندان‌های آبی داشت

شما داستان «بلوتوث» را می‌دانید؟ همین فن‌آوری جدیدی که چند سال است جا خوش کرده بین تلفن‌های همراه و حسابی کلاس آنها را بالا برده! می‌گویند در زمان‌های قدیم پادشاهی زندگی می‌کرد که به خوردن تمشک علاقه فراوانی داشت و از بس که تمشک می‌خورد همیشه دندان‌هایش آبی بود! به همین دلیل بهش می‌گفتند: «بلوتوث»؛ (Blue: آبی و Tooth: دندان) یعنی دندان آبی!

حالا بلوتوث در تلفن‌های همراه جایش را پیدا کرده و گاهی ارزش بلوتوث‌ از خود تلفن همراه بالاتر می‌رود! شاید شما هم نوجوان‌هایی را که توی پارک‌، پیاده‌رو یا روی صندلی‌ اتوبوس و... مشغول ردوبدل کردن بلوتوث هستند، دیده باشید.

روی صندلی پارک، پروانه و ساناز نشسته‌اند و سرشان را به هم نزدیک کرده و سرگرم بلوتوث بازی‌اند! کنارشان می‌نشینم. مجبورم سرفه کنم تا متوجه حضورم شوند...

- اصلاً حواستان نبودها!

ساناز با خنده می‌گوید: «فیلم جشن تولد خواهرزاده‌ام رو برای پری می‌فرستم!»

- اما این‌جا فضای بازه. امکان داره کس دیگری هم این فیلم رو بگیره.

- نه! حواسمون هست. این دور و اطراف هم کسی نیست!

می‌پرسم: «از بلوتوث فقط برای ردوبدل کردن فیلم استفاده می‌کنین؟»

- آره دیگه! مگه بلوتوث فایده دیگه‌ای هم داره؟!

پروانه ادامه حرف دوستش را می‌گیرد: «بلوتوث یعنی عکس، فیلم یا آهنگ خاصی را برای همدیگر فرستادن، همین!»

***
کیهان از زاویه دیگری به بلوتوث نگاه می‌کند: «به نظر من خطر بلوتوث از فایده‌اش بیشتره! البته خودمون یه کاری کردیم که خطرناک بشه. این روزها کلی عکس و فیلم و حتی صداهای ضبط شده با بلوتوث ردوبدل می‌شه که بعضی‌هاشون شخصیه و مربوط به آدم‌های سرشناس. خیلی‌ها بدون توجه این چیزها رو رد و بدل می‌کنن. اما به نظر من کار درستی نیست...»

می‌پرسم: «به نظرت کجای کار ایراد داره؟»

او می‌گوید: «راستش هیچ وقت کار اصلی بلوتوث رو نفهمیدم، این‌که چرا بلوتوث رو توی تلفن‌های همراه گذاشتن؟ فکر کنم همین بی‌اطلاعی‌ها سبب می‌شه که از بلوتوث استفاده بی‌جا کنیم...»

سهراب، آخرین نوجوانی است که با من صحبت می‌کند: «بلوتوث بازی، تفریح بدی نیست، به شرطی که عادت نشه. خیلی از دوست‌های من از هر فرصتی برای بلوتوث‌بازی استفاده می‌کنن، حتی سرکلاس که همین باعث می‌شه بزرگ‌ترها به بلوتوث حساس بشن...»

گزارشم تمام شده. توی ایستگاه منتظر اتوبوس ایستاده‌ام که بالاخره از راه می‌رسد.  خانم بغل‌دستی‌ام دارد به موبایلش نگاه می‌کند و زیر لب شعری را می‌خواند. وقتی کنجکاوی مرا می‌بیند می‌گوید: «غزل حافظه! می‌خوای برات بلوتوثش کنم؟» بلوتوثم را روشن می‌کنم. چند لحظه بعد این شعر روی گوشی‌ام ظاهر می‌شود:

وصال او زعمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به...

سپیده مرادی از کرمانشاه

داستان بلوتوث شروع خوبی برای گزارش‌ شما بود. این مطلب ، یک گزارش از نوجوانان است. در قسمت اول، مخاطبان شما بلوتوث‌بازند بدون این‌که به عواقب آن فکر کنند. نوجوانان قسمت پایانی گفت‌وگو، منتقد بلوتوث‌بازی‌اند و به عبارتی ایراد کار را می‌گیرند و نتیجه‌گیری می‌کنند.

به عنوان یک گزارش از مردم، مطلب خوبی است. اما در یک گزارش  تحلیلی، مطلب شما می‌تواند بخشی از گزارش باشد. محوربندی مشخص و گفت‌وگو با کارشناسان روان‌شناسی و جامعه‌شناسی درباره علت‌ها و پیامدهای رواج این پدیده در افراد و جامعه و همچنین استناد به آمارهایی در زمینه بلوتوث در ایران، گزارش را کامل می‌کند.

گفت‌وگو با مهدی صارمی، مجری  تلویزیون؛‌ دوست دارم دیدار با بچه‌ها برایم تکرار شود!

در یکی از روزهای گرم تابستان به سراغ مهدی صارمی یا همان «دایی بهنام» بچه‌ها رفتیم تا از خودش برایمان بگوید. متولد 18مردادماه 1353در تهران است و در حال حاضر، اجرای برنامه «جمعمون جمعه» از شبکه اول سیما را بر عهده دارد.

گفت‌وگوی ما با این دایی دوست‌داشتنی را بخوانید...

  • دوست دارید این گفت‌وگو را با چه سؤالی آغاز کنیم؟

خب معمولاً می‌پرسند شرح حال...

  • پس با همین سؤال آغاز می‌کنیم... شرح حالی از خودتان برایمان بگویید.

من مهدی صارمی هستم، مجری برنامه «جمعمون جمعه» که اسم مستعارم در این برنامه دایی بهنام است. البته بچه‌ها قبلاً مرا با شکل و شمایل دیگری می‌دیدند. من مدت دو سال بازیگر نقش بابای آقاجون سلیمون یا همون بابا سرخوش بودم.

  • برای اولین بار کی و چه‌طور وارد تلویزیون شدید؟

من در سال 1372سرباز بودم. آن موقع اعلام کردند هرکسی که صدای خوبی دارد یا می‌تواند سازی بزند، بیاید و تست بدهد برای صدا و سیما. من هم رفتم تست دادم و قبول شدم و  وارد تلویزیون شدم. آن زمان پنج تا شش سرود دسته‌جمعی برای تلویزیون اجرا کردیم.

  • رابطه شما با مطبوعات چگونه است؟

من بیشتر مجله‌ها و روزنامه‌ها را می‌خوانم و هر هفته منزلمان پر است از روزنامه‌ها و مجله‌های خانوادگی و کودک!

  • پس اهل مطالعه هم هستید...

بله، من زیاد کتاب می‌خوانم و از راه مطالعه خیلی چیزها یاد می‌گیرم.

  • چه کتاب‌هایی مطالعه می‌کنید؟

بیشتر کتاب‌هایی که درباره کودک و نوجوان است.

  • نظر اطرافیان درباره کار شما چیست؟

خیلی مثبت و خوب... کارم را دوست دارند و همیشه تشویقم می‌کنند.

  • بچه‌ها وقتی شما را در خیابان می‌بینند، اولین سؤالشان چیست؟

از وقتی برنامه «جمعمون جمعه» شروع شده، معمولاً می‌پرسند: دایی بهنام، غوره کجاست؟ (غوره اسم عروسک برنامه است.)

  • خودتان هم برنامه‌های کودک تماشا می‌کنید؟

بله، معمولاً هیچ کدام از برنامه‌های تلویزیونی کودک را از دست نمی‌دهم. اگر خانه نباشم، همسرم این برنامه‌ها را ضبط می‌کند و من بعداً می‌بینم.

  • لحظه‌ای بوده که دوست داشته باشید دوباره تکرار شود؟

دوست دارم لحظه دیدار با بچه‌ها همیشه برایم تکرار شود.

  • حرف آخر شما با خوانندگان این گفت‌وگو...

امیدوارم روزهای زندگی‌تان سرشار از تلاش‌های مثبت و منطبق بر خط راست و در جهت رسیدن به خدای یگانه باشد.

زهرا ناظمی از فسا

مصاحبه شما، کوتاه و خوب بود. اما برای انجام یک گفت‌وگوی منسجم، بهتر است مواردی را بدانید و رعایت کنید.

گفت‌وگو هم مانند گزارش باید محور و هدف‌ داشته باشد، سؤال‌ها از جایی شروع می‌شوند، به اوج می‌رسند، مصاحبه‌شونده را به چالش می‌کشند و در نقطه‌ای تمام می‌شوند.

بهتر است شروع مصاحبه با سؤال درباره شرح حال آغاز نشود؛ شرح حال را معمولاً خبرنگار قبل از مصاحبه از منابع مختلف به‌دست می‌آورد.

سؤال‌ها نباید کلیشه‌ای و تکراری باشند، کلی‌گویی هم به مصاحبه لطمه می‌زند.

در مورد هرکدام از سؤال‌ها، اگر پاسخ درست دریافت نشد، می‌توانید دوباره سؤال خود را تکرار کنید و یا به شکل دیگری آن را بپرسید. بعضی از پاسخ‌ها ناقص‌اند و بعضی‌ها خودشان یک سؤال دیگر تولید می‌کنند. در گفت‌وگوی شما وقتی مصاحبه‌شونده  پاسخ می دهد: «کتاب‌هایی که درباره کودک و نوجوان‌ است» شما می‌توانید اسم نویسنده و کتاب خاص یا قهرمان داستانی را از او بخواهید.

در لید مطلب هم می‌توانید به این‌که او را چه‌طور و کجا پیدا کردید و حتی این‌که کجا با او گفت‌وگو کردید اشاره کنید. استفاده از پاسخ‌ها هم می‌تواند به جذاب شدن لید کمک کند.

با دقت به این نکته‌ها، می‌توانید مصاحبه منسجم‌تر و جذاب‌تری به خواننده ارائه دهید.

یادمان باشد

روزنامه‌نگار باید درباره موضوعی که خیال مصاحبه دارد، از پیش مطالعه کافی بکند. این مطالعه می‌تواند درباره طرف مصاحبه، واقعه یا عملی که او از آن آگاهی دارد، و یا نظرها و عقاید شخصی‌اش باشد. و هرگاه مصاحبه با مطالعه قبلی صورت گیرد، این احساس در شخص طرف گفت‌وگو به وجود می‌آید که مصاحبه‌کننده فرد مطلعی است و شاید در بعضی از زمینه‌ها از خود او اطلاعات بیشتری دارد. در این صورت وی به سخن گفتن تحریک و تشویق می‌شود و آن‌چه را که در مواقع عادی و با مصاحبه‌کنندگان عادی حاضر به گفتن نیست، با توضیح و تفسیر بیان می‌کند.

از کتاب «روزنامه نگاری» دکترکاظم معتمد نژاد