همانطور که قرآن کریم هدف بعثت انبیای الهی را نزدیککردن انسانها به خدا و عبادت الهی و ایجاد قسط و عدل بیان کرده است؛ سیره شاخص انبیا، رعایت حقوق و احوال محرومان و مستضعفان بود؛
همان کسانیکه در پیش حکام جور و ائمه کفر به چشم نمیآمدند، بنابراین نجات مستضعفان از دست طبقه پرخور و مترف یکی از وظایف رسولان الهی بوده است. این ویژگی در زندگی ائمه اطهار نیز بوده است؛
بهطوریکه استاد شهید مطهری، 2 ویژگی مشترک امامان شیعه را رسیدگی به محرومان و مستضعفان و عبادت الهی میداند. انقلاب اسلامی به دلیل ماهیت و ذات خود که ریشه در خیزش عظیم انبیای الهی و صالحان دارد،
رسیدگی به مستضعفان و محرومان را به عنوان یک خط اصولی برای حرکت خود تعیین کرد و امام به عنوان رهبر این انقلاب الهی بهصورت ویژهای این حقیقت را ترسیم فرمودند؛
بهطوریکه با تفکیک دنیاخواهی و آخرتجویی و عنوان اینکه این دومقوله با هم جمعشدنی نیستند، نظریه جدیدی در راهبرد حکومت دینی مطرح کردند؛ تا جاییکه عنوان نمودند: «ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند،
بهخوبی دریافتهاند که مبارزه با رفاهطلبی سازگار نیست و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایهداری و رفاهطلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانهاند و آنهایی هم که تصور میکنند سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند، آب در هاون میکوبند.
بحث مبارزه و رفاه، بحث قیام و راحتطلبی، بحث دنیاخواهی و آخرتجویی 2مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بیبضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب هستند.
ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم.»در حقیقت، امام بیان میفرمایند شروع انقلابها و ادامه آنها با نیروهایی از جامعه است که فاقد مظاهر خاصی از تظاهرات مادی و آرایههایی است که آنها را ممتاز و ویژه میکند و همین گروه و طبقه است که میتواند انقلاب را حفظ کند و حتی تاکید میفرمایند باید خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم.
بنابراین همه سیاستگذاریها در ابعاد داخل و خارج باید به نوعی در جهت حمایت از محرومان و مستضعفان باشد و اساسا انحرافات از وقتی شروع میشود که با توجیهاتی خودساخته خود را از محرومان جدا کنیم و به صورت طبقه ای ویژه و ممتاز جدا نماییم.
بهنظر میرسد برخی سیاستگذاریهای فرهنگی و فضای تبلیغی بهصورت محسوس و نامحسوس به سمت و سوی مصرف و تجملگرایی و مدگرایی رفته و تمنیات و آرزوها بهگونهای خلق میشود که به نوعی به سمت ایجاد یک طبقه خاص اجتماعی به لحاظ معیشت، سیاست و اقتصاد میرود و حتی برخی قوانین نیز بر تقویت آن تاکید دارد.
حفظ انقلاب اسلامی و تداوم آن، عمل به فرامین امام است؛ بنابراین در ادعای در خط امام بودن، با فراموشکردن مستضعفان و ولینعمتان انقلاب تناقض جدی وجود دارد و این تناقض جدی خود را در رفتارها و شیوههایی نشان میدهد که یکی از آنها رفتار کمک به مظلومان غزه و شیعیان لبنان را مردود میشمارد و شعارهای انحرافی در یک روز وحدتبخش میدهند و جالب اینکه برخی از مدعیان خط امام آنرا محکوم نیز نمینمایند.
بنابراین ادعای خط امامیبودن با عمل سازگار است و آن نهتنها در نوع اندیشه و فکر باید جاری و ساری باشد بلکه در عمل و زیست اجتماعی نیز باید هویدا باشد.
پس بد نیست همه ما یک بار دیگر که شده نگاهی از سر درد و هوشمندی به خویشتن خویش و زندگی سیاسی اجتماعی خود بیندازیم و به این فرمایش امام توجه کنیم و سرانجام نیز خود قضاوت کنیم: «اگر امروز اسلام خدای نخواسته لطمه ببیند، آسیب ببیند، این گناهش به گردن همه ماست، یک قشر خاصی مسئول نیستند، «کلکم راع و کلکم مسئول؛ همه مسئول هستید، همه ملت مسئول هستند.»