نه برای عیدی، نه برای مهمانی؛ برای روز عید و پوشیدن لباس نو
آنها
مادر: ریحانه، همینها را بگذار برای عید؛ الان نپوش؛ هان؟
ریحانه: نه لباس عید فرق دارد. باید با نیت عید، لباس عید را بخریم!
تو
ستاره 16 ساله: « روحیه میگیرم. لباس عید یه جوریه! دوست دارم باهاش برم بیرون. احساس میکنم جذابتر از همیشه شدم .»
یک خاطره مشترک
کفشهای نو را بغل میکردیم. بالای سرمان میگذاشتیم. لباسها را روزی ده بار نگاه میکردیم. اگر میتوانستیم، میپوشیدیم. شاید هم قبل از رسیدن عید، روی آن شکلات میریختیم و... آنها را عصبانی میکردیم!
عکس: جواد گلزار
تو
سمانه 15 ساله:« مامانم میگه امسال به خاطر وضع خاصمون باید اونو درک کنیم.پس خرید لباس عید نداریم.منم نمی خوام به لباس عید فکر کنم و دربارهاش حرف بزنم .»
محمد14ساله:«لباس عید رو دوست دارم.اگه بشه بخرم، خوب میشه.پارسال که نشد.»
سروش 16 ساله: «هان؟! دوست دارم. کلاً لباس خریدن رو دوست دارم. عید هم که خوبه. اما خیلی گیر نمیدم.
میتونم بعد از عید بخرم. البته به شرطی که حتماً بعد از عید بخرم، میتونم خرید عید رو ندیده بگیرم.»
عیدیها
شوق خرید لباس عید را، مادر شدن از من گرفت.
به مادرت نگاه کن، به پدر هم؛ همه وجودشان برای تو شده است. عجله نکن! برای عیدت هم لباس میخرند. اگر شرایطش فراهم باشد. متوجهای؟ پس اینقدر نپرس:«مامان کی میریم خرید لباس عید.»
تا او مجبور به این تکرار نباشد: «این هفته؛ نه هفته آینده؛ بذار عیدیها رو بگیریم.»
خرید
من: شما معمولاً کی برای خرید عید میروید. اوایل اسفند یا روزهای پایان سال؟
آنها (نوجوانان) همگی با هم: هر وقت پول برسد.
مادر
مادر: «کوچک که بودیم، سالی یه بار هم که شده نونوار میشدیم. ما هم خرید رو دوست داریم. اما الان شاید برای خودم حتی یه جفت جوراب هم نخرم.به خصوص این روزا که همه چیز گرون شده و ما باید به فکر خرید شب عید خونه هم باشیم. البته سعی میکنم برای بچهها لباس عید بخرم. از خوشحالی اونا، شاد میشم.»
سلیقه
من: خریدها به سلیقه شماست؟
همان مادر: «نه بچهها، اصلاً گوش نمیدن. پیشنهادهای منو نمیپسندن. دوست دارن خودشون انتخاب کنن.»
من: ناراحت میشوید؟
- «نه ناراحت نمیشم. خسته هم نمیشم. خوشحالی اونا، خوشحالی منه.»
تفاهم
من: خریدها به سلیقه شماست؟
مادری دیگر: «ما معمولاً به تفاهم میرسیم. یا من پیشنهاد میدم یا اونا. بعد صحبت میکنیم و بالاخره به یه نقطه مشترک میرسیم.»
من: برای خودتان هم چیزی میخرید؟
- «ما حتی اگه شب عید هم خرید کنیم، از حراجیهای زمستونی میخریم و زمستون سال بعد میپوشیم.»
عکس: گلناز بهشتی
پدر
پدر: « عید برای بچههاس. ما لباسایی که طول سال خریدیم میپوشیم. یعنی هر وقت لباسی از بین بره، لباس جدید میخریم. اونم تو این وضع اقتصادی.معمولا لباس پسرها از من خیلی گرونتر میشه.»
پدری دیگر: «یادم نیست آخرین بار کی لباس عید خریدم. معمولاً هدیههایی که در طول سال میگیرم میذارم برای عید.»
تو
فاطمه میر جعفریان: «لباس عید با لباسایی که توی سال میخرم فرق داره. یه جوریه ،همه میخرن. همه گیره! نسل به نسل منتقل شده. مهمه! توی مدرسه همه حرفش رو میزنن. حرف از تیپهایی که قراره تو سال جدید، بزنن.خب هر کس سلیقهای داره اما همه دوست دارن، رو مد لباس بخرن.»
سپهر حقی: « بحث اقتصادیاش هم مهمه. یعنی موقع خرید اگه یه لباس یا کفش رو گرون بخریم، ممکنه پول به لباسای دیگه نرسه.»
فرید آریاپور: « من به این نتیجه رسیدم ، لباسی که برای عید میخرم خیلی مد نباشه. پارسال یه کفش خریدم فقط تا سیزدهبدر پوشیدم. رنگش خیلی خز شد.»
حمیدرضا حسینی: « بعضی وقتا، لباسایی که یه ماه به عید میخرم، نمیپوشم یا کمتر میپوشم. میذارم برای عید. ترجیح میدم لباس زیبا بپوشم تا لباس نو.»
سمیه نیری: «ما از بچگی لباس عید رو به سلیقه خودمون میخریدیم.»
ثریا رضایی: « من دوست دارم همیشه نو بپوشم. عیدها بیشتر.»
چه کسی؟
مادر: « اول بچهها، بعد بچهها، باز هم بچهها، بعد خرید خونه. بعد یه تکه لباس، پارچه یا جوراب نو برای خودمون.»
من: قدر میدانند؟
او: « بله، اما عیدها توقعشون بالا میره. با اینکه از نظر زمانی، فرصت کمی داریم اما بارها برای خرید بیرون میریم تا بالاخره، چیزی رو بپسندن که حداقل از نظر مالی هم، برای ما مناسب باشه.»
تمام
این روزهای ذوق و شوق میگذرد. برای این خریدهای کوچک، عید را تلخ نکنیم.
ضمیمه دوچرخه