تفاوتی که به لحاظ ساختاری باعث جذابیت اثر وی شده و مهمتر آنکه این تفاوت نه از راه دکورعظیم و پرزرقو برق یا استفاده از ستارههای سینمایی و تلویزیونی بلکه از راه هرچه سادهتر کردن و توجه به جنبههای دراماتیک به دست آمده است. در این جستار سعی خواهیم کرد برخی از دلایل موفقیت محامدی را در این اجرا بررسی کنیم.
بارزترین جاذبه نمایش دوازده به نمایشنامه و تعلیق موجود در آن باز میگردد؛ نمایشنامهای که در آن همسو با 11نفر عضو هیات منصفه تماشاگران نیز زاویه دیدشان تغییر میکند، هرچند جذابیت نمایشنامه به خودی خود برای یک اجرا، نقطه مثبتی به شمار نمیرود، بالاخص هنگامی که با یک متن ترجمه و اقتباسی روبهرو باشیم اما در 2نکته میتوان نحوه تعامل محامدی با این متن را مثبت ارزیابی کرد.
انتخاب متن یکی از مهمترین وظایف کارگردان است، این انتخاب بیش از هرچیز به تحلیل کارگردان از شرایط اجتماعی،سیاسی و فرهنگی و البته دغدغههای فردی بازمیگردد و از این منظر انتخاب این نمایشنامه از سوی محامدی را میتوان انتخابی هوشمندانه دانست.
دومین نکته مهم نیز در تعامل وی با متن، نحوه برخورد او با روایت پیچیده اثر است؛ روایتی که همچون تکههای یک پازل در کنار هم قرار میگیرد و دست آخر داستانی کامل را نزد مخاطب باز میسازد. این ساختار موزائیکوار در اجرای محامدی نیز تسری مییابد و در عمل باعث میشود روایتی جذاب با تعلیقهایی نفسگیر در اجرا به وجود بیاید.
مهمترین عاملی که در حوزه اجرا، عنصر تعلیق در متن را مضاعف میکند و محامدی به شکلی هوشمندانه از آن بهره گرفته؛ عنصر ریتم و ضرباهنگ است. کارگردان با فرازو فرودهای بهجا و مناسب که در تیم به وجود آورده است علاوه بر آنکه بر عنصر تعلیق چه در اجرا و چه در روایت میافزاید باعث میشود فضا و اتمسفر اثر نیز به خوبی نزد مخاطب ساخته شود.
فضا از آن دست عواملی است که در اجرای دوازده از جهات گوناگون میتوان به آن پرداخت که بخشی از آن به فضای فیزیکی اثر و طراحی صحنه آن مربوط میشود و بخش دیگر به فضای غیرفیزیکی و اتمسفر آن.
در حوزه فضای فیزیکی و آنچه به طراحی صحنه اثر ربط پیدا میکند نقطه مثبت اجرا در آن است که برای خلق فضا از حداقل عناصر بهره میگیرد و از این عناصر حداقلی از جمله صندلیهای گردان، بیشترین بهره را میبرد و با قرار دادن آنها در ترکیبهای گوناگون ضمن آنکه به لحاظ بصری به اجرا تنوع میبخشد به لحاظ نشانهای نیز سعی میکند آن را با محتوای لحظات مختلف نمایش همسو سازد. همچنانکه استفاده از دکور پلکانی نیز همسو با فرم پلکانی اثر قرار میگیرد؛ یعنی همانطورکه مخاطب پله پله با سیر حوادث داستان جلو میرود در دکور نیز این ساختار به خوبی رعایت شده است؛ هرچند فضای یکدست سفید صحنه تا حدودی با فضای خاکستری متن در تعارض قرار میگیرد و از این منظر میتوان تا حدودی فضای فیزیکی را مورد نقد قرارداد.
اما در حوزه اتمسفر و فضای غیرفیزیکی نیز نمایش دوازده به خوبی فضای پر از تعلیق و تنش متن را به مخاطب منتقل میکند. بخش عمده این فرایند به کمک شخصیتپردازی دقیق در اجرا صورت میگیرد و ما کاملا در طول اجرا با شخصیتهایی تفکیک شده روبهرو میشویم. بخش دیگر نیز که مرتبط با عنصر شخصیتپردازی است، به بازی روان بازیگران نمایش و بالاخص محمداسکندری بازمیگردد.
تنها عاملی که اتمسفر نمایش دوازده را مختل میکند به شخصیت فرانسوی اجرا باز میگردد و تلاش بازیگر و کارگردان که سعی میکنند فرانسوی بودن او را برجسته سازند و این امر بیش از هرچیز به کمک لهجه انجام میگیرد و عنصری بسیار ناهمگون با فضای نمایش و بازیهای دیگر بازیگران را خلق میکند.
در کنار این عوامل از دیگر جذابیتهای نمایش دوازده باید به یکدستی اجرا اشاره کرد. در این نمایش کارگردان سعی داشته تمامی عناصر نمایش از جنس بازی بازیگران تا طراحی لباس، طراحی صحنه و متن را همسو ساخته و ترکیبی هارمونیک از آن خلق کند؛ یعنی در طول اجرا هیچکدام از عناصر نمایش خود را به رخ نمیکشد و برجستهتر از دیگر عناصر نشان نمیدهد و همین امر باعث میشود اجرا تبدیل به یک کل یکدست و هماهنگ شود.
اما در کنار تمامی این عناصر مثبت که دوازده را اثری موفق در کارنامه کاری منیژه محامدی معرفی میکند، نمیتوان از کنار برخی از نقاط ضعف آن نیز به راحتی گذشت.
یکی از برجستهترین نقاط ضعف اجرای نمایش محامدی سعی او در ایجاد یک فضای استریلیزه شده و پیراسته است؛ فضایی با کمترین عناصر اضافی که در دکور و خطوط هندسی طراحی شده توسط کارگردان کاملا نمود مییابد اما محامدی درچند نقطه مهم، این فضای استریلیزه را میشکند و اجرایش پر از عناصر و حرکات اضافی میشود که از جمله آنها میتوان به حرکات بیش از حد و بیمورد دختر جوان اشاره کرد؛ حرکاتی که در راستای شخصیتپردازی وی است و میخواهد او را جوانی از نسل رپ و هیپهاپ معرفی کند اما در همان حال به استریلیزاسیون فضای اثر لطمهای جدی وارد میآورد.
دومین عامل ضعف اجرا را باید در بیهویتی فضای اثر جستوجو کرد؛ بدین معنی که اگرچه طراحی صحنه نمایش به لحاظ پیراستگی و به لحاظ کاربردی بسیار طراحی موفقی است اما فضایی فاقد هویت است و نمیتواند فضای اتاق جلسه هیات منصفه را به خوبی نزد تماشاگر باز سازد.
سومین نقطه ضعف اجرا به طراحی خطوط و حرکات توسط محامدی بازمیگردد چرا که خطوط طراحیشده توسط وی اگرچه حساب شده و منطقی هستند اما به زودی به ورطه تکرار میافتند و جاذبههایشان را به لحاظ بصری از دست میدهند.
بخشی از این امر به محدوده عمل کارگردان و طراحی صحنه اثر باز میگردد چرا که محدوده عمل این اجرا و نوع طراحی، فضایی بسته خلق میکند که آزادی عمل برای انجام حرکات و طراحی خطوط متنوع و پیچیده را از کارگردان میگیرد. در کنار این 3عامل برخی از شخصیتهای نمایش از جمله زن فرانسوی، پیرمرد و دختر جوان و حتی زن میانسال و فرزانه نشاطخواه، بهرغم تلاش بازیگران گاه به ورطه کلیشههای رایج این شخصیتها و تیپسازی میافتند هرچند این امر را نمیتوان به تمام لحظات نمایش تعمیم داد اما در کنار تمام این عوامل دوازده را میتوان از آثار موفق منیژه محامدی در سالهای اخیر به شمار آورد؛ موفقیتی که بیش از هرچیز به ارتباط راحت و روان این نمایش با مخاطبانش بازمیگرددو حتی اگر بخشی از این ارتباط به جاذبههای روایی نمایشنامه مربوط باشد بیشک بخش دیگر به اجرا و توانمندیهای آن بازمیگردد.