با کاهش کیفیت محیطزیست شهری و افزایش آلودگی صوتی، آلودگی بصری، کمبود منابع، رشد آسیبهای اجتماعی، نابسامانی سیستمهای دفع فاضلاب و زباله، توسعه غیررسمی کلانشهرها، کاهش کیفیت زیست و رفاه شهری، مسائل سکونتی و ناهنجارهای رفتاری در شهرها، ضرورت ایجاد و گسترش پایگاههای آموزش شهروندی در سطح شهر تشدید شده است. امروزه فقدان آموزش فرهنگ زندگی شهری کاملا مشهود بوده و در کلانشهر تهران، ناآگاهی از فرهنگ شهرنشینی و قواعد رفتاری زندگی شهری، هزینههای زیادی را به اداره کنندگان شهر، محیط شهری و ساکنان شهر تحمیلکرده است. شهر تهران با افزایش مداوم جمعیت ثابت و جمعیت سیار و افزایش خردهفرهنگها و قومیتهای متعدد روبهروست و به موازات آن با نیازهای اجتماعی وابسته به آن مواجه است که با گسترش و افزایش این وضعیت، نیازها بهمراتب بیشتر شده و وظایف سازمانهای مربوطه نیز سنگینتر میشود.
سکونت در شهر، تعهداتی را برای مدیران شهری و تکالیفی را بر شهروندان به همراه دارد و ارزشها و هنجارهایی را بهدنبال دارد که این مهم، مدیریت مطلوب شهری را با تکیه بر آموزشهای شهروندی، همراه با پایگاههای آموزشدهنده در سطح شهر، جهت انتقال آموزشهای شهری به مردم با هدف ارتقای مشارکتهای اجتماعی بیش از پیش میطلبد. اما در ادامه به اینکه آموزش شهروندی چه محتوایی دارد و مقصد اصلی آن (مشارکت) چیست و چه کارکردی میتواند داشته باشد و اینکه این وظیفه بر عهده چه نهاد و یا سازمانی است اشاره میشود.
یکی از مفاهیم عمده در ادبیات آموزشی، تدوین محتوای آموزشی منطبق با نیاز شهر و شهروند است که حاوی موضوعات اساسیای چون هدفهای نهایی و کلی با توجه به فلسفه آموزش، اهداف و راهبردهای لازم برای رفع نیاز است؛ همانند موضوع ترافیک، بازیافت، حفظ فضای سبز، حفظ نظافت شهر و... .
محتوای آموزشی فرایندی است مستمر که بهصورت مجموعهای از مفاهیم متشکل و کلی، مجموعه نیازهای آموزشی را برای تدبیری راهبردی و موضوعی هدایت میکند و شامل کلیه نیازهای آموزشی جامعه و اولویتها و مقاصد و اهداف براساس سیاستها و خطمشیهای مورد نظر، اطلاعات و دانش مطابق با نیازها، وسایل و ابزارهای لازم برای تحقق اهداف است. در آموزشهای شهروندی به چند نکته مهم باید توجه کرد؛ ابتدا باید به فعالیتهای شهروندی، ساخت و ساز شهری، رشد جمعیت مناطق شهری پرداخت و سپس با در نظر داشتن اینکه از لحاظ جمعیتشناسی، شهر هسته جمعیت دائم و ثابت ( با معیارها و حجمهای متفاوت) است به ساختار فرهنگی، قومیتی و اجتماعی شهر توجهکرد.
مهمتر از همه به مسئله فرهنگ باید توجه اساسی کرد چرا که فرهنگ دارای کارکردهای هویتی و اجتماعی بوده و در اصل شخصیت اصلی جامعه را تشکیل میدهد؛ الگویی است که نظام شهری را شکل داده و متناسب با آن ارزشها، هنجارها، اهداف و وسایل لازم را برای شهروندان فراهم میسازد.آشنایی و شناخت دقیق مفهوم شهروندی، گام اول در جهت تحقق آن است اگر شهروندان با نیازها و حقوق خود و دیگران آشنا شوند خود را در برابر هم مسئول دانسته و متعهد میشوند در ساخت شهر، نقش اساسی و مؤثر داشته باشند.
مطلوبترین روش آموزش و تفهیم معنای عمیق شهروندی و مشارکتپذیری، آموزش توسط متخصصان و کارشناسان حوزههای مختلف شهرداری است که از طریق ابزارهای آموزشی منطبق با اهداف میتوانند به اقشار اجتماعی جامعه بهخصوص کودکان و نوجوانان این آموزشها را ارائه کنند چرا که با انتقال آموزشهای شهری و شهروندی به قشر دانشآموز، این امکان مهیا میشود که آنان با شالودههای اصلی شهرداری آشنا و از وظایف شهروندی آگاه شوند و با آگاهی کامل بهعنوان شهروند متعهد، مسئولیت خود را نسبت به جامعه و شهر برعهده گرفته و ابزارهای اصلی مشارکتپذیری را بهعنوان یک شهروند بیاموزند. اما در این میان آموزش مدیران شهری و ارتقای بینش آنان برای فراهم کردن شرایطی بهمنظور احقاق حقوق شهروندی و آموزش به شهروندان که عمدتا به جنبه تکالیف اجتماعی شهری شهروند که همانا مشارکت در عرصههای مختلف زندگی شهری است، ضروری است.
امروزه شهرداری، متولی آموزش شهروندان است و ادامه مستمر آموزشها در جامعه ضرورت دارد؛ چرا که در نهایت اثرات منفی ناآگاهی مردم از فرهنگ شهرنشینی و شهروندی و ضررهای آن مستقیما به شهرداری برمیگردد و از طرفی دیگرضروری است که شهروندان نیز در مورد نحوه تعامل با حوزه شهری مطالبی را فرا بگیرند تا بتوانند شهری بهنجار داشته باشند چرا که کلیه تعاملات شهری در فضای شهر صورت میگیرد و پیامدهای مثبت و منفی به نوعی دامنگیر شهروندان نیز میشود. بنابراین متولی آموزشهای شهری و شهروندی، شهرداری بوده و در این میان با تعامل درونسازمانی و برون سازمانی میتواند در حوزه خدماترسانی خود به شهروندان، آموزش دهد و در زمینههای برنامهریزی با نظام اطلاعرسانی صحیح، شهروندان را به مشارکت سوق دهد.
مقصد اصلی آموزش شهروندی
اما مقصد اصلی آموزش شهروندی چیست؟ نبود فلسفه مناسب در شهر، با هدف بسترسازی مطلوب مشارکتجویانه، ضرورت نیاز به آموزشهای شهروندی را ایجاب میکند. مشارکت پدیدهای ذهنی است که بدون فلسفه مطلوب و آموزش نمیتواند بهصورت جزئی از فرهنگ شهروندان پدیدار شود. نهادینه شدن مشارکت در سطح شهر مستلزم ارائه آموزشهای لازم است. تشویق شهروندان برای مشارکت در امور شهری از راههای بهبود زندگی شهروندان به شمار میآید. در واقع مقصد اصلی آموزشهای شهروندی، ایجاد مشارکت است و مهمترین ابزار برای مدیریت شهری موفق، بهرهگیری از مشارکت مردم است. جهت رسیدن به این مهم ضروری است که مدیران امورشهری بسترسازی کنند.
بررسی الگوهای مشارکتی کشورهای جهان، نقش و اهمیت مشارکت مردمی در مدیریت و تصمیمگیری شهری را بیش از پیش روشن میسازد، مدیران شهری باید به این اصل توجه کنند که در شرایط کنونی جهت حل مسائل شهری بر همکاری و مشارکت شهروندان نیاز دارند و لذا برای تشویق مشارکت گستردهتر شهروندان در امور شهری به ارکان و پایگاههایی نیاز است که آموزشهای شهری از طریق ابزارهای آموزشی مؤثر و منطبق با ساختار اجتماعی انتقال داده شود. در اینجاست که اهمیت مشارکت مردم در تصمیمگیری معلوم میشود. وقتی سخن از مشارکت، اعتماد اجتماعی و آموزشهای شهروندی به میان میآید.
کارکرد مثبت آموزشهای شهروندی
آموزشهای شهروندی یک پدیده کارکردی محسوب میشود که در اثر نیاز بهوجود آمده و در رفع آن نیازها میکوشد. این پدیده دارای کارکرد آشکار و پنهان با رویکرد مثبت است چرا که در جهت انسجام و استحکام جامعه و شهر سودمند است.
از جمله کارکردهای مثبت آموزشهای شهروندی این است که فعالیتهای آموزشی با رویکرد شهری و شهروندی به مخاطبین منتقل شده و با مشارکت شهروندان به اهداف آن نظم و جهت داده میشود و با محتوای آموزشی مؤثر و اثربخش، فعالیتهای آموزشی و تجارب یادگیری، تقویت شده و اثر متحد و یکپارچهای ایجاد کرده و الگوهای ساختاری مورد هدف را در افراد بهوجود میآورد.
از جمله کارکردهای آموزشهای شهروندی و مشارکتهای اجتماعی، مشخصشدن نیازهای جامعه در بین سطوح و اقشار جامعه، توسعه مشارکتهای اجتماعی در راستای بازیابی و بازسازی شهر تهران، شناخت ظرفیتهای نیازهای موجود در بستر شهر، توجه مدیران شهری به سرمایههای اجتماعی جامعه و رشد و اعتلای آن است. علاوه برآن میتوان به مواردی همچون ایجاد تعلق اجتماعی در بین مردم، ایجاد و گسترش زندگی اجتماعی مطلوب در شهر، پیریزی شالودهای محکم بهمنظور توسعه پایدار شهری، بهبود زیر ساختهای حل مشکلات شهری مثل حملونقل، بازیافت، حفظ محیطزیست و فضای سبز و...نیز اشاره کرد.
در کنار اینها بهبود وضعیت اجتماعی، بهداشتی و فرهنگی جامعه شهرنشینی، حفظ محیط سبز در شهر، همکاری حوزه خدمات شهری و گسترش مشارکت آنان در جهت پیشبرد اهداف شهری، بهوجود آمدن حس مشارکت فرهنگی و اجتماعی در بستر جامعه، اعتلای طرحهای توسعه شهری به روش گروهی، مردمی و مشارکت، تقویت نقش شهرداری در ابعاد آن با شهروندان، استفاده بهینه از منابع موجود، اعتلا و ارتقای هویت مشارکتی در مناطق و محلات و توانمندسازی جامعه برای پذیرفتن مسئولیت شناسایی مشکلات از دیگر کارکردهای آموزش شهروندی است.
راههای دستیابی به آموزش مطلوب
اما برای رسیدن به این مقصود چه باید کرد؟ گسترش و تقویت اداره کل آموزش و مشارکتهای شهروندی شهرداری، گسترش پایگاههای آموزش شهری در محلات و نواحی شهر تهران و تشکیل این پایگاه در سطح شهر مهمترین گام در راه گسترش فرهنگ مشارکت بوده و فرصت مغتنمی در جهت نهادینه کردن مشارکتهای مردمی و حضور فعال شهروندان در فعالیتهای توسعه و مدیریت شهری بهشمار میرود. با استفاده بهینه از تمامی ظرفیتهای موجود در عرصههای مختلف و بهرهمندی از امکانات علمی و عملی سایر نهادها و سازمانها در فرایند مشارکت همگانی، مدیریت شهری میتواند با بهرهگیری از تخصصها و دانشها در راستای تأمین نیازهای مردم و انجام ماموریتهای سازمانی خود به ارائه آموزشهای هدفمند بپردازد.
اطلاعرسانی و آموزشهای شهروندی میتواند در راستای ایجاد نگرشها، افکار و رفتارهای پسندیده در چارچوب هویت اسلامی تأثیرگذار باشد لذا مجموعه آموزشهای ارائهشده به شهروندان را باید همراه با فرایند، ساختار و برنامههای منسجم و هماهنگ تنظیم کرد.
آموزش، سرآغاز توسعه
یونسکو، آموزشرا آغاز توسعه برشمرده است؛ آموزش شهروندی در اصل حرکتی از «نقص» به سمت «کمال» است که با رعایت اصل تطابق درون سازمانها قطعا به تکامل خواهد رسید؛ برنامهریزی جهت آموزش شهری و شهروندی بهمنظور حرکت از وضع موجود شهر و شهروندان به سمت وضعیت مطلوب که این مهم مستلزم تدوین برنامههای تدریجی و اجرا و ارزیابی مطلوب است.
رشد و توسعه مطلوب شهری به تغییرات و دگرگونیهایی نیاز دارد که در آن میبایست منابع آموزشهای شهری از تمامی قدرت خود جهت تحرک شهروندان و مشارکتپذیری آنان استفاده کند. بنابراین در جهت توسعه مطلوب آموزشهای شهروندی باید از شیوههایی استفاده کرد که مقبولیت اجتماعی با تأکید بر پیشرفت برنامههای آموزشی همراه با تغییرات مثبت، توأم باشد ضمن اینکه با معیارهای اجتماعی و فرهنگی و زیستمحیطی همخوانی و سازگاری داشته باشد.
مدیریت خدمات و بهداشت شهری بدون مشارکت گسترده و متشکل مردم، امکانپذیر نخواهد بود. بسیاری از آلودگیهای زیستمحیطی، ناشی از عدمهمکاری و مشارکت مردم و یا عدمآشنایی آنها با فرهنگ زندگی شهری است و تجربه ثابت کرده که آموزش مردم به میزان زیادی میتواند بر رفتار آنها در تولید آلودگیهای زیستمحیطی و بهداشت عمومی مؤثر باشد. مثلا در مورد تفکیک زباله، بهدلیل عدمآگاهی مردم و یا بهدلیل عدمسرمایهگذاری در آموزش مردم، روزانه هزاران تن مواد با ارزش و قابل بازیافت به همراه دیگر مواد زبالهها نابود میشوند و بر آلودگیهای محیط میافزایند. آموزش مردم در تغییر الگوی مصرف آب، تولید فاضلاب، آلودگی هوا، صوتی و... همین نتایج را میتواند به همراه داشته باشد.
باید بدانیم که دلیل وجود هر سیستم آموزشی، تحققبخشیدن به هدفهای آن نظام است.
اگر هدفهای موردنظر به درستی تحلیل و اولویت آن به روشنی تعیین و تصریح نشده باشد امکان حرکت و فعالیت صحیح و در نهایت تحقق هدفهای آموزشی درون آن نظام، غیرممکن خواهد بود زیرا براساس هدفهای آموزشی است که برنامهریزی آموزشی و فعالیتهای درون سیستمهای آموزش شکل میگیرد. حضور اجتماعی شهروندان در جامعه مستلزم ایجاد باور عمومی در شهروندان مبنی بر دخالت خواست آنها در تصمیمگیری شهری است که این امر فقط با تقویت احساس تعلق به محله و شهر منجر به مشارکت داوطلبانه بیشتر شهروندان خواهد شد لذا مدیریت شهری بایستی به این امر خطیر توجه داشته و از طریق ارگانهای اجتماعی به تقویت آموزشهای شهروندی و تقویت حس مشارکت پذیری آنان بپردازد و این را بدانیم که رفتن به طرف کمال، مستلزم حرکت است و هرگاه حرکت باشد به مفهوم تغییر کردن خواهیم رسید.