جمهوریخواهان، اکثریت را در هر دو مجلس نمایندگان و سنا واگذار کردند و در انتخابات فرمانداریها نیز شکست سنگینی را متحمل شدند. در کنگره بعدی آمریکا، ریاست هر دو مجلس نمایندگان و سنا به همراه ریاست کلیه کمیتههای اصلی و فرعی، با دموکراتها خواهد بود.
ضمن این که دموکراتها با پیروزی در 28 ایالت از 50 ایالت آمریکا، امید بسیاری به پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 دارند. صرف نظر از تأثیرات در اختیار گرفتن نهاد مقننه توسط حزب دموکرات در داخل آمریکا، طبیعتاً ابعاد سیاست خارجی آن نیز برای بسیاری از کشورها حائز اهمیت است.
البته برخی از تحلیلگران سیاسی معتقدند با قدرتیابی دموکراتها و در اختیار گرفتن کنگره توسط آنها نمیتوان تغییرات اساسی را در سیاست خارجی آمریکا تصور کرد، زیرا سیاست خارجی آمریکا در حوزه اهداف و استراتژی کلان خود، تابع تغییرات احزاب نیست و آن چه با تغییر احزاب حاصل میشود، تغییر تاکتیک لازم برای رسیدن به آن اهداف است.
با این حال، نتایج انتخابات میاندورهای کنگره نشان داد که در مورد روشها و البته بخشی از اهداف دو حزب اصلی آمریکا، اختلاف نظرهایی وجود دارد و از این لحاظ، قدرتیابی دموکراتها تغییراتی را در سیاست خارجی این کشور به همراه خواهد داشت.
البته دولت جورج بوش با استفاده از «فرمان رئیس جمهوری» میتواند همچنان به تعقیب اهداف سیاست خارجی خود طی دو سال آینده بپردازد، ولی با از دست دادن حمایت مطلق مجلس سنا و نمایندگان که رهبری آنها نیز به دموکراتها واگذار شده، پیگیری اهداف سیاست خارجی مرتبط با روال گذشته دشوار خواهد شد.
در این نوشتار، تغییرات احتمالی در سیاست خارجی آمریکا و تأثیر آن بر روابط این کشور با روسیه مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا باید اشاره نمود که علیرغم پایان جنگ سرد در روابط آمریکا و روسیه، دو کشور تاکنون هیچ سازوکار باثباتی برای حل و فصل مسائل خود ایجاد نکردهاند.
فضای حاکم بر روابط آمریکا و روسیه را میتوان «صلح سرد» نامید؛ صلحی که اگرچه پس از پایان جنگ سرد برقرار است، اما متزلزل به نظر میرسد. برخلاف دوره جنگ سرد که رقابتها و همکاریها بین مسکو و واشنگتن مرزبندی شده بود، اما در حال حاضر رقابتها و همکاریهای مرزبندی شدة گذشته بر هم خورده است.
این وضعیت، ناشی از رقابت دو کشور در برخی مسائل استراتژیک است که نقاط اختلاف برانگیز را شامل میشود و در عین حال، مسائلی را در برمیگیرد که موضوع نگرانی مشترک مسکو و واشنگتن هستند و چشمانداز همکاری و نزدیکی میان رقبا را به نمایش میگذارند. در این نوشتار، به بررسی این مسائل میپردازیم.
مسائل استراتژیک که موضوع رقابت آمریکا و روسیه محسوب میشود، شامل حوزه ژئوپلتیک، ژئواکونومیک و رقابت تسلیحاتی است.
رقابت ژئوپلتیک بین آمریکا و روسیه بهرغم از بین رفتن رقابت ایدئولوژیک در پی فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و انحلال پیمان ورشو با گسترش یکجانبهگرایی آمریکا در جهان از جمله مناطق پیرامون روسیه و حفظ و توسعه پیمان ناتو تا مرزهای روسیه ادامه دارد. هدف دو حزب اصلی آمریکا در پیشبرد اهداف سیاست خارجی این کشور، یکی است، با این تفاوت که روشهای آنها برای دستیابی به هدف، متفاوت است.
جمهوریخواهان بیشتر در حوزههای سیاسی، امنیتی، نظامیگری و گسترش ناتو به شرق اروپا و جمهوریهای شوروی سابق، روسیه را به چالش میطلبند و دموکراتها در این مسیر به تحمیل ارزشهای غربی، نهادهای دموکراتیک غربی و بازار آزاد غربی بهویژه از نوع آمریکایی آن بیشتر اهمیت میدهند.
ژاک سایپر تحلیلگر فرانسوی معتقد است: «پیروزی دموکراتها در انتخابات کنگره موجب یک چرخش تعیینکننده در سیاست خارجی آمریکا نخواهد شد، زیرا اعتقادات افراطی مذهبی و یکجانبهگرایی که ریشههای عمیق فرهنگی در آمریکا دارد، بخشی از واقعیات جامعه آمریکا است و با جناحبندی میان احزاب تطابق ندارد. بسیاری از آمریکائیها تصور میکنند که کشورشان مثل سایر کشورها نیست، بلکه رسالت رهبری همه ملتها را بر عهده دارد.»
در این راستا، روسیه به مثابه یک رقیب برای آمریکا محسوب میشود. فدراسیون روسیه هنوز بسیاری از قابلیتها و تواناییهای یک ابرقدرت را برای خود حفظ کرده است: قلمرو پهناور، منابع طبیعی عظیم، تکنولوژی فضا، نیروی بالقوه علمی و دانشمندان، و دارا بودن یک صنعت دفاعی فعال.
قدرت هستهای روسیه همچنان جهان را از نظر نظامی به دو قطب تبدیل کرده است، بهطوری که تنها کشوری است که از لحاظ سلاحهای استراتژیک میتواند به مقابله با آمریکا برخیزد. از این لحاظ، روسیه همچنان یکی از نگرانیهای امنیتی برای آمریکا است. دیپلماسی روسیه تحت رهبری ولادیمیر پوتین، دفاع از منافع ملی در صحنه جهانی را دنبال میکند که باعث رقابت با آمریکا خواهد شد.
منافع روسیه تحت رهبری پوتین، بسیار متفاوت با روسیه تحت رهبری بوریس یلتسین سلف وی و بیشتر معطوف به خارج است که باعث رقابت با آمریکا خواهد شد. پوتین با تمرکز قدرت در کرملین تلاش کرده به سمت احیای اقتدار روسیه در عرصه بینالمللی حرکت کند. پوتین فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را بزرگترین فاجعه ژئوپلتیک قرن بیست و یک خوانده و قول داده که عظمت روسیه را مجدداً به این کشور بازگرداند.
روسیه تحت رهبری پوتین به حفظ منافع در مناطق پیرامون در وهله اول، و گسترش نفوذ جهانی در مراحل بعد، تأکید دارد. در چنین شرایطی اگرچه جنگ سرد ممکن است به دست فراموشی سپرده شده باشد، اما آینده روسیه هنوز برای آمریکا اهمیت دارد.
گزارش شورای روابط خارجی آمریکا که توسط کارشناسان و سیاستمداران سابق و فعلی این کشور از هر دو حزب اصلی جمهوریخواه و دموکرات در هفتم مارس 2006 تدوین شده، این اهمیت را به نمایش میگذارد.
این گزارش تأیید میکند که روسیه در حال تبدیل شدن به یک کشور اقتدارگرا و رقیب آمریکا از طریق بازیابی نقش و جایگاه خود به عنوان یک ابرقدرت جهانی است. این گزارش را میتوان با راهبرد امنیت ملی آمریکا که در سال 2002 تصویب شد، مقایسه کرد و چالش در روابط آینده مسکو و واشنگتن را پیشبینی نمود.
در راهبرد امنیت ملی آمریکا، برای نقش روسیه در معادلات سیاسی، اقتصادی و امنیتی جهان، اهمیتی قائل شدهاند. نخستین حوزهای که رقابت آمریکا و روسیه در آن ادامه خواهد یافت، قلمرو شوروی سابق است. قلمرو شوروی سابق شامل بخشی از شرق اروپا (اوکراین، مولداوی و بلاروس)، قفقاز و آسیای مرکزی، حوزه امنیتی روسیه و خط قرمز این کشور محسوب میشود.
از دیدگاه اوراسیاگرایان (حاکمان فعلی روسیه)، این مناطق همان قلب زمین است و حاکمان کاخ سفید از هر جناحی با اجرای نظریه هارتلند مکیندر قصد دارند با تسلط بر این ناحیه، هژمونی مورد نظر آمریکا را هموار سازند. گسترش پیمان ناتو به این منطقه با همین هدف دنبال میشود.
رقابت ژئواستراتژیک
رقابت ژئواستراتژیک بین مسکو و واشنگتن با گسترش ناتو تا مرزهای روسیه در دوره دموکراتها نیز ادامه خواهد یافت. تحرکات آمریکا برای تشکیل پیمانها و اتحادیههای نظامی بر ضد روسیه، همچنان شیوهای از جنگ سرد است که در دوره دموکراتها نیز البته به شیوه دیگر ادامه خواهد یافت.
توجه ناتو به اوکراین، یادآور نظریه زبیگنیو برژینسکی نظریهپرداز دموکرات است که «با جدایی اوکراین از روسیه و پیوستن کییف به نهادهای غربی، روسیه از یک کشور قدرتمند اروپا و آسیا به یک قدرت آسیایی افول خواهد کرد.» البته به نظر میرسد دموکراتها برای برطرف کردن نگرانی روسیه از ناتو، شورای دائمی روسیه – ناتو را فعال خواهند کرد، اما این شورا بنا به گفته مقامات روسیه، بیشتر به محلی برای ابلاغ و اطلاع تصمیمات ناتو به روسیه تبدیل شده و روسیه در تصمیمگیریهای این شورا مؤثر نیست.
مقامات کرملین گسترش ناتو را تحقیر و مهار روسیه میدانند. بهویژه اینکه ساختار نظامی ناتو اساساً بر مبنای تهدید روسیه بنیان گذاشته شده و روند گسترش این سازمان نیز با همین هدف دنبال میشود. حضور نظامی بلندمدت آمریکا در بخشی از قلمرو شوروی سابق یعنی آسیای مرکزی و قفقاز به بهانه مبارزه با تروریسم در دوره دموکراتها نیز باعث چالش در روابط مسکو و واشنگتن خواهد شد.
البته دموکراتها به مسائلی همچون فقدان و یا دستکم ضعف دموکراسی و نقض حقوق بشر در قلمرو شوروی سابق، بیشتر اهمیت میدهند و پروژه انقلابهای رنگی را پررنگ خواهند کرد. حال آنکه کرملین هرگونه تحرک آمریکا برای استقرار دموکراسی هدایت شده در داخل روسیه و سایر جمهوریهای شوروی سابق را به عنوان ابزاری برای تضعیف روسیه تلقی میکند که واشنگتن در نهایت، سلطه خود را بر منطقه برقرار سازد.
در حوزه مسائل ژئوپلتیک، منطقه خاورمیانه نیز در آینده یکی از چالشهای جدی در روابط مسکو و واشنگتن خواهد بود. در سند شورای امنیت ملی آمریکا درباره تحلیلهای 2020 آمده است: «اکنون بسیاری از کشورهای خاورمیانه روسیه را وزنه تعادلی در مقابل نفوذ آْمریکا میدانند.»
گزارش شورای روابط خارجی آمریکا مصوب هفتم مارس 2006 نیز ابتکار ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه مبنی بر مذاکره با جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و همچنین مقاومت در برابر تحریم ایران در مورد مسأله هستهای این کشور را به منزله تقابل مسکو با سیاستهای خاورمیانهای واشنگتن تلقی کرد. فعالیتهای روسیه در ماههای اخیر در عرصههای سیاسی و اقتصادی در خاورمیانه به شکل چشمگیری افزایش یافته است.
روسیه بهطور مثال در امور گروه چهارجانبه (روسیه، آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل) برای حل مناقشه فلسطین – اسرائیل مشارکت میکند. دعوت رسمی پوتین از رهبران حماس برای سفر به مسکو و خودداری روسیه از درخواست آمریکا مبنی بر پذیرش جنبش مقاومت اسلامی فلسطین و حزبالله لبنان به عنوان گروههای تروریستی، گامی در جهت تلاشهای کرملین برای خروج از بنبست بحران خاورمیانه تلقی شده است.
در زمان تصویب قطعنامه سازمانملل در مورد عراق (حاکم کردن قانون در این کشور پس از سقوط رژیم صدام حسین) و لبنان (استقرار نیروهای بینالمللی به منظور رعایت آتشبس)، روسیه نقش فعال و تعدیلکننده را در مقابل سیاستهای آمریکا در خاورمیانه ایفا کرد. سخن گفتن از نفوذ واقعی روسیه در خاورمیانه بیهوده است، اما نمیتوان گفت که روسیه هیچ قدرت و نفوذی در منطقه ندارد.
مطالعه رفتار روسیه در قبال مناقشه دیرینه فلسطین و اسرائیل و مسأله هستهای ایران نشان میدهد که مسکو به دنبال بازیابی نقش و جایگاه خود در معادلات بینالمللی است. حمایت روسیه از ایران، بیشتر متوجه کنترل نفوذ منطقهای آمریکا خواهد بود تا تقویت مواضع ایران. روسیه مصمم به ایفای نقش مهمی در صحنه جهانی است و در راه رسیدن به این هدف، تعدیل نفوذ منطقهای واشنگتن تلقی شده و در نتیجه مورد حمایت مسکو قرار گرفته است.
مسکو و تهران روابط استراتژیک ندارند، اما ایران برای روسیه از اهمیت استراتژیک برخوردار است. مقامهای کرملین از وخیم شدن مسأله هستهای ایران برای امنیت ملی روسیه نگران هستند، زیرا ضدجنگ بودن دموکراتهای پیروز در انتخابات میاندورهای کنگره، به معنای طرفداری آنها از صلح در قبال برنامه هستهای ایران نیست.
ایران مایل به توسعه روابط با روسیه و ارتقای روابط دو کشور به سطح همکاریهای استراتژیک است تا ضمن تأمین منافع خود، زمینه تأثیرگذاری روسیه را در برابر سیاستهای آمریکا در خاورمیانه هموار سازد.
«انرژی» موضوع دیگر رقابت آمریکا و روسیه در آینده در حوزه مسائل ژئواکونومیک خواهد بود. روسیه بزرگترین صادرکننده گاز و دومین صادرکننده نفت در جهان، دیگر نهتنها نیازی به کمکهای مالی آمریکا و غرب ندارد، بلکه به مدد درآمد حاصل از فروش انرژی، از آن به عنوان سلاحی قوی در خدمت سیاست خارجی بهره میگیرد.
دیگر، اهرم مالی آمریکا علیه روسیه کاربرد ندارد، زیرا روسیه در حال حاضر به دلیل افزایش درآمد نفت و گاز صادراتی، قدرت چانهزنی با آمریکا را پیدا کرده است. روسیه با بهرهگیری از منابع غنی انرژی درصدد است جایگاه خود را در صحنه بینالمللی باز یابد. مسکو از منابع غنی انرژی خود به عنوان برگی برنده استفاده میکند، برگی که واشنگتن میکوشد آن را تحت کنترل خود درآورد.
تحلیلگران سیاسی، انگیزه اصلی آمریکا از اشغال عراق را تسلط بر منابع غنی نفت این کشور میدانند، بهگونهای که تاکنون تمام قراردادهای نفتی آن کشور با روسیه، فرانسه و چین را لغو کرده است.
مقامهای کرملین از مقاصد و خواستههای آمریکا در خصوص ذخایر انرژی روسیه آگاه هستند و به همین دلیل، سیاست تهاجمی را در بخش انرژی در پیش گرفتهاند. روسیه در ژانویه 2006 با تعلیق موقت صادرات گاز به اوکراین به خاطر اختلاف بر سر قیمت و در پی آن ایجاد اختلال در عرضه گاز به بازار مصرف اروپا، به آمریکا و متحدان این کشور هشدار داد که نباید منافع روسیه را نادیده بگیرند.
روسیه تلاش میکند توزیع انرژی را در بازار جمهوریهای شوروی سابق و اروپا در اختیار بگیرد. نقش روسیه در معادلات سیاسی و امنیتی جهان از این جهت حائز اهمیت است که این کشور در آینده اولویت صادرات انرژی خود را بازار آمریکا-اروپا یا آسیا از جمله چین دومین مصرف کننده انرژی در جهان قرار خواهد داد. آمریکا نیز در آینده خواهد کوشید به منظور جلوگیری از احیای قدرت روسیه، محور انرژی شمال (دریای خزر) و جنوب (خلیج فارس) را در کنترل خود بگیرد.
رقابت تسلیحاتی
در حوزه رقابت تسلیحاتی، روسیه اگرچه در اوایل سالهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از آمریکا عقب ماند، اما به تدریج پابهپای این کشور پیش رفته است. روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تلاش کرده تا با فروش تسلیحات به خارج، ضمن حفظ یکی از مهمترین منابع درآمد ارزی، وضعیت وخیم اقتصادی خود را نیز بهبود بخشد.
روسیه همچنین با تولید تسلیحات پیشرفته و فروش آن به کشورهای مختلف از جمله چین، هند و ایران، ابزاری قوی برای چانهزنی با آمریکا و گرفتن امتیاز از این کشور در اختیار خواهد داشت. تام لانتوس نماینده دموکرات و رئیس کمیته امور بینالملل مجلس نمایندگان آمریکا از مخالفان سرسخت فروش تسلیحات توسط روسیه به ایران است.
به هر میزان که آمریکا در تکنولوژی نظامی از روسیه پیش بیفتد، روسیه ابزار ضعیفتری برای چانهزنی با آمریکا خواهد داشت و مشتریهای کمتری برای خرید تسلیحات خود خواهد یافت. افزایش صادرات تسلیحات روسیه به سمت چین و هند، گامی برای ایجاد وزنه تعادل در مقابل توسعه نفوذ آمریکا نیز تلقی میشود.
تصویب دکترین امنیتی پیشدستانه روسیه در مقابل دکترین امنیتی پیشدستانه آمریکا، افزایش بودجه نظامی روسیه، آزمایش موشکهای بالستیک این کشور در مقابل خروج یکجانبه آمریکا از پیمان منع تولید و تکثیر موشکهای ضدموشک موسوم به ایبیام با هدف حفظ موازنه نظامی، حاکی از آن است که مسکو جهتگیری نظامی– امنیتی خود را در آینده چگونه میبیند. از این لحاظ، روسیه همچنان یکی از نگرانیهای امنیتی آمریکا است.
با توجه به مسائل مورد اختلاف میان آمریکا و روسیه که در سطور بالا به آن اشاره شد، روابط دو کشور در آینده در پی پیروزی دموکراتها در انتخابات میاندورهای کنگره، پیچیدهتر خواهد شد. بهطور سنتی، مشکل دموکراتها با روسیه بیشتر از جمهوریخواهان بوده و همواره مواضع سخت در قبال این کشور اتخاذ کردهاند.
دموکراتها با تحلیل موازین خارجی در زمینه مسائل داخلی روسیه و پیششرط قرار دادن آنها برای مسائل بینالمللی در حوزههایی از قبیل مسائل اقتصادی، محدودیتهای بیشتری برای روسها ایجاد خواهند کرد. اولویتهای خاص دموکراتها در مورد روسیه، مسائلی از قبیل نقض حقوق بشر بهویژه در چچن و محدودیت آزادی سیاسی و مطبوعاتی برای پیشبرد سیاست خارجی واشنگتن در رقابت با مسکو است.
پیشبینی میشود با توجه به انتخابات آینده دوما (دسامبر 2007) و ریاست جمهوری روسیه (مارس 2008) انتقادهای دموکراتها از سیاستهای پوتین در زمینه تمرکز قدرت در کرملین افزایش یابد و به این ترتیب روابط دو کشور با چالش جدی مواجه شود. وقتی مقامات آمریکایی از وضعیت دموکراسی در روسیه سخن میگویند، درصدد نشان دادن عدم توازن و عدم تساوی قدرت در روابط مسکو و واشنگتن هستند.
البته دموکراتهای پیروز در انتخابات میاندورهای کنگره حتی در صورت احراز ریاست قوه مجریه آمریکا دیگر نمیتوانند مانند گذشته با اهرم مالی علیه روسیه فشار اعمال کنند. زیرا روسیه تحت رهبری پوتین مانند بوریس یلتسین به کمکهای مالی غرب نیاز ندارد و به خاطر درآمد حاصل از صادرات انرژی، سیاست فعالانهتری در برابر غرب از جمله آمریکا در پیش گرفته است.
ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه بارها دولتها و سازمانهای غربی را متهم کرد که در اظهارنظر درباره دموکراسی روسیه، تبلیغات و لفاظی استعماری به کار میبرند. پوتین معتقد است توسل آمریکا یا اتحادیه اروپا به مسأله نقض دموکراسی در روسیه، برای دخالت در امور داخلی کشورش، قابل قبول نیست.
روزنامههای روسیه هشدار دادند پیروزی حزب دموکرات در انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا موجب تشدید سیاستهای واشنگتن در قبال مسکو خواهد شد. به نوشته روزنامه ورمیانووستی، از آنجا که بسیاری از مسؤولان بلندپایه حزب دموکرات آمریکا مواضع سختگیرانه و شدید در قبال روسیه دارند و بیشتر از جمهوریخواهان از روسیه انتقاد میکنند، بدون تردید شکست جمهوریخواهان در انتخابات میاندورهای کنگره، در آینده روابط میان آمریکا و روسیه را با مشکلات بسیاری مواجه خواهد کرد.
این روزنامه بهطور خاص به تاملانتوس نماینده حزب دموکرات و رئیس کمیته امور بینالملل مجلس نمایندگان آمریکا که مواضع انتقادآمیز شدیدی در قبال روسیه دارد، اشاره کرد. آریل کوهن کارشناس بنیاد هریتیج در مصاحبه با خبرگزاری ریاتووستی روسیه گفت: «تاملانتوس عقاید بسیار مشخصی در مورد روابط آمریکا و روسیه دارد. اگر سلاح اصلی جمهوریخواهان مسأله منع تولید و تکثیر سلاحهای کشتار جمعی بود، برای تاملانتوس حربه اصلی، مسأله آزادی و حقوق بشر است.»
لانتوس یکی از تدوینکنندگان قطعنامهای بود که در آستانه اجلاس سران گروه 8 در سن پترزبورگ روسیه در تابستان 2006 به کنگره ارائه شد و در آن تقاضای تعلیق عضویت این کشور در گروه 8 مطرح شده بود. به نظر میرسد با قدرتیابی دموکراتها، پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی با دشواری و پیچیدگی خاصی همراه شود.
انتقادهای دموکراتها درخصوص پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی، شامل مسائلی از جمله نقض دموکراسی و حقوق بشر در روسیه، رعایت نشدن حق مالکیت معنوی و همچنین روابط نابرابر با همسایگان است. دموکراتها همچنین خواستار دسترسی آسان به بازارهای روسیه برای صادرات محصولات کشاورزی آمریکا و همچنین مشارکت در بازار انرژی روسیه از استخراج تا انتقال به بازار مصرف خارجی هستند.
به همین دلیل، ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه اخیراً توافقنامهای را با جورج بوش رئیس جمهوری آمریکا امضا کرد که راه پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی را هموار میسازد. کرملین نگران است بهرغم این توافق کلی، روسیه برای برقراری مناسبات تجاری عادی با آمریکا و سرمایهگذاری در این کشور با مشکلاتی مواجه شود.
دموکراتها معتقدند امتیازات عضویت روسیه در سازمان تجارت جهانی با تقویت موقعیت اقتصادی این کشور، قدرت مسکو را در رقابت سیاسی با واشنگتن افزایش خواهد داد. روسها همچنین قدرتیابی دموکراتها را به منزله محدودتر شدن روابط تجاری آمریکا و روسیه میدانند.
در این راستا، قانون «جکسون – ونیک» مصوب کنگره آمریکا که محدودیتهایی را برای همکاریهای اقتصادی این کشور با روسیه ایجاد میکند، همچنان باقی خواهد ماند. این قانون در زمان حکومت شوروی سابق و به منظور مجازات این کشور به خاطر جلوگیری از مهاجرت یهودیان به فلسطین اشغالی از سوی کنگره آمریکا تصویب شد.
روسیه در حال حاضر، تنها مشمول مناسبات تجاری عادی مشروط با آمریکا قرار دارد که هر سال باید تمدید شود. در واقع، روسیه از جایگاه مناسبات تجاری عادی دائمی با آمریکا برخوردار نیست.
نقاط اشتراک
با وجود ادامه رقابت میان آمریکا و روسیه در حوزه مسائل استراتژیک، نقاط اشتراکی در روابط دو کشور وجود دارد که به دلیل نگرانی مشترک و تأمین منافع فیمابین، چشمانداز همکاری میان رقبا را به نمایش میگذارد.
در واقع، ویژگی مهم دوره پس از جنگ سرد، این است که بازی با حاصل جمع صفر که دستاورد یکی شکست دیگری تلقی میشد، دیگر کاربردی ندارد. آمریکا و روسیه درصدد دشمنی با یکدیگر نیستند و از مقابلهجویی با هم پرهیز میکنند.
دو کشور بهرغم تعیین برخی خطوط قرمز و انعطافناپذیری در مواضعشان در آینده چنانچه نتوانند از طریق همکاری به منافع خود دست پیدا کنند، از قدرت و امکانات خود نه برای چالش با یکدیگر، بلکه برای چانهزنی استفاده خواهند کرد. اهمیت روسیه برای آمریکا عبارتاستاز:
روسیه ابرقدرت هستهای، نظامی در ردیف آمریکا یا حداقل نزدیک به این کشور است؛ روسیه از امکانات بالقوه اقتصادی بهویژه منابع عظیم هیدروکربن (نفت و گاز) و وسعت سرزمین برخوردار است؛ روسیه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و تأثیرگذار در معادلات سیاسی امنیتی جهان است و آمریکا نیز به عنوان ابرقدرت نظامی و اقتصادی در جهان و تأثیرگذار در فرایند جهانی شدن، برای روسیه اهمیت دارد.
روسیه برای بازیابی نقش ابرقدرتی خود و نفوذ در فرایند تصمیمگیری جهان به دنبال ارتباط با آمریکا بهویژه در حوزه اقتصادی است. از دیدگاه کرملین، ارتباط با واشنگتن باعث جذب سرمایهگذاری آمریکا در روسیه، رشد و توسعه اقتصادی روسیه و نفوذ در نهادها و سازمانهای اقتصادی جهان از جمله صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و گروه هشت کشور صنعتی جهان خواهد شد.
به دلیل نقش آمریکا و روسیه در مسائل بینالمللی، دو کشور به رغم رقابتها و انتقادها، مواضعی محتاطانه در قبال یکدیگر اتخاذ میکنند. یکی از نقاط اشتراک میان آمریکا و روسیه که موضوع رقابت بین دو کشور محسوب میشود و در عین حال همکاری یکدیگر را به نمایش میگذارد، فعالیت در عرصه «انرژی» است.
روسیه بهعنوان غول انرژی جهان و یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت و گاز میتواند نقش اساسی در دکترین انرژی آمریکا داشته باشد. آمریکا به رغم رقابت با روسیه در حوزه انرژی میکوشد با این کشور تعامل مثبت برقرار کند. روسیه نیز درصدد بازیابی نقش خود در حوزه انرژی است و میکوشد در بازار انرژی آمریکا و دیگر بازارهای مصرف جهان مشارکت گسترده داشته باشد.
از نقاط اشتراک دیگر که موضوع نگرانی مشترک و چشمانداز همکاری آمریکا و روسیه را به نمایش میگذارد، مبارزه با تروریسم بهویژه در مناطق افغانستان، آسیای مرکزی و قفقاز است که به دلیل تحرکات القاعده و جداییطلبان چچن برای واشنگتن و مسکو اهمیت دارد.
هرچند که همکاری دو کشور در این زمینه تاکنون چندان پیشرفتی نداشته است. همچنین آمریکا و روسیه در جهت مبارزه با قاچاق مواد مخدر از افغانستان و ترانزیت آن در قلمرو شوروی سابق و اروپا به همکاری با یکدیگر تمایل دارند.
دو کشور همچنین برای استقرار نیروهای صلحبان در مناطق بحرانزا در جهان از جمله بالکان، آفریقا، خاورمیانه و جامعه همسود، با یکدیگر در تماس هستند. آمریکا و روسیه برای مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی نیز یکدیگر را شریک میدانند. در دوره جنگ سرد، تلاش مسکو و واشنگتن، محدود به نظارت بر سلاحهای هستهای رقیب بود، اما اکنون نظارت و کنترل سلاحهای هستهای دیگر کشورها هدف آنها است.
آمریکا و روسیه بهرغم اختلافنظر در خصوص نظامی و غیرنظامی بودن برنامه هستهای ایران، اعلام کردند رعایت پیمان منع گسترش سلاحهای کشتار جمعی را به دقت زیر نظر دارند و با یکدیگر همکاری میکنند.
دور از ذهن نیست که در صورت کاهش فشار آمریکا برای اعمال اقدامات تنبیهی علیه ایران و همزمان تصمیم تهران برای سرعت بخشیدن به برنامه هستهای خود، روسیه دست از حمایت ایران در زمینه تحریم بردارد.
در پی تعدیل یکجانبهگرایی آمریکا و رویکرد چندجانبهگرایی دولت بوش در ماههای اخیر در خصوص مسأله هستهای ایران، سرگئیلاوروف وزیر خارجه روسیه اعلام کرد مسکو نگران برنامههای ایران در زمینه توسعه فعالیتهای هستهای خود است.
وی همچنین هشدار داد اگر ایران به پرسشهای مهم در مورد برنامههای هستهای خود پاسخ روشن ندهد، مسکو حق خواهد داشت با شورای امنیت همکاری بیشتری داشته باشد. دور از ذهن نیست که آمریکا و روسیه بر سر مسائل کلان با یکدیگر معامله کنند و مرور اقدام روسیه در وتو نکردن تلاشهای آمریکا برای تحریم کرهشمالی در شورای امنیت به ازای حمایت آمریکا از تهدید حضور نیروهای روسی در منطقه جداییطلب آبخازیا در گرجستان، قابل تأمل است.
روزنامه کامرسانت چاپ مسکو به دنبال امضای قرارداد بین بوش و پوتین در خصوص پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی نوشت: روسیه بین «ورود به سازمان تجارت جهانی» و «خروج از برنامه هستهای ایران به عنوان یک حامی» در حال مانور است.
پوتین نیز پس از امضای این قرارداد گفت: «من هم با بوش موافقام که این قرارداد، زمینه مناسبی برای همه فعالیتهای ما از جمله حلوفصل مسائل پیچیده بینالمللی فراهم میکند.
پوتین همچنین گفت: «ما مذاکرات مهمی داشتیم و درباره حل مسائل مشترک از جمله مسأله هستهای کرهشمالی و ایران تبادل نظر کردیم.» خبرگزاری اینترفاکس روسیه نیز اعلام کرد بوش و پوتین در ملاقات با یکدیگر در هانوی پایتخت ویتنام تأکید کردند به فعالیتهای خود برای آمادهسازی قطعنامه شورای امنیت در خصوص ایران ادامه میدهند.
پوتین در این دیدار تأکید کرد روسیه طرفدار مجموعه اقدامات تأثیرگذار بر ایران است که دارای نتایج مثبت باشد. سرگئیلاوروف وزیر خارجه روسیه با اعلام اینکه کشورش مخالف «تحریم شدید» علیه ایران است، نشان داده که اختلاف بین مسکو و واشنگتن، تنها بر سر میزان تحریمها علیه ایران است.
در پایان این نوشتار، ذکر این نکته ضروری است که به دلیل ناتوانی جمهوریخواهان در حل مسائل جهانی در چهارچوب یکجانبهگرایی، دموکراتها با رویکرد چندجانبهگرایی به حل مسائل بینالمللی تمایل نشان خواهند داد که در این زمینه به نزدیکی و کمک کشورهای مختلف از جمله روسیه نیاز خواهند داشت.
آمریکا برای دستیابی به اهداف خود در سیاست خارجی از مشوقهای اقتصادی و فشارهای سیاسی و اقتصادی بهره خواهد برد؛ هر چند بهطور اساسی نمیتوان انتظار تغییرات اساسی را در سیاست جهانی آمریکا از جمله مشارکت دادن روسیه در حل مسائل بینالمللی داشت.