نگارنده در این نوشتار سعی دارد ضمن طرح دلایل مخالفان کنترل موالید، پاسخها و دلایل موافقان در توجیه ضرورت توجه به برنامههای تنظیم خانواده را ذکر کند.
مخالفان کنترل موالید دلایلی را در توجیه نظر خود ذکر میکنند که هر یک از سوی موافقان کنترل موالید با پاسخهایی روبهرو شده است. یکی از دلایل ذکر شده از سوی مخالفان کنترل موالید این است که پیشگیری میتواند تبعات منفی بر سلامت زنان و خانواده داشته باشد زیرا در تغایر با نظام طبیعت و خلقت است. در پاسخ طرفداران کنترل موالید دلایلی را ذکر میکنند مبنی بر اینکه فاصله گذاردن بین موالید نه تنها ضرری برای مادران ندارد بلکه برعکس به سلامت و تندرستی آنها کمک میکند. از جمله دلایل پزشکی ذکر شده میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- بارداریها و زایمانهای متعدد با افزایش احتمال خونریزی قبل و بعد از زایمان، دیابت بارداری، فشارخون حاملگی، زایمان زودرس، ماکروزومی، نماهای غیرطبیعی جنین، عدمپیشرفت زایمان، وزن کم زمان تولد یا تاخیر رشد جنین، مرگ جنین، اختلالات جفتی مانند پرویا و دکولمان احتمال مرگ مادران را افزایش میدهد.
2- مشکل تولد پیش از موعد و وزن کم زمان تولد در کودکانی که از مادران با سن کمتر از 18سال یا بیشتر از 35سال متولد میشوند بیشتر دیده میشود. مشکلات دوران تولد در این کودکان بیشتر و امکان مرگ آنها در سال اول زندگی بیشتر است. شانس زنده ماندن کودکانی که با فاصله 3تا 5 سال از زایمان قبلی متولد میشوند دو و نیم برابر کودکانی است که با فاصله کمتر از 2سال از زایمان قبلی متولد میشوند. همچنین در مادران با 4بارداری، احتمال تولد نوزاد کم وزن و ضعیف بسیار زیاد است.
3- یکی از بزرگترین خطراتی که سلامت و رشد کودک زیر 2سال را تهدید میکند، تولد نوزاد جدید است. با تولد نوزاد جدید تغذیه کودک قبلی با شیرمادر متوقف شده و کودک از مراقبتهای لازم مادر (بهخصوص در زمان بیماری) محروم شده و از نظر جسمی و روانی به اندازه کودکانی که حداقل 3سال با یکدیگر فاصله دارند رشد نمیکند. وقتی شیر مادر تنها غذای طفل باشد، وقوع بارداری مجدد با فاصله کوتاه از زایمان پیشین، مانع استفاده طفل از شیر مادر شده و وی را مستعد ابتلای به سوءتغذیه میکند.
در زایمانهای با فاصله کمتر از 3 سال، امکان بیشتری وجود دارد که نوزاد قبل از 9ماهگی به دنیا آمده یا با وزن کم متولد شود. کودکانی که با وزن کم متولد میشوند، عمدتاً رشد مناسبی نداشته، زودتر بیمار میشوند و در سال اول زندگی 6برابر بیشتر از کودکانی که با وزن مناسب به دنیا آمدهاند در معرض خطر مرگ قرار دارند.
بررسیها نشان دادهاند که با افزایش بعد خانوار، هزینه سرانه موادغذایی کمتر شده و در نتیجه کمبودهای غذایی و سوءتغذیه شایع خواهد بود. سوءتغذیه اگر چه مستقیما موجب مرگ و میر نمیشود، لیکن باعث ابتلای اطفال به بیماریهای عفونی شده و مرگ و میر ناشی از آنها را افزایش میدهد.
4- بارداریهای قبل از 18سال و پس از 35سال سلامت مادر را به خطر میاندازند. باید به دختران اجازه داد تا قبل از مادر شدن یک زن کامل شوند، زیرا قبل از 18سالگی آمادگی فیزیکی لازم برای بارداری وجود ندارد. اگر فاصله بین تولدها کمتر از 2 سال باشد، بدن زن در اثر بارداریهای مکرر، زایمان، شیردهی و مراقبت از کودکان تحلیل رفته و معمولاً زایمانهای بعدی به سلامت فرد آسیب میرساند. باردارشدن بیش از 4بار با افزایش خطراتی نظیر کم خونی و خونریزی شدید، سلامت مادر را تهدید میکند.
5- تغذیه مناسب دوران بارداری برای پیشگیری از سوءتغذیه، کاهش عوارض بارداری و مرگ و میر ضروری است. در پژوهشهای انجام شده روی مادران باردار در ایران، شیوع کم خونی فقر آهن، کمبود روی و ویتامینهای A و D گزارش شده است که این مشکلات با افزایش تعداد بارداریها افزایش مییابد. کم خونی و کمبود ریزمغذیها در مادر، بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر وزن هنگام تولد نوزاد مؤثر است. بعد از هر حاملگی و زایمان مدت زمانی لازم است تا بدن مادر به وضعیت پیش از بارداری برگردد. به عبارت دیگر ضروری است که مادر فرصت داشته باشد تا قدرت و انرژی لازم قبل از بارداری را دوباره به دست آورد. سلامت زنانی که بین زایمانهایشان لااقل 3سال فاصله را رعایت نکنند، در معرض خطر بیشتری است.
6- فاصله کوتاه بین بارداریها موجب از شیر گرفتن ناگهانی و بیموقع کودک و آسیبهای غیرقابل جبران جسمی و روحی و کمبودها و نارساییهای عاطفی دوران کودکی خواهد شد. از طرف دیگر بروز هر حاملگی پرخطر و ناخواسته با مسائل گوناگونی نظیر افزایش فشارهای روحی مادر و تعمیم این فشارها به سایر اعضای خانواده، مشکلات ناشی از زایمان و بالاخره خستگی و فرسودگی والدین بهدلیل افزایش کار و زحمت برای تأمین معاش خانوار پر تعدادتر همراه است.
این مسائل از عوامل مهم در بروز بیماریهای جسمی و روانی به شمار رفته و موجب افزایش احتمال بیماری و مرگ و میر در اعضای خانوار میشود.
با افزایش جمعیت خانواده، نیازهای فیزیولوژیکی، روانی، اجتماعی، شغلی، تحصیلی و... افزایش و تنوع مییابد. در صورت عدمارضا، تأمین نشدن و برآورده نشدن هر یک از این نیازهای طبیعی، فرد با ناکامی و به دنبال آن اختلالاتی چون افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و نهایتا بیماریهای روانی مواجه خواهد شد و در ادامه ممکن است آسیبهای اجتماعی همچون ازدواجهای ناموفق، جدایی والدین، بزهکاری فرزندان، خودکشی و... در جامعه شیوع بیشتری یابد.
تحقیقات نشان میدهد آمار خودکشی، بزهکاری، اعتیاد، دزدی، قتل و جنایت در خانوادههای پر جمعیت، بهخصوص خانوادههای پر اولاد با درآمد کم، بیشتر اتفاق میافتد.
7- تنظیم خانواده یکی از حقوق انسانها و ابزاری برای توانمندسازی خانوادههاست تا بهصورت مسئولانه، آگاهانه و آزادانه درباره تعداد کودکان و فاصله بین تولد آنان تصمیم بگیرند به شکلی که سلامت مادر، کودک و خانواده در پی آن بهبود یابد. به عبارت دیگر تنظیم خانواده همیشه مترادف با کاهش موالید نیست بلکه به معنای اجتناب از بارداریهای ناخواسته و برنامهریزی نشده است. هر زوجی حق دارند با درنظر گرفتن تمامی جوانب و پس از کسب آمادگیهای روانی، اجتماعی و اقتصادی در مورد زاد و ولد تصمیمگیری کنند تا بدینوسیله علاوه بر تولد نوزاد سالم و تأمین سلامتی مادر، شرایط مناسب برای پرورش کودک در آینده نیز تأمین شود.
دلیل دیگری که از سوی برخی از مخالفان کنترل موالید ارائه میشود این است که جلوگیری از شکلگیری جنین، به منزله کشتن فرزندان است. پاسخ موافقان کنترل موالید این است که اولا مکانیسم اثر تمامی روشهای فاصلهگذاری بین موالید، پیشگیری از ایجاد نطفه بوده و با کشتن فرزندان متفاوت است. روشهای پیشگیری از بارداری اساسا از ایجاد نطفه پیشگیری میکند، لذا طبیعتا نه جنینی ایجاد میشود، نه نفخ روحی صورت میپذیرد و نه فرزندی متولد میشود که کسی آن فرزند را از حق حیات محروم سازد. بخشی دیگر از دلایل مخالفان کنترل موالید به این استدلال برمیگردد که علمای اسلام با هر نوع کنترل موالید مخالفند. در پاسخ موافقان کنترل موالید به فتاوای متعددی که درخصوص مجاز بودن استفاده از روشهای پیشگیری از بارداری و فاصلهگذاری بین موالید از سوی علما صادر شده است اشاره میکنند.