انسجام و وحدتی که نه استراتژیک بلکه تاکتیکی و بر مبنای بازپسگیری قدرت درحال شکلگیری است و این اقدام جریان اصلاحات تلاش برای پله ترقی قراردادن شوراها و تصدی مناصب دیگر است، همان آفتی که تجربه شورای شهر اول را تلخ کرد.
در واقع جریان دومخرداد کمتر توجهی به مدیریت شهری براساس خدمترسانی و پاسخگویی به مردم دارد؛ آنچه که در مصاحبهها و حرف و سخنهای این روزهای دوستان کاملا مشهود است. سئوال دیگری که امروز باید جریان اصلاحات و نامزدهای شوراهااین جریان پاسخگوی آن باشند؛ نسبت این فهرست با افراطیهای جبهه دوم خرداد است که با رادیکالیزهکردن حرکت اصلاحات خسارتهای جبرانناپذیری به کشور وارد کردند.
از سوی دیگر در میان اصولگرایان که تجربه شیرین خدمترسانی و کارکرد غیرسیاسی اعضای شورای دوم شهر تهران را در کام مردم نشاندهاند، فرآیندی که به حق قابل دفاع است برای دستیابی به فهرست واحد انجام شد. مجموعه نیروهای تاثیرگذار در جریان اصولگرا پس از جلسات مکرر و تعیین معیارهای مشخص تلاش کردند تا چتر خود را بر همه نیروهای اصولگرا بگسترند. اما خطراتی نظیر سیاسی و یا ناکارآمدشدن شوراها که در جبهه دوم خرداد گریبانگیر شورای شهر اول شد، امروز جریان اصولگرا را تهدید میکند. متأسفانه زیادهخواهی بعضی مانع از آن شد تا ائتلاف اصولگرایان به طور کامل شکل بگیرد، افراط جمعی که امروز حتی مهدی چمران و عباس شیبانی را اصولگرا نمیداند.
نباید از یاد برد که شورای شهر محلی برای همافزایی خدمترسانی به مردم است، از اینرو نباید میدان تاخت و تاز سیاسی قرار گیرد. تداوم خدمتگزاری صادقانه، رفع ضعفهای ساختاری در شورا و پیگیری مأموریتها و اقدامات بنیادی اثربخشی که در شورای شهر دوم تهران دنبال شد از مهمترین مواردی است که باید مورد توجه نامزدهای شوراها و البته مردم قرار گیرد. در شرایط پیش آمده و با وجود خوشبینی ایجاد شده در پی اقدامات موثر شورای دوم ممکن است مشارکت در حد متوقع نباشد. البته اگر جریانات طبیعی پیش میرفت و مداخلات کمتر میشد وضع بهتر بود. با این وجود همه موظفند تا با تبیین جایگاه حقیقی شوراها به افزایش مشارکت آگاهانه مردم کمک کنند، هم انتخابکنندگان و انتخابشوندگان.
*نماینده مردم تهران