یکشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۰:۳۹
۰ نفر

امیر سرحدی: پدرم روی هم‌رفته آدم باسلیقه‌ای است، برای همین هنوز کتاب جغرافیای سال پنجم ابتدایی او را داریم

کتابی در قطع بزرگ و با تصویرهای بسیار جالب و رنگی و تماشایی از آثار نقاشان صاحب‌نامی همچون استاد پرویز کلانتری، استاد زمان زمانی و... . از اولین تصویرهای این کتاب نقشه رنگی ایران عزیز ماست و از جمله، صادرات و واردات کالاها که با علائم خاصی نمایش داده شده است.

خواستم بگویم صادرات و واردات امری بدیهی و از جمله ملزومات مناسبات بین‌المللی امروز است اما مشروط بر آنکه توازن و تعادل هم داشته باشد چرا که اگر تعادل هر کدام به هم بخورد به ناچار مشکلات و پیامدهایش در سطح ملی نمایان می‌شود. این روزها انتقادهای فراوانی متوجه واردات غیراصولی کالا از خارج‌شده است. من رشته‌ام اقتصاد نیست تا از چگونگی این مسئله سردربیاورم اما، چون رشته تحصیلی‌ام کشاورزی است، لاجرم به جای کارمندی و پشت‌میزنشینی رفتم سراغ همان باغ و مزرعه جد و آبادی‌ام در حوالی شهریار و سعی کردم به اتفاق 3 نفر از برادرانم، هم به مملکت خدمت کنیم و هم معاش متعالی داشته باشیم و دستمان پیش کسی دراز نباشد.البته وسوسه زمین‌بازی و ساخت‌وساز و این‌جور مشغولیات که رواج یافته، سراغ ما هم آمده است و در این 10سال گذشته انواع بگومگوها و سرزنش‌ها را به جان خریده‌ایم تا باغ میوه خودمان را از دست ندهیم.

در آن رونق زمین‌بازی چند سال پیش ارقامی به ما پیشنهاد می‌شد که عقل را از سرمان می‌پراند اما عشق به این کار مانع از آن شد که تسلیم بشویم و باز هم البته می‌دانستیم چقدر سخت است نگهداری یک باغ بزرگ میوه در جایی که زمین‌ها دائم در حال تغییر است.

باغ‌ها خشکانده و قطعه‌قطعه می‌شوند، بعد هم تعداد زیادی خانه جدید جایشان را می‌گیرند؛ اسمش شهرک است اما از آب گرفته تا جاده و خدمات، ساکنانش با مشکل روبه‌رو هستند. سراغشان را که می‌گیریم می‌بینیم اغلب در شهر و دیار خودشان به ویژه غرب کشور فعالیت‌های کشاورزی یا دامداری داشته‌اند اما به این امید که کار و حرفه بهتری پیدا کنند به این شهرک‌ها که مثل قارچ می‌رویند، روی آورده‌اند.

از قضا بحث نوشته من بساز و بفروشی نیست بلکه مسئله واردات محصولات کشاورزی است. همانطور که می‌بینید از سیب‌ گرفته تا پرتقال، موز، گلابی، انگور و این اواخر پیاز و سیر هم از خارج وارد می‌شود و این واردات آثار منفی‌اش را روی کشاورزی و باغداری ایران آشکار کرده است.

امروزه هزینه بهره‌برداری از زمین‌های کشاورزی و باغ‌ها  بسیار بالاست اما نبود بازار برای محصولات داخلی و رقابت نابرابر با واردات، کار را به جایی رسانده که امثال ما با همه عشق و علاقه‌ای که به باغ پدری داریم، عطای این کار را به لقایش ببخشیم. این زنگ‌خطری است که به صدا درآمده است. حدود 35هزار نفر مهندس کشاورزی داریم که جویای کارند. فعالیت‌های باغداری و کشاورزی در چرخه اقتصاد، هزاران شغل ایجاد می‌کند.

واردات بی‌حساب و کتاب از خارج همه این مشاغل را تهدید می‌کند. خبرش را دارم که پاییز پارسال خیلی جاها میوه روی درخت‌ها ماند چون صرف نمی‌کرد برداشت شود. واردات جزو اصول اقتصاد یک مملکت است اما نه اینکه کام واردکنندگان شیرین شود و باغداران و فعالان بخش کشاورزی ورشکسته شوند و هزاران شغل در مملکت به حال تعلیق درآید.

فقط نگاه کنید به مسئله واردات برنج‌های آلوده، عدم کنترل سموم میوه‌های وارداتی و... تا دامنه زیان‌های سنگینی را که متوجه اقتصاد و سلامتی مصرف‌کنندگان می‌شود دریابید. بهتر است پیش از آنکه همانطور که در شهریار و دیگر مناطق شاهد هستیم، تتمه باغداران و نیروهای کار در این عرصه‌ها از کار بیکار شوند، به جای توجه عمده به واردات محصولات کشاورزی، عنایتی به تولیدات کشاورزی شود.

مسئولانی که علاقه‌مندند مهاجرت به تهران کاهش یابد و در سایه پاداش و حمایت‌های مالی سعی می‌کنند مهاجرت را معکوس کنند، نیم‌نگاهی به بخش مولد کشاورزی داشته باشند. نمی‌شود هم مشوق این قبیل سیاست‌ها بود و هم دست عده‌ای واردکننده را باز گذاشت تا بخش کشاورزی و تولید میوه داخلی را به‌تدریج غیرفعال کنند.

روا نیست بازار واردکنندگان میوه هرچه بیشتر شیرین و روزگار باغداران و تولیدکنندگان محصولات کشاورزی تلخ شود.

کد خبر 108563

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز