هنگامی که در عصر روز سهشنبه به بهانه گفتوگو با یک نقاش اسلواک که اتفاقا سفیر اسلواکی در ایران است به گالری شیرین رفتیم و دفتر یادبود نمایشگاه را ورق زدیم این جملات میتوانست نقطهای باشد که ما را از عالم سیاست بینهایت دور کند و هنرمندی را از فرهنگی دیگر روبهرویمان ببنیم.گرمای اولین روزهای تابستان را در راهروی ورودی گالری تکاندیم و روبهروی نقاشیهای آبستراتیک هایدوک قرار گرفتیم؛ جایی که او به زبان رنگ سخن میگفت.
در همان آغاز سخن او ما را به سمت تابلویی برد که تصویر همسرش در آن دیده میشد. هایدوک با اشتیاق از علاقهاش به همسرش سخن میگفت. اصلا لازم نبود متوجه شویم که او چه میگوید. با نگاهی به تابلو و استفاده او از رنگها میشد، میزان علاقهاش را به همسرش فهمید. او برایمان گفت که از فرهنگ ایرانی تأثیر گرفته است و از معماری ایرانی به عنوان یک هنر تأثیرگذار سخن گفت. اما به تعبیر هایدوک در نقاشی آبستراتیک به سختی میتوان تأثیر فرهنگی و تبادل فرهنگی بین ملتها را نشان داد.
سخن ما با هایدوک به درازا کشید از همه چیز گفتیم جز سیاست. حتی در این روزها که بازار جامجهانی داغ است، از او در مورد فوتبال پرسیدیم؛ از تیم اسلواکی. هایدوک هم به حرفهایمان گوش میداد و پاسخ سؤالاتمان را با آرامش خاصی میداد. اما هنگامی که سخن از آثارش به میان میآمد، با اشتیاق وصفناپذیری سخن میگفت و بیشتر سر ذوق میآمد. گفتوگوی ما با او کمتر از یک ساعت طول کشید. اما کسی که روبهرویمان نشسته بود، سفیر اسلواکی نبود. یک نقاش بود. نقاشی اهل اسلواکی.
آنتوان هایدوک را میتوان از آن جمله سیاستمدارانی برشمرد که هنر را چاشنی سیاست کرده تا به ملایمات و ناملایمات از پس نگاهی هنرمندانه بهتر و زیباتر نگاه کند و به روابط ملتها دوستانه و آنگونه که باید باشد با تلفیق فرهنگ و قلم به سبک خود توجه و دقت داشته باشد.
وی در این نمایشگاه که به صورت گروهی برپا شده، هفت اثر را به نمایش گذاشته که در ابعادی بزرگ به اجرا درآورده است.سبک انتخابی آنتوان هایدوک آبستره است. وی در حجمی کلی از ضربههای رنگ و کاردک پرتره یا اشکال دیگری از گیاهان و پرندگان را با خطوطی برجسته با پسزمینههایی از رنگهای متنوع به اجرا درمیآورد.
به طور کلی این هنرمند رنگها را خوب میشناسد و بدون درنظر گرفتن جزئیات آزادانه و با پیروی از اجرایی مدرن که در آن نمیتوان به دنبال نوع خاصی از طراحی بود به اجرای آثارش میپردازد، همچنین رنگهای به کار رفته در آثارش اکثرا رنگهای اصلی بوده و میتوان آنها را از لحاظ همگونی و تلفیق بسیار موفق درنظر گرفت زیرا چرخش صحیحی از این ضرباهنگها در کل اثر دیده میشود و ناخودآگاه بیننده را بیشتر به این تنوع رنگی بدون جدایی از نقوش اجرایی در کار دعوت میکند و فضایی شاد را در پس اکثر آثارش برای مخاطبانش ایجاد میکند.
هایدوک آغاز کار هنری خود را سال1974 میداند که اولین نمایش آثارش نیز در یک نمایشگاه گروهی به همان سالهای نخستین کار هنریاش در اسلواکی بازمیگردد.
جالب است بدانیم که همسر هایدوک نیز خود یک هنرمند نقاش است و به گفته وی موضوعات برخی از آثارش را در گفتوشنودها و صحبتهایی جستوجو میکند که در زمینههای هنری با همسرش دارد. او کار هنریاش را به صورت تجربی در کشورش اسلواکی آغاز کرد، سپس در دوران کاریاش در کشور ویتنام، تحت تعلیمات هنری پروفسورmy در دانشگاه هنرهای زیبای هانوی ویتنام که برای اتباع خارجی برپا بود قرار گرفت و به نوعی با سبکی با نام Licquer که در آغاز رواج داشت آشنا شد و در انتهای دوران آموزشیاش نیز در نمایشگاهی گروهی که از طریق همین مرکز هنری برپا شده بود در سال2004 میلادی شرکت جست.
روانشناسی رنگها
موضوع دیگری که در خصوص آثار هایدوک میتوان به آن اشاره کرد انتخاب رنگها در مورد انتقال مفهوم اثر یا شخصیت و کاراکتر پرترههایی است که میکشد، چنانکه در اثری از این هنرمند که چهره همسرش را به تصویر کشیده از رنگهای ملایمی مانند صورتی در تمهای مختلف و رنگهایی مانند لیمویی، نارنجی و آبی کمرنگ استفاده شده که نشانه آرامش و ارتباط صمیمانه این شخصیت در زندگی هنرمند میتواند باشد.
وی در خصوص اجرای تصاویری مانند فیگور و پرتره میگوید: چنین مدلهایی را در سبک کلاسیک بهتر میتوان با جزئیات اجرا کرد و پرسونالیتی که در نظر است از طریق آبستره به سختی میتوان در آثار پیاده کرد.
دو اثر دیگر از این هنرمند در نمایشگاه وجود دارد که با اجرای متفاوت روی شیشه انجام شده است. در توضیح این دو کار باید گفت که به نوعی تکرار المانهایی شبیه به هم با تنوع رنگی بسیار است و هنرمند با توجه به این رتیم آرامی که در اثرش وجود دارد نام اولترا لایت به معنی خیلی ملایم را به کارش داده است.
هایدوک در پاسخ به این سؤال که آیا انتخاب رنگهای گرم و خاص در آثارش متأثر از آب و هوای گرم و نیمه خشک ایران و حضور رنگهای متنوع و شاد در فرهنگ و هنر سنتی ایران است یا خیر، گفت: سؤال جالبی است چون تا به حال به این جنبه از انتخاب رنگها در کارهای اخیرم توجه نکرده بودم ولی در پاسخ باید بگویم بعضی وقتها این تأثیر در کارهایم وجود دارد و حضور ردپایی از فرهنگ ایرانی را به وضوح مشاهده میکنم ولی در خصوص نمایشگاه حاضر باید بگویم کمتر این اتفاق افتاده است و من بیشتر تحت تأثیر درونیات خود، آثارم را به اجرا درآوردهام.
نمایشگاهی برای ارتباط میان دوکشور
آنتوان هایدوک در این نمایشگاه آثارش را در کنار آثاری از شاهپری بهزادی و پونه جعفرینژاد که هر دو سبکی مدرن را در آثارشان دنبال میکنند به نمایش درآورده است. وی این نمایشگاه گروهی را در جهت برقراری ارتباطی بهتر و تبادل فرهنگی- هنری میان هنرمندان این دو کشور یعنی ایران و اسلواکی میداند که وی به عنوان نماینده سیاسی کشور اسلواکی از یکسو و 2 هنرمند ایرانی از سوی دیگر آثار نقاشی خود را در کنار هم و در این گالری به نمایش گذاشتهاند.
این سفیر هنرمند، کار نقاشی را صرفا دلمشغولی خود میداند و هیچ گاه به مسائل مالی آن در جهت فروش آثارش فکر نکرده و به آن اهمیتی نمیدهد و نقاشی کشیدن را فقط به دلیل علاقه شخصی خود میداند و در پاسخ به این سؤال که آیا دلتنگ آثاری که میفروشد میشود یا خیر؟ میگوید: کارهایم را دوست دارم و دلتنگ کارهایی که میفروشم نمیشوم ولی به یادشان هستم و فکرشان همیشه در ذهنم هست. نمیگویم که دوست دارم همه نقاشیهایم را نزد خود نگه دارم چرا که افراد نمیتوانند در زندگی همه چیزهایی که دوست دارند را دور خود جمع کنند و برای همیشه برای خود نگه دارند.
آنتوان هایدوک در خصوص آثار 2 هنرمند دیگری که کارهایشان در کنار آثار وی به نمایش درآمده گفت: هنرمندان ایرانی در مجموع بسیار با استعداد هستند و بهترین کارها را به نمایش میگذارند چنانکه در خصوص نقاشیهای شاهپری بهزادی باید بگویم که آبسترههای او را بسیار دوست دارم و احساس میکنم که انرژی بالایی که از کارهایش بیرون میآید مخاطب را مجذوب خود میکند و نقاشیهای پونه جعفرینژاد را کارهایی بالغ میدانم که نقاط برجستهای دارد و نشان از مهارت هنرمند است.
آرزوی موفقیت سفیر اسلواکی برای هنرمندان ایرانی سخنان پایانی اوست. او میگوید: من آرزو دارم که هنرمندان ایرانی راجع به آینده هنری و کارهایشان خوشبین باشند و با فکری خوب به اجرای آثار بهتری دست یابند چرا که ملت ایران دارای فرهنگ و سنتی غنی و برتر است.
از هایدوک در مورد جامجهانی پرسیدیم. گفتیم از اینکه اسلواکی به هلند باخت ناراحت نیست. او در حالی که لبخندی بر لب داشت گفت: من اصلا ناراحت نیستم. ما به کشوری باختیم که جزو 8 کشور برتر در زمینه فوتبال است. به ویژه اینکه ورزش اول کشور من فوتبال نیست.
ورزش اول کشور من هاکی روی یخ است. اما نقاشی در کشور من بسیار جدیتر است و در اسلواکی اکثر مردم به نقاشی حتی به صورت تفننی مشغولند. نقاشی یعنی شیوهای که میتوانیم به وسیله آن به فرهنگ مشترک میان ملتها بیشتر تکیه کنیم و زبانی مشترک برای ملتها به وجود آوریم.