تظاهراتکنندگان که از خیابانهای اطراف به میدان رسیدهاند با دیدن صف تانکها و زره پوشهای نظامی و سربازان مسلح با مسلسل غافلگیر شدهاند اما این غافلگیری باعث عقبنشینی نمیشود و مردم بیاعتنا به حکومت نظامی با سر دادن شعارهای انقلابی به حرکت خود ادامه میدهند.
در این میان شایعه میشود علاوه بر نیروهای نظامی ایرانی، واحدهایی از سربازان اسرائیلی نیز در صفوف نیروهای حکومتنظامی قرار دارند.
سربازان پس از چند بار اخطار، تظاهرکنندگان را هدف رگبار مسلسل قرار میدهند. غرش توپها و شلیک مسلسلها و فریادهای
الله اکبر و لا اله الاالله همه جا را پر میکند؛ فریاد با صدای گلوله در هم آمیخته و بوی خون و آتش و دود همه جا را پر میکند.
ساعاتی کمتر به ظهر مانده است.
میدان ژاله اینک میدان شهداست؛ شهدایی که در گوشهگوشه آن جای گرفتهاند و با خونهای خود هر گوشه از میدان را گلگون کردهاند. این تنها پردهای از 17شهریور1357 در میدان ژاله است که پس از این حادثه، به جمعه سیاه و میدان شهدا تغییر نام یافت. کشتار مردم انقلابی، توسط رژیم پهلوی در این روز بهگونهای گسترده بود که خبرنگار فیگارو در گزارش خود میگوید: کل ماجرا 30ثانیه بود.
اختناق و خفقانی که رژیم شاه طی سالهای منتهی به 1357 ایجاد کرده بود در ماههای آغازین این سال به اوج خود رسید. با این حال مبارزان انقلابی مسلمان، مصمم در تداوم نهضتی که در خرداد 1342 بنیان نهاده بودند، روز عید فطر آن سال دست به راهپیمایی زدند. در این روز مردم شهرهای خمین، تهران، قم، کرج، ایلام و چند شهر دیگر پس از برگزاری نماز عید فطر شعارهایی را علیه حاکمیت سر دادند. تظاهرات مردم تهران در این روز نقطهعطفی در جنبش نهضت انقلابی ایران بود. 3روز پس از تظاهرات عید فطر، راهپیمایی بزرگ دیگری در تهران انجام شد. راهپیمایی و تعطیل عمومی 16شهریور به خاطر کشتهشدگان روزهای قبل بود.
مأموران رژیم از شب قبل در خیابانها و میادین مهم شهر استقرار یافته و آماده سرکوب تظاهرکنندگان بودند. تظاهرات روز پنجشنبه با حرکت از مسجد قبا در قیطریه آغاز شد و به طرف میدان ژاله ادامه یافت. در این راهپیمایی شعارهایی در حمایت از امام خمینی(ره) و نفی رژیم پهلوی سر داده شد. همچنین بین مردم اعلام شد که صبح روز بعد (جمعه 17شهریور) در میدان و خیابان ژاله تجمع صورت خواهد گرفت.
راهپیماییهای 13 و 16 شهریور زمینهای شد تا ادامه تظاهراتهای انقلابی شهریور 1357 روز بعد تداوم یابد. البته رژیم بعد از راهپیمایی 16شهریور به این نتیجه رسید که باید بر شدت سرکوب افزود تا بتوان بحران را مهار کرد.
روزی سیاه برای کشتاری سرخ
تظاهراتهای میلیونی مردم انقلابی ایران در روزهای پیش چنان واهمهای را در بدنه رژیم تزریق کرده بود که نخستوزیر وقت، شریف امامی در آخرین ساعات شب پنجشنبه مجبور شد بهمدت 6 ماه مقررات منع عبور و مرور (حکومت نظامی) را در تهران و 11 شهر دیگر اعلام کند. براساس اطلاعیه شماره3 غلامعلی اویسی، فرماندار نظامی، اجتماع بیش از 2نفر در تهران ممنوع اعلام شد تا این چنین تهران بعد از گذشت یک ربع قرن بار دیگر تحت فرمان چکمههای نظامیان درآید.
مبارزان مسلمان که از حکومت نظامی اطلاع نداشتند، پس از نماز صبح و در چهارمین روز متوالی، از خانهها بیرون آمده و روانه خیابانها شدند. بنا به اعلام شب گذشته، کانون تجمعات مردم میدان ژاله بود. کشتار گسترده مردم از سوی رژیم پهلوی در این روز چنان گسترده بود که خیابانهایی که تا دقایقی قبل، از انبوه جمعیت موج میزد، پس از گذشت دقایقی پر از اجساد، کفشهای خونین، پلاکاردهای پاره و زخمیهایی بود که کشانکشان خود را به طرف زخمی دیگر میرساندند.
سایروس برآم، در کتاب انقلاب ایران و مبانی رهبری امام خمینی(ره)، فاجعه 17شهریور را چنین روایت میکند که ابتدا خاکارههای آغشته به بنزین را که بر کف خیابان ریخته بودند، آتش زدند و چون انبوه جمعیت هراسان در تلاطم افتاد، چند اتومبیل و اتوبوس را نیز مشتعل ساختند. آنگاه آتش مسلسلها را گشودند؛ بیخبر، بیامان و از همه سو؛ از زمین و از هوا، همه راههای گریز و همه کوچهها و خیابانهای فرعی را با تانک و زره پوش مسدود کردند تا کسی را توان گریختن نباشد.
هدف رژیم در این روز نه، پراکنده کردن مردم و نه مرعوبساختن آنان بود، همه گلولهها به قصد کشتن، شلیک میشد. حتی کسانی را که به خانههای دیگران پناه میبردند تعقیب میکردند و از پای در میآوردند و از رساندن خون به مجروحان و مصدومان هم جلوگیری میکردند.
این قتل عام مردم در حالی بود که روز 28 مرداد 1357 رژیم با برگزاری مراسم سالگرد کودتا تلاش داشت، نشان دهد از موقعیت مستحکمی برخوردار است اما آتشسوزی سینما رکس آبادان، دولت جمشیدآموزگار را با بحران جدی مواجه کرد. ادامه این بحران چنان پایههای دولت وی را متزلزل ساخت که شاه ناچار شد شریفامامی را مامور تشکیل کابینه کند. شریف امامی در ادامه دکترین درهای باز ایالات متحده، روی به آشتی ملی در قالب آزادیهای سیاسی و اصلاحات مذهبی آورد، اما با تظاهراتهای میلیونی 13 و 16 شهریور به همه گفتههای خود پشت پا زد و به توصیه ناصرمقدم، رئیس ساواک، حکومت نظامی در تهران و 11 شهر دیگر را در شامگاه روز 16شهریور 1357 اعلام کرد. با این اقدام فاجعه جمعه 17شهریور 1357 در میدان ژاله(شهدا) تهران رقم خورد که به
نقطهعطفی در نهضت اسلامی مردم ایران در مبارزه با حکومت پهلوی شد.
یکی از خونبارترین حوادث انقلاب
قیام مردم مسلمان انقلابی در 17 شهریور 1357 که با سرکوب شدید رژیم پهلوی همراه شد، باعث کشته و مجروحشدن بسیاری از مردم شد. تعداد شهدا و مجروحین قیام روز جمعه میدان ژاله به چند دلیل متفاوت است. میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی که برای پوششدادن وقایع انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود اعلام کرد که 4هزار نفر در این روز هدف گلوله قرار گرفتهاند. علی امینی طی مصاحبهای آمار کشته شدگان را بیشتر از 2هزار نفر اعلام کرد. سولیوان، سفیر آمریکا در ایران در کتاب مأموریت در ایران، مینویسد که بیش از 200نفر از تظاهرکنندگان کشته شده بودند. آنتونی پارسونز، سفیر دیگر در ایران در خاطرات خود میگوید که تعداد کشتهها، صدها نفر بودند.
رژیم پهلوی کشته شدگان را ۵٨نفر و مجروحان این فاجعه را ۲٠۵نفر اعلام کرد و چند روز بعد وزارت دادگستری اعلام کرد تعداد کشتهشدگان به 95نفر رسید.
با این همه شمار دقیق قربانیان حادثه ١٧شهریور در میدان شهدا هیچگاه مشخص نشد، ولی به گفته بسیاری، این تعداد بیش از 4 هزار نفر بود. این تعداد زیاد شهدای 17 شهریور، این قیام را در شمار یکی از بزرگترین حوادث خونبار تاریخ انقلاب قرار میدهد.
پسلرزههای قیام 17شهریور
تظاهراتهای زنجیرهای شهریور1357 بسان زلزلهای سهمناک پایههای رژیم را فرو ریخت. تهران در 16شهریور، یکپارچه تعطیل و تظاهرات بود. در این روز صدها هزار تظاهرکننده در خیابانهای تهران راهپیمایی کردند. راهپیمایان برای سربازان دست تکان میدادند و گل پرتاب میکردند.
از عمده پیامدهای این تظاهرات شکاف بین ارتش و حاکمیت و جدایی نیروهای نظامی از بدنه رژیم بود. ارتشی که از زمان کودتای 28 مرداد 1332 وفاداری خود را به اثبات رسانده بود، در این روز نخستین نشانه جدایی از حاکمیت و پیوست به مردم را با فرار 3نفر و خودزنی 7نظامی نشان داد. علاوه بر آنکه آنچه روزهای منتهی به انقلاب بر سیر فزاینده تردیدها افزوده بود راهبرد رهبر انقلاب در استقبال از نظامیان به جای رودررویی با آنان بود. ضمن آنکه فرارهای گسترده سربازان از پادگانها و عدمرغبت به برخورد خشن و قهری با انقلابیون، حمایت ارتش خصوصا ردههای پاییندستی از رژیم را بیش از پیش با اما و اگر همراه ساخته بود. گفتههای امام خمینی(ره) مبنی بر اینکه ارتش برادر شماست، به سینه آنان حمله نکنید، بلکه قلب او را هدف قرار دهید شما باید سعی کنید در قلب سربازان ارتش جای بگیرید و حتی اگر آنها به روی شما آتش گشودند شما از آنها استقبال کنید و به آنها گل بدهید، چرا که آنها برادران ما هستند، فوج فوج به پیوستن بدنه ارتش به انقلابیون مسلمان میانجامید.
پسلرزههای این قیام تاریخساز به این مسئله محدود نشد؛ این غلیان غیرت مسلمانان مبارز انقلابی اعتماد بهنفس و اراده را از رژیم سلب کرد. ویلیام شوکراس در کتاب آخرین سفر شاه، در مورد پیامدهای جمعه سیاه بر روحیه شاه، مینویسد که این واقعه تأثیر مصیبت باری بر روحیه وی گذاشت. کسانی که در آن روزها شاه را دیدند میگویند مثل این بود که او آب رفته و هرگونه اعتماد به نفس را از دست داده بود. روزنامه تایمز نیز پس از این واقعه نوشت که شاه اینک اقتدار خود را از هم گسسته میبیند.
پس از قیام 17شهریور سلسلهای از اعتصابها آغاز شد؛ تمامی بازارها تا 25شهریور بهعنوان اعتراض به این کشتار وحشیانه تعطیل شد. چند روز پس از آنکه کارکنان نفت جنوب در اهواز به اعتصابها پیوستند، این اعتصابها در سرتاسر صنعت نفت و صنایع دیگر دولتی گسترش پیدا کرد، بهطوری که یک ماه بعد میزان تولید نفت به سطح 5/1میلیون بشکه در روز رسید. پیامد این اعتصابها فلجشدن چرخ اقتصاد نفتی حاکمیت را بههمراه داشت. این رویداد تاریخی همچنین تأثیر عمیقی بر نهضت انقلابی مردم ایران گذاشت؛ با اینکه پس از آن 3هفته کشور را با آرامش نسبی روبهرو کرد، ولی نه تنها توفیقی در سرکوب روند انقلاب ایجاد نشد بلکه روند آن شتابی افزونتر یافت و به آغازی برای پایان حکومت پهلوی تبدیل شد.
پیامهای تاریخساز امام
در روزهایی که مردم ایران در دود و آتش و خون غلتیده بودند، چشم انتظار امام امتی بودند که در تبعید بهسر میبرد. اطلاع از نظر و کسب تأیید امامخمینی(ره) برای بازماندگان شهدا و مجروحین قیامهای اخیر حائز اهمیت بود. امام در 15شهریور 1357 ضمن تبریک عید سعید فطر به ملت مسلمان ایران، به صراحت اعلام داشتند که مردم مسلمان ایران بهدنبال برگزاری نماز عید، دست به عبادت دیگری زدند که آن فریادهای کوبنده علیه دستگاه جبار و چپاولگر برای بهپا داشتن حکومت عدل اسلام است.
امام خمینی(ره) همچنین پس از فاجعه خونین 17شهریور با صدور 2پیام ابعاد گوناگون مسئله را برای افکار عمومی بیان کردند. امام در این پیامها ضمن ابراز همدردی با ملت ایران، نسبت به قتل عام مردم، از ملت شجاع ایران میخواهد از هیچگونه کمکرسانی به مجروحان و مصدومان حادثه دریغ نکنند و راه شهادت و راه مبارزه ملت ایران را به راه امام علی(ع) و امام حسین(ع) تشبیه میکند.
ایشان در پیام اول که یک روز پس از قیام 17 شهریور صادر شد، تأکید کردند مردم بنا به اعتراف رسانهها با آرامش دست به راهپیمایی برای احقاق حقوق میزنند و حال آنکه رژیم با اعلام حکومت نظامی آنان را به رگبار گلوله میبندد. اظهار مخالفت مردم ایران با جرمهای شاه بوده است. ایشان همچنین مردم را به تحصن و تعطیلی دعوت میکند. امام خمینی(ره) در پیام دوم نیز که یک هفته پس از کشتار خونین مردم صادر شد با اعلام اینکه اکنون شاه میخواهد ایران را به ویرانه و قبرستان تبدیل کند، رسماً روز پنجشنبه مصادف با یازدهم شوال را روز عزا اعلام کردند. امام امت همچنین با بیان اینکه مردم، گول خیمه شب بازیهای دولت و وکلای شاه را نخورید که با حرفهای فریبنده میخواهند شاه را که در شرف مرگ است، نجات دهند با اتکای به خداوند وعده نصرت به مردم میدهند.
منابع:
1- مرکز اسناد انقلاب اسلامی
2- دانشنامه ویکیپدیا
3- مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
4- روزنامههای قدس، اطلاعات و کیهان
5- پایگاه تبیان
6- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات
7- صحیفه نور
8- مصاحبه با گری سیک، عضو شورایعالی امنیت ملی آمریکا در دوران ریاستجمهوری جرالد فورد، جیمی کارتر و رونالد ریگان و مشاور ارشد زیبگنیو برژینسکی، مشاور عالی امنیت ملی ایالات متحده در دولت کارتر.