دعای مأثور یعنی دعایی که از معصومین(ع) نقل شده است. ادعیه غیرمأثور یعنی آن دعاهایی که من خودم انشاء میکنم. مثلاً وقتی بیماری دارم، میگویم خدا شفا بدهد؛ یا در مورد گرفتاریها، هر نوع گرفتاری که دارم- معنوی، مادی، روحی، جسمی- میگویم خدایا رفعش کن!
دعاهای مأثور، در یک تقسیمبندی به 2دسته تقسیم میشوند؛ از یک دسته از اینها به «ادعیه موقّته» تعبیر میشود؛ دعاهای موقت. یعنی چه؟ یعنی دعاهایی که انسان باید در زمان خاص، آنها را بخواند. مراجعه کنید به دعاهای روزانه، دعای روز شنبه، یکشنبه و... تا جمعه. یا هر روز ماه رمضان برای خودش یک دعا دارد. اینها همه «ادعیهموقّته» است؛ دعایی که ظرف زمان در آن مطرح است.
گاهی دعاهای موقته را باید بعد از یک عمل خاص انجام داد. البته من در باب شرایط و آداب دعا از نظر اثرگذاری عمل روی دعا، پیشتر این مسئله را مطرح کردم که گاهی عمل روی دعا اثر میگذارد ولی اگر عمل در یک ظرف خاص بود، قهراً این دعا هم در همان ظرف زمانی خاص مطرح میشود. گاهی هم دعاهای موقته صِرفاً در ظرف زمانی خاص مطرح هستند.
در یک تقسیمبندی دیگر که نسبت به هر دو دسته قبل هم مطرح است، دعا 2قسم است. گاهی اینطوری است که دعا از نظر «قالب» اهمیت دارد و ما باید آن قالب و شکلی که دعا در آن وارد شده است را حفظ کنیم. نباید انسان در آن تصرف کند. یعنی به همان نحوی که نقل شده است باید خوانده شود؛ دقیقاً «همان متن». شما نباید از خودت چیزی را در آن وارد کنی، یا از آن بکاهی؛ نه زیادتی و نه نقص. اگر میخواهی به آن ثوابی که وعده شده است برسی، باید این قالب را حفظ کنی!
ما میبینیم که بعضی در ادعیه مأثوره دست میبرند. اینجا جای تعبد است. تعبد معنایش همین است، عبودیت معنایش همین است که همان آدابی را که گفتهاند من باید حفظ کنم. از نَفسم باید مراقبت کنم و نگذارم که در دعای معصومین دخالت کند. اینها بحث نفس است و هوای نفس است. اگر تعبّد داری و بندهای، همانطور که در روایت آمده است بگو؛ اگر بخواهی چیزی غیراز آنچه وارد شده را در دعا بگنجانی، کمی شبهه نفسانیت مطرح است لذا باید آن قالبریزیها دقیقاً حفظ شود.
عبدالله ابن سنان از اصحاب امام صادق(ع) و از بزرگان است؛ میگوید: «قال ابوعبدالله سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَه»؛ حضرت صادق فرمود بهزودی برای شما شبهههایی مطرح میشود، «فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَم یُرَی وَ لَا إِمَامِ هدی» که دسترسی هم به رهبر و داناییای که شما را از شبهه بیرون بیاورد ندارید و سرگردان میشوید، «لَا یَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِیقِ»، نجات پیدا نمیکند از این شبهه مگر کسی که دعای غریق را بخواند؛ یعنی به خدا مثل کسی که در یک گردابی دارد غرق میشود، پناه ببرد.
چنین کسی باید خود را به خدا بسپارد و از او مدد بخواهد. «قُلْتُ وَ کَیْفَ دُعَاءُ الْغَرِیقِ؟»؛ از حضرت سؤال کردم که دعای غریق چگونه است؟ «قال: فیقول»؛ حضرت به من فرمود: اینطور بگو: «قَالَ تَقُولُ یَاالله یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ». حضرت به او میگوید، این را بگو که خدا دستت را میگیرد و نمیگذارد سرگردان شوی، راه را بر تو باز میکند. «فَقُلْتُ»؛ عبداللهابنسنان در همان مجلس، میگوید من آنجا دعا را تکرار کردم و گفتم: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ»؛ همانجا خواستم دعا را بخوانم.
«فَقَالَ»؛ امام صادق(ع) گفت: «إِنَّالله عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ» در این شبههای نیست که خدا مقلب القلوب و الأبصار است، «وَ لَکِنْ قُلْ کَمَا أَقُولُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ» ولی همانطور که گفتم تکرار کن!
عبدالله سنان یک «و الأبصار» از خودش به آن اضافه کرد؛ آقا فرمود «یا مقلب القلوب»، او گفت: «یا مقلب القلوب و الأبصار»؛ حضرت فرمود درست است که خدا اینگونه است که میگویی، «مقلب القلوب و الأبصار» است «ولکن قل کما أقول» ولی تو اینکه من میگویم را بگو! حفظ قالب یعنی اینکه همان چیزی که رسیده است را تکرار کنی چراکه از آنها اینطور رسیده است. پس چیزی به آن اضافه نکن. آنها بهتر از من و تو رابطه بین دعا و اثر مترتبه بر دعا را میدانند. آنها رابطه و اثرگذاری دعا و آن حاجت درنظرگرفته من و تو را خوب میدانند.
حالا دقت کنید و ببینید که این دعا در چه قالبی است و چه جملاتی دارد که در آنچه هدفگیری کردهای، اثرگذار است. او اینجا از خدا هدایت و رفع شُبهه را طلب میکرد. من این را یک مقداری توضیح دهم که چرا تفاوت دارد. اینجا مسئله هدایت و رفع شُبهه مطرح است آن هم وقتی که در شبهه قرار میگیری. وقتی در شبهه قرار گرفتی، دلت سرگردان میشود، نه چشمت.
دل سرگردان میشود که بهکدام سو برود، نه چشمهایت! چطور شد که امام صادق(ع) فرمود: درست است که خدا «مقلب القلوب و الأبصار» است، هم دلها و هم چشمها را میگرداند و آنها را اینطرف، آنطرف میکند، اما اینجا بحث، بحث چشم نیست؛ اینجا بحثِ دل است. امام معصوم؛ اینکه من میگویم را تو بگو تا به آنچه نیاز داری برسی.