وقتی از وجود مبارک امام هشتم سؤال میکنند که سِفله، مردم فرومایه چه گروهیاند، فرمود: مَنْ کانَ لَهُ شِیءٌ یُلهیهِ عَنِالله أو اَنْ اَمرِالله(1)؛ فرومایه کسی است که یک چیزی داشته باشد، او را سرگرم بکند از یاد خدا! هر چه هست؛ گاهی درس و بحث، آدم را سرگرم میکند.
نشانة اعراض از یاد خدا این است که در مباحثات با اینکه فهمید حق با طرف است، کوتاه نمیآید! خُب با اینکه در حجره بیش از 2نفر کسی نیست، مردمی هم حضور ندارند، او اینقدر حاضر نیست که اعتراف بکند و کوتاه بیاید. خُب این معلوم میشود که یک شاغل فکری دارد دیگر! فرمود: سِفله کسی است که مَنْ کانَ لَهُ شِیءٌ یُلهیهِ عَنِالله أو اَمرِالله. بعد هم در خلال سخنان نورانیاش فرمود: انسان بیش از یک دوست ندارد. انسان نه میتواند بیدوست باشد، و نه بیگانه دوست آدم بشود! بیگانه، بیگانه است. باید در حریم دل یک دوستی پیدا کرد. وجود مبارک امام هشتم فرمود به اینکه انسان یک دوست دارد و آن هم آشناست و آن هم در حریم اوست؛ و آن « عقل » اوست.
صَدیقُ کُلُّ امرِئٍ عَقلُهُ(2). اگر کسی عاقل بود، دوست خوبی دارد و این دوست خوب او را نجات میدهد. در این فهرست ابننَدیم که از مؤلَفین و مؤلَفات و بزرگان این رشتهها سخنان فراوانی نقل میکنند، گفتند که فلان شخص که مشکلی برای خودش و دیگری تولید میکرد، برای اینکه علمش بیش از عقلش بود. خُب ممکن است یک کسی درس بخواند در حوزه یا دانشگاه؛ نه تنها برای خودش حلال مشکل نباشد، مشکلی برای دیگران ایجاد بکند. میگفتند: چون فلان کس «عِلمُهُ اَکثَرُ مِنْ عَقلِهِ»، این مشکل پیدا شد.
عقلی یعنی همان نوری که بِهِ عُبِدَ الرَّحمن وَاکْتُسِبَ الجِنانْ(3)، آن اصل است. او دوست ماست، ما غیر از او دوستی نداریم. این تقدیم خبر بر مبتدا هم مفید حصر است در اینجا. نفرمود: عقل هر کسی دوست اوست که مبتدا را مقدم بیاورد. فرمود: صَدیقُ کُلِّ امرِئٍ عَقلُهُ. دوست هر کسی، عقل اوست. صدیق که مبتدا نمیتواند باشد که! عقل است که متّصف به صداقت است. فرمود: انسان یک دوست دارد، تنها دوستش هم درون اوست و آن هم عقل اوست. اگر خدای ناکرده عاقل نبود، تنهاست؛ وَ عَدُوُّ کُلِّ امْرِئٍ جَهلُهُ. آن هم باز بازگو کرده.
پینوشت:
1) بحارالانوار/ جلد75/ صفحه335/ باب26- مواعظالرضا(ع)
2) کافی/ جلد1/ صفحه11/ کتاب العقل والجهل
3) وسائلالشیعه/ جلد15/ صفحه205/ با تلخیص