ایران و یونان کشورهایی هستند که در پهنه تاریخ، پیشینهای دیرینه دارند و دو فرهنگ گرانسنگ و دیریاز را پایه ریختهاند و پدید آوردهاند. هم از این روست که از دیرزمان، در میان این دو کشور بزرگ و کهن، پیوندها و داد و ستدهای فرهنگی برقرار بوده است و هر کدام از دیگری، در گستردن و ژرفا بخشیدن به فرهنگ خویش، بهره و یاری میجسته است.
افزون بر آن، بر پایه اسطورههای ایرانی، ایرانیان و یونانیان که گاه رومیان نیز نامیده شدهاند، از تبار و تخمهای یگانهاند:
شهریار نامدار پیشدادی فریدون که من او را چهرهای هند و اروپایی یا دستکم ایرانی- یونانی میدانم و با پرسئوس در اسطورههای یونانی برابر میشمارم، سه پور داشته است با نامهای سلم و تور و ایرج. او قلمرو پهناور پادشاهیاش را در میان این سه پسر خویش بخش میکند:
سرزمینهای اپاخترین (= شمالی) و خاوری را به تور میدهد و سرزمینهای باخترین را به سلم و سرزمینهای میانین را به ایرج، کهترین پور خود. سرزمین تور توران است که تورانیان، تبار بدو میرسانند و سرزمین سلم، یونان یا روم که یونانیان یا رومیان از تخمه اویند و سرزمین ایرج ایران است که ایرانیان وابسته و بازخوانده بدویند.
بر پایه دو نام ایرانی و تورانی که بازخوانده به ایرج و تور است، یونانیان و رومیان را سلمانی میتوانیم نامید. ایرانیان هر زمان نیاز داشتهاند، بهرهجوی از همنژادی و پیوند و خویشاوندی دیرین و بنیادین با یکدیگر، از رومیان که نامی است فراگیر و یونانیان را نیز دربرمیگیرد، یاری میجستهاند.
نمونه را، هنگامی که گشتاسپ از پدر خویش لهراسپ پادشاهی را میخواهد و نمییابد، خشمگین و تافته از وی، ایران را وامینهد و روی به سوی روم میآورد و در آنجا، چونان پهلوانی ناشناخته و گمنام، به کارهای شگرف و پهلوانانه دست مییازد و مایه شگفتی رومیان میشود و کتایون دختر قیصر را به زنی میستاند و پس از شناختهشدن، بهرهمند از یاری قیصر روم، به ایران بازمیگردد و بر اورنگ فرمانروایی برمینشیند.
اگر از جهان رازناک و مهآلوده اسطوره به درآییم و به روزگاران تاریخی بازگردیم، همچنان به پیوندهایی بسیار در میان ایران و یونان بازمیخوریم.