در مغایرت با اصول 50 و 48 قانون اساسی، این برداشتها، هم کاهش شدید کمیت و کیفیت آب کارون و پیامد ناسازگار آن بر تنوع گونهای و کیفیت زیستگاهها را درپی دارند و هم بیتوجه به حقوق مشروع و قانونی جوامع مولد کشاورز، عشایر و نخلکار دشت خوزستان انجام میشوند.
بنابر آخرین یافتههای باستانشناسی، جیرفت کهنترین تمدن جهان، حتی پیش از بینالنهرین است. بیگمان شهرسازی، معماری، صنعت و تجارت پیشرفته جیرفت در 5هزار سال پیش، بر کشاورزی آبی پیشرفتهای در دل ایران زمین استوار بوده است. ایرانیان نخستین مردمانی بودند که برداشت از سفره زیرزمینی را آزمودند و آوازه چرخ چاه ایرانی ریشه در همین پیشینه دارد.
گسترش دانش ایرانیان از منابع آب زیرزمینی به ابداع پایدارترین شیوه بهرهبرداری از سفره زیرزمینی یعنی قنات انجامید.30هزار سال پیش نخستین قناتها در ایران ساخته شدند. قنات تا مرز نرخ پایداری از سفره آب برمیدارد و افت سطح آن را سبب نمیشود.
امروزه کتاب مهمی درباره آب نوشته نمیشود که در آن به این شیوه همسو با توسعه پایدار پرداخته نشده باشد. گردآوری باران نیز در ایران، در بوشهر و بندر باستانی سیراف و نیز در البرز شمالی کاملا شناخته شده و از دیرباز مرسوم بود.
پیشینه سد سازی در ایران
2500 تا 3هزار سال پیش ایرانیان بند بستن بر رودخانه را نیز آزمودند. بند بهمن به طول 100 و ارتفاع 20متر روی رود موند در دوران هخامنشی، بند شادروان بهطول 250متر روی کارون و نخستین سد قوسی جهان ایزدخواست در 41کیلومتری جنوب اصفهان در دوره ساسانی، ساخته شدند.
6 قرن پیش سد کریت طبس به ارتفاع 60 متر ساخته شد که بهمدت 550سال، بلندترین سد جهان بود. اما ایرانیان با آموختن از گذشت روزگار دریافتند که در این سرزمین، که گرمترین نقطه جهان را در خود دارد و مخزنسازی به تبخیر شدید آب (تا 5 متر) میانجامد و نیز رسوب آوری رودها، کارآمدی سد را به چند دهه کاهش میدهد، سدسازی روشی ناپایدار است، بنابراین آگاهانه از آن دست برداشتند.
به کمک شبکههای ژرفاندیشانه طراحی شده برداشت از رود، گردآوری باران در آب بندان و قنات کشاورزی کارآمد، خودکفا و پررونقی در این سرزمین پایهریزی شد.
آغاز تقلید در ساخت سازههای آبی
ساخت سدها به شیوه تقلیدی از دهه30 به دست شرکتهای بینالمللی و بیتوجه به تجربه پرارزش ملی در این زمینه آغازشد. آمار سدهای کشور در تیرماه 1389، دربرگیرنده 1265سد( 584 سد در دست بهرهبرداری، 128 سد اجرایی و 553 سد مطالعاتی) بود. در شهریور ماه1389 شمار سدها به 1271 (588 سد در دست بهرهبرداری، 135 سد اجرایی و 548 سد مطالعاتی) رسید. افزایش 7 سد دیگر به سدهای اجرایی در این زمان کوتاه، در خوشبینانهترین حالت نشان از تفوق توهم توسعه دارد. شرکت مدیریت منابع آب کشور با 30 شرکت استانی و چند شرکت پرقدرت دولتی دیگر، روند سدسازی را بدون راستی آزمایی و بدون پاسخگویی راهبری میکنند.
سدها بدون مطالعات مهمی چون 1) نیازسنجی، 2) گزینهیابی، 3) تخصیص مؤثر، 4) هزینه مؤثر و 5) تحلیل فایده-هزینه اجتماعی/ زیستمحیطی به اجرا گذاشتهاند. سدسازی گذشته از قناتها و سفرهها، تالابها و دریاچهها و از جمله بزرگترین دریاچه جنوب غرب آسیا، ارومیه را خشکانده است. گویی سدسازی هدف است و نه یک گزینه، درحالیکه بیش از 3دهه است دنیا به برچیدن سدها و آثار ناسازگار آنها بر جوامع انسانی و زیستبومها پرداخته است.
پیامدهای ناگوار سدها بر طبیعت
20 سد روی کارون ساخته شده، 20سد در دست ساخت و 59 سد در دست بررسی است. از مهمترین سدسازان حوضه زاگرس شرکت دولتی آب و نیرو است که مطالعه 25سد و ساخت 12سد را در پرونده دارد. این شرکت سازنده 10سد از 22سد زاگرس مرکزی و از جمله سد کارون4 است که با نخستین بارندگی مهم سال گذشته، بخشهایی از آن ویران شد.
سدها با نابودسازی جنگلها در کاهش کیفیت محیطزیست اثرگذار نیستند؟ تنها آبگیری 3سد کارون4، کارون3 و گتوند، سبب نابودی بیش از 675کیلومتر مربع جنگل و مرتع کمیاب زاگرسی خواهدشد. اگر در سامانه حسابداری ملی برای هر درخت پهن برگ ارزشی برابر هزینه تولید اکسیژن آن، سالانه نزدیک به 6میلیون دلار را منظور میکردیم، آیا باز هم در ساخت و سازهای شرکتهای ناپاسخگوی دولتی، ارزش جنگل صفر گرفته میشد؟
با هزینههای کمرشکن، سدهای برقابی کمتر از 10درصد برق کشور را تأمین میکنند که این از دیدگاه محیطزیست بسیار گران است و ناپاک. نیروگاه گازی بسیار ارزانتر و نیروگاههای کوچک خورشیدی و بادی بسیار پایدارترند. بنابر تجربه جهانی و داخلی (شکست سد دشت در خراسان شمالی و...)، سد تشدیدکننده خسارات سیل است نه مهارکننده آن. سدها به گونه پیشگیریناپذیر به فاضلاب، کالیفرم، اجساد جانوران و انسانهایی که در آن غرق میشوند، آلودهاند. روشهای کوچک و محلی تأمین آب (قنات، گردآوری باران، چاه)، بازچرخانی، بازکاربرد و کاهش مصرف، راههای پایدارتر تأمین شرب هستند. گزاره راستی آزمایی نشده سدسازی میلیونها هکتار به اراضی آبی کشاورزی افزوده و تداوم این فعالیت پرهزینه را دامن زده اما پژوهشهای مستقل، یافتههایی کاملا متفاوت دارند.
نخلستانهایی که قربانی میشوند
با کاهش آب کارون و پسروی آب شیرین، نخلستانهای انتهای آبخیز از پیشروی و هجوم آب شور خلیجفارس تخریب شدهاند. تالاب شادگان که گذشته از جراحی و زهره، سیلابهای دز و کارون را نیز دریافت میکرد با شرایط بحرانی ناشی از سدسازی نسنجیده دست به گریبان است و به سرنوشت ارومیه، بختگان و... نزدیک میشود. جوامع بومی شادگان و نیز انتهای آبخیز کارون با سرنوشت ناگواری رودررو هستند. تصمیمگیری از بالا به پایین مهندسان پایتختنشین با تفوق مدیریت سختافزاری در آبخیزها به کاهش اراضی و تضییع حق جوامع مولد و ناخرسندی گسترده آنان انجامیده است. نارضایتی این جوامع ارزشمند و سکوت دستگاه مقننه و قضاییه آیا با منافع و مصالح ملی همخوانی دارد؟ امید که جوامع بومی مولد را دریابیم و با برچیدن دستگاههای دولتی ساخت و سازگرا، تحول اقتصادی حقیقی و توسعه پایدار را محققسازیم.