دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۹ - ۰۷:۴۹
۰ نفر

وقتی خبر از سدسازی و آبگیری آن می‌شود به این فکر می‌کنیم که چند هکتار زمین زیر آب می‌رود؟

احداث سد

چه تعداد روستا با کوچه باغ‌هایشان در زیر آب و رسوب‌های سالانه زمین‌های بالا دست پنهان می‌شوند؟ خاطره‌های آدم‌های روستا کجا می‌رود؟ حس نوستالژیک اهالی ده به چه چیزی تبدیل می‌شود؟ آدم‌ها با گذشته‌ای زیر آب ‌چگونه زندگی می‌کنند؟
اگر مجبور به مهاجرت شوند چگونه خود را با جامعه جدید وفق می‌دهند؟ اصلا کسی از آنها می‌پرسد می‌خواهند سرزمینشان را ترک کنند؟

ارزیابی‌هایی که قبل از ساختن سد انجام می‌شود به صورت سنتی، با مطالعات فنی- مهندسی و مطالعات اقتصادی همراه است. در سال‌های اخیر تلاش‌های زیادی که مدافعان میراث طبیعی و فرهنگ انجام داده‌اند دولت را وادار به ارزیابی‌های زیست محیطی و مطالعه میراث فرهنگی کرده‌است.

در مقاله حسین نوری‌نیا، عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر جهاددانشگاهی که به همایش «ارزیابی تاثیر اجتماعی سیاست‌ها، برنامه‌ها و طرح‌ها» ارسال شده است به بررسی سرمایه‌های انسانی مغفول پشت سد‌ها که در ارزیابی‌های طرح‌های سدسازی مغفول می‌ماند پرداخته شده است. بخش کوتاهی از این مقاله در ادامه می‌آید.

مطالعه و طراحی سدهای مخزنی بزرگ در دستورکار دولت‌های گوناگون از اواخر دهه‌30 به بعد قرار گرفت و در فراشد توسعه، سدسازی امری اجتناب‌ناپذیر و جزو اقدامات زیربنایی، اساسی و ضروری قلمداد شد.
طراحی هر سد به صورت سنتی، با مطالعات فنی- مهندسی و مطالعات اقتصادی همراه شد تا ساخت سد دارای توجیه فنی و اقتصادی لازم باشد.

در سال1373 شورای عالی محیط زیست و سپس قانون برنامه دوم توسعه، ملزم کردند تا در مرحله امکان‌سنجی سدها، مطالعات زیست محیطی نیز برای توجیه ساخت سد انجام شود. هر چند باید اذعان کرد که چند دهه پیش از آن نیز حداقل توجهی به این مقوله می‌شد و می‌توان فصولی هر چند ناقص را در مطالعات سدسازی پیش از این تاریخ در باب محیط زیست یافت.

این مطالعات بر آن بود تا اثرات زیست محیطی سدها اعم از امکان از بین رفتن منابع زیست‌محیطی در محدوده ساختگاه و مخزن سد، اثرات زیست محیطی ساخت سد بر تغییرات محیط پیرامون، شامل آب و هوا، پوشش گیاهی و حیوانی و... را مد نظر قرار دهد.

در اکثر موارد حتی مطالعات جمعیتی نیز بر اساس سرشماری‌های مرکز آمار ایران و مطالعه آثار تاریخی بر اساس گزارش سازمان میراث‌فرهنگی انجام می‌گرفت، از این‌رو، مطالعات اجتماعی و فرهنگی ذیل موضوعی دیگر جای ‌گرفت و صرفا به مطالعات جمعیتی و گزارش‌های رسمی محدود ‌شد و چندان با واقعیت موجود تطابق نداشت. اشاره به این نکته ضروری است که این اقدامات عمدتا مربوط به طرح‌های عمرانی ملی بود و در طرح‌های عمرانی شهری جایگاهی نداشت.

پیامدهای طرح‌های عمرانی و سدسازی این پرسش را به همراه دارد که افراد متأثر از اینگونه طرح‌ها، بالاخص طرح‌های سدسازی، دارای چه سرمایه‌هایی هستند و با اجرای این طرح‌ها، سرمایه‌های آنان چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟ و چگونه می‌توان این سرمایه‌ها را حفظ کرد و افزایش داد؟ اصولا آنها نسبت به چنین طرح‌هایی چه نگرشی دارند و در قبال آن چه رفتار و کنشی را در پی خواهند گرفت؟

پشت سد

سد، دارای ساختگاه و دریاچه و حریمی است که پیش از احداث، اگر آن محدوده تحت مدیریت منابع طبیعی نباشد، عمدتا دارای مالکیت حقیقی است، از این رو، در مطالعات امکان‌سنجی احداث سد، ارزش اقتصادی زمین‌ها و بناها سنجیده می‌شود تا هنگام تخلیه روستا به صاحبان آنها مابه ازای پولی آن پرداخت شود. با تملک اراضی توسط سازمان مرتبط با احداث سد، روستاییان متأثر از آن، آنجا را تخلیه می‌کنند و با پول خسارت زمین و خانه خود به منطقه‌ای دیگر مهاجرت کرده، زندگی دیگری را آغاز می‌کنند.

اما این آغاز ناخواسته، مسائل بسیاری را برای آنان به همراه دارد؛ چرا که در مطالعات امکان‌سنجی، تنها سرمایه‌های اقتصادی آنان و جبران خسارت اقتصادی مدنظر بوده است و توجه چندانی به دیگر سرمایه‌ها، از جمله سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی که تعیین‌کننده و معنابخش روابط اجتماعی آنهاست، نشده است. دقت نظر در این باره موجب می‌شود تا با شناخت دقیق وضع موجود و انواع سرمایه‌ها در روستا، راهکارهای گوناگونی را برای کاهش خسارت‌های مرتبط با سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی تدوین و اجرا شود.

در روستا، به جهت کوچک و بسته بودن محیط اجتماعی، روابط اجتماعی از گستره و عمق متفاوتی در مقایسه با شهر برخوردار است. با این حال، فضاهای روستایی که برآمده از روابط اجتماعی، انباشت سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی در روستا هستند، خود محملی برای بازتولید روابط و مناسبات اجتماعی و بخشی از آداب و رسوم روستا طی سالیان متمادی و انباشت آنها می‌شوند.

بخشی از روابط و مناسک تنها با وجود چنین فضاهایی معنادار می‌شوند و شکل می‌گیرند، از این رو، به محض
از بین رفتن این فضاها، آنها نیز از بین رفته یا به شدت تضعیف ‌شده، رفته‌رفته به باد نسیان و فراموشی سپرده می‌شوند.
حدیث تخلیه روستایی و مهاجرت روستاییان به شهر و پذیرفتن زندگی شهری و رنگ باختن فرهنگ روستایی در طول زمان، نشان از چنین فراشدی دارد؛ علاوه بر اینکه بر ساختار فضایی منطقه اثر می‌گذارد و روستاهای همجوار را نیز با تهدید کاهش جمعیت و تخلیه مواجه می‌کند؛ چرا که بخشی از سرمایه اجتماعی روستا با تخلیه روستاهای همجوار از بین می‌رود.

اشاره به این نکته ضروری است که نوع روابط ساکنان یک روستا با روستاهای همجوار در سطح کلی روستا بازتولید می‌شود و به نحوی رابطه حسنه و غیرحسنه روستاها را با یکدیگر شکل می‌دهد. گسترش و عمق روابط بین روستایی از طریق ازدواج یا مبادلات اقتصادی یا فاصله‌گذاری بین روابط از طریق قطع روابط یا درگیری‌های حیدری- نعمتی، نشانی از میزان سرمایه اجتماعی روستا دارد. حتی در درون روستا نیز در صورت تقسیم‌بندی محلات روستایی یا توزیع فضایی- ایلی ساکنان با چنین سطحی از سرمایه ‌اجتماعی مواجه خواهیم بود.

ساخت سد امکان جابه‌جایی انسان و تخریب بخشی از سکونتگاه‌های انسانی را به همراه دارد. حتی اگر روستا و سکونتگاهی در داخل مخزن یا حریم سد قرار نگیرد و فقط، بخشی از زمین‌های کشاورزی از بین برود، مهاجرت بخشی از ساکنانی که زمین‌های خود را از دست داده‌اند، بسیار محتمل است. حال اگر فرض کنیم بخشی از سکونتگاه‌ها به زیر آب رود یا در حریم سد قرار گیرد، این به معنای آن نیست که فقط تعدادی ساختمان تخریب می‌شود و تعدادی خانوار جابه‌جا می‌شوند بلکه انسان،‌ با یکجانشینی‌اش،‌ تلاش می‌کند به نقطه جغرافیایی خود هویت دهد.

این هویت طی سالیان متمادی و از طریق شکل‌گیری مجموعه‌ای از روابط اجتماعی و اقتصادی در ساختار فضایی منطقه ایجاد می‌شود و حتی شخصیت پایه ساکنان آن منطقه را متفاوت از ساکنان دیگر مناطق می‌کند.تعامل افراد با یکدیگر در چنین فضایی، به اندازه، سطح ، عمق و نوع سرمایه‌های آنان شکل می‌دهد و خود را در سطحی کلان‌تر در فضاهای موجود در روستا می‌نمایاند. کوچه‌ها با بناهای همخوان آن، گذرها، مسجد، تکیه و حسینیه‌، قبرستان، حمام، قهوه‌خانه، بقالی‌ و فروشگاه‌ها، تعاونی‌ها، صندوق‌های قرض‌الحسنه، خانه معتمدان و ریش‌سفیدان و ایستگاه اتوبوس، لب جاده و حتی برخی از مکان‌های دولتی مانند مدرسه، خانه بهداشت، مخابرات و... از جمله این فضاها قلمداد می‌شوند.

علاوه بر اینکه باید پا را فراتر از این نهاد و تلاش‌های عمومی و مشارکت‌جویانه ساکنان منطقه در فعالیت‌های توسعه‌ای و عمرانی را نیز در زمره همین نوع سرمایه‌ها جای داد؛ چرا که تبلور، همان سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی پیوندخورده در ساختار فضایی هستند؛ مانند: ساخت پل، تسطیح معابر، کارگذاردن تیر‌های برق، لوله‌کشی روستا، ساخت حمام و نظافت چشمه. این موارد، فارغ از مواردی است که فرد در روستا از آن برخوردار است؛ مانند کمک آشنایان در کاشت و داشت و برداشت محصول.بر این مبنا، از بین رفتن روستا، هویت و روابط و ساختارهای شکل‌گرفته در طول زمان را هدف قرار داده است؛ وجوهی که نمی‌توان برای آن ارزشی ریالی تعیین کرد و خسارت آن را به آسیب‌دیدگانش پرداخت؛ چه، با از بین رفتن روستا، آن روابط دیگر نمی‌تواند به شکل سابقش باقی بماند و روند بازتولید آن سمت و سویی دیگر می‌گیرد.

علاوه بر اینکه مهاجرت روستاییان به دیگر نقاط مخصوصا به شهرها و عمدتا به حاشیه شهرها، به تغییر نسبی در جهان‌بینی آنان می‌انجامد و به آنان جایگاهی متفاوت از سکونت در روستا می‌بخشد؛ جایگاهی که آنان را با آسیب‌های گوناگونی که پیش از آن با آن مواجه نبوده‌اند،‌ همراه می‌سازد. این نکته نیز نشان می‌دهد که دامنه آسیب‌پذیری‌ها چنان بیش از تخریب مسکن، از بین رفتن زمین زراعی و از دست دادن دامداری است که نمی‌توان با نگاه مهندسی آنها را احصا کرد و برشمرد. تنها، فرصت‌های اجتماعی ناشی از اجرای چنین طرح‌هایی است که اگر بیش از تهدیدهای آن باشد می‌تواند برای آن ساکنان نیز مثمر ثمر باشد که البته شرط آن نیز داشتن مطالعه‌ای هدفمند و برنامه مناسب ادغام آنان در جامعه محل کوچ است. از این رو، در مطالعات سدسازی با توجه به مجموعیت سرمایه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شناسایی شده، ضروری است به نحوی عمل کرد تا کمترین خسارت به این سرمایه‌ها وارد آید و تلاشی سازمان‌یافته و قاعده‌مند برای جبران خسارت و ایجاد زمینه‌های لازم برای بازسازی بخشی از سرمایه‌ها فراهم آید. از این جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- احداث روستایی جدید با توجه به میزان زمین‌های کشاورزی باقی‌مانده یا امکان اشتغال جدید روستاییان. علاوه بر اینکه ضروری است روستاییان در این امر مشارکت جدی داشته باشند.

2- ادغام روستا در روستاهای همجوار با توجه به نوع و میزان روابط اجتماعی و فرهنگی آنها و نیز با توجه به امکان اشتغال روستاییان

3- مهاجرت روستاییان به شهر و تلاش برای سامان دادن به اسکان آنان. این تلاش باید از پیش از مهاجرت شکل گیرد و تا پس از استقرار ادامه یابد.

نگاهی به برخی نتایج مطالعات 7 سد

در سال‌های 84 و 85 مطالعات اجتماعی و فرهنگی 7 سد (پیش از اجرا و ساخت آنها) به انجام رسید. این 7 سد عبارت بودند از: سد ژاوه با تخریب 8 روستا و اثرگذاری بر 25 روستا، سد داریان با تخریب 6 روستا و اثرگذاری بر 3 روستا، سد آزاد با تخریب و اثرگذاری بر 4 روستا، سد کانی‌سیب با تخریب 8 روستا، سد زنگ‌آباد با تخریب 2 روستا و اثرگذاری بر 3 روستا و سد سردشت با تخریب و اثرگذاری بر 11 روستا و سد شیواشان با تخریب و اثرگذاری بر 9 روستا. در مجموع احداث این 7 سد در ترازهای حداکثری‌شان، 47روستا را تخریب کرده، بر 33 روستا با از بین رفتن بخشی از زمین‌های زراعی‌شان، اثرگذاری اقتصادی و نیز بر منطقه وسیعی از روستاها و چندین شهر اثرگذاری اجتماعی داشته است.

این روستاها دارای تاریخی چندصدساله‌ و برخی بیش از هزار ساله هستند، از این رو، خانواده‌های ساکن، نسل اندر نسل در تعامل با یکدیگر حیات اجتماعی‌ای را سامان داده‌اند که انباشتی از سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی را به همراه داشته است؛ سرمایه‌هایی که در خانواده‌ها، فضای روستا و اماکن ساخته‌شده و در مجموع در خاطرات جمعی سال‌های متمادی ساکنان روستاها نهفته است. بخشی از این سرمایه برای رفع نیازهای عمومی تبدیل به سرمایه‌هایی شده‌اند که ارزش اقتصادی نیز دارند، از این رو، در محاسبه خسارت‌های سد، ارزش اقتصادی آنها مانند ساختمان‌ها و بناهای خصوصی و عمومی و تأسیسات زیربنایی در نظر گرفته می‌شود.

اما ارزش آنها تنها اقتصادی نیست بلکه آنها مؤید خاطرات جمعی یعنی بخش قابل توجهی از سرمایه‌های فرهنگی جمعی هستند که با وجودشان افراد احساس هویت مشترک می‌کنند. همین ویژگی‌ فضاها و مکان‌هاست که موجب می‌شود افراد دارای خاطرات مشترک، نسبت به آن فضاها و مکان‌ها حساسیت به خرج دهند یا با حضور در آنجا خاطرات مشترک خود را مرور کنند و با یکدیگر در میان بگذارند. این مرور و در میان نهادن خاطرات، احساس هویت و حس تعلق افراد را تقویت می‌کند و به‌عنوان عناصری برای تعمیق همبستگی اجتماعی شناخته می‌شود.

فضاهای تاریخی به همین جهت اهمیت می‌یابند که هویت جمعی تاریخی نسل‌های متمادی را در خود نهفته دارند. به‌نظر می‌رسد به همین دلیل باشد که حتی توجه به قبرستان و تصور به زیرآب رفتن آن و عدم‌امکان زیارت قبور گذشتگان بالاخص اجداد دور و نزدیک، از نگاه ساکنان روستاها دور نمی‌ماند؛ علاوه بر اینکه قبرستان هر روستایی، یکی از فضاهای اصلی تجدید روابط اجتماعی و دیدارهای جمعی مخصوصاً در شب‌های جمعه است و کارکردهای اجتماعی متنوعی دارد.

کد خبر 122450

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز