آیا ناشناخته ماندن سهم بیمه در سبد اقتصادی خانوار و شرکتهای پرشمار خصوصی و دولتی ناشی از ضعف شرکتهای بیمه و راهبرد بیمه مرکزی است که نمیتوانند به آسانی پوششهای بیمهای را گسترش دهند یا اینکه فرهنگ بیمهای در نتیجه پایین بودن درآمد سرانه مردم ضعف دارد؟ واقعیت این است که صنعت بیمه در جهان یکی از پرسودترین فعالیتهای اقتصادی است ولی در ایران شرکتهای بیمهای درصورت اتکای صرف به فعالیتهای بیمهای زیان خواهند دید و از اینرو بخش عمدهای از منابع و درآمد پایدار آنها ناشی از سرمایهگذاری در رشتههای دیگر است.
آیا اجرای قانون هدفمندی یارانهها فرصتی برای نفوذ بیشتر بیمه در ایران و نهادینه شدن فرهنگ بیمهای خواهد بود یا بهدلیل شکننده بودن ساختار درآمد خانوار و تورم ناشی از آزادسازی یارانهها، صنعت بیمه با دشواریهای زیادی مواجه خواهد شد؟ واقعیت این است که بازار بیمه ایران هنوز رقابتی نیست و آزادسازی نرخ تعرفهها با موانع زیادی همراه است و مردم فکر میکنند پوشش بیشتر بیمه یعنی دور انداختن پول خود.
این زنگ خطری برای همه است و بهویژه آینده شرکتهای بیمه را با خطر مواجه میسازد و البته حساستر اینکه کشوری بلاخیز و پرمخاطره به لحاظ خطرات بالقوه طبیعی و ریسکهای اقتصادی ناشی از ورود اقتصاد ایران به دوران وداع با اقتصاد دولتی، اتکای مطمئنتر به بیمه را طلب میکند.
رقابت واقعی یا انحصار نهان؟
هرچند سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی بر ضرورت آزادسازی صنعت بیمه و تنها حفظ شرکت بیمه ایران بهعنوان نماد حاکمیت دولت در عرصه بیمه تکیه دارد اما واقعیت این است که انتظار میرود بیمه مرکزی ایران راههای رقابت واقعیتر را در فضای انحصار نهان هموارتر سازد. چه اینکه رئیسکل بیمه مرکزی درباره وضعیت صنعت بیمه کشور میگوید: بازار بیمه به سمت رقابتی شدن حرکت میکند و از انحصار دولتی دور شده است و بیمه مرکزی بهدنبال راهکارهای تعمیم انواع بیمه به صنایع بزرگ کشور است که با ریسکهای بزرگی مواجه هستند و برای این کار علاوه بر اینکه شرکتهای بیمه باید خود را از نظر فنی، تخصصی و سرمایهای تقویت کنند، باید به فکر شکلگیری کنسرسیومهایی برای ورود به کارهای بزرگ باشند.
به گفته جواد فرشباف ماهریان، در حال حاضر ضریب نفوذ بیمه در کشور 1/4 درصد است و بهطور میانگین در 5سال اخیر صنعت بیمه بالای 20 درصد رشد داشته است. او درباره آزادسازی تعرفههای بیمه هم میگوید: رقابت در بازار بیمه باید با اصلاح نظام تعرفهای آغاز شود و مراحل دیگر آزادسازی تعرفهها تا پایان سال انجام میشود اما بهرغم این اظهارنظر رئیسکل بیمه مرکزی ایران مبنی بر رشد 20 درصدی صنعت بیمه در ایران بهنظر میرسد راههای طی نشده زیادی پیش رو قرار داد.
اعتراف آقای وزیر
عقب ماندگی صنعت بیمه ایران برای پوشش و حمایت از فعالیتهای اقتصادی هر دلیلی داشته باشد، نشاندهنده این است که ریسک اقتصادی در کشور همچنان بالاست و شکاف پابرجاست، چه اینکه وزیر اقتصاد در مقام رئیس شورایعالی بیمه ایران اعتراف میکند هنوز بسیاری از بیمهها اقتصادی نیستند و بخشی از فشار برای افزایش تعرفهها و اقدام نرخ شکنی بنگاهها نیز ریشه در بالا بودن نرخهای برخی بیمهها دارد.
شرکتهای بیمه باید با پذیره نویسی، مقیاس فعالیتهای خود را بالا ببرند و از صرفههای اقتصادی حوزه خود استفاده کنند. شمسالدین حسینی تأکید میکند: وقتی نتوانیم نرخ بیمه را کاهش دهیم بازار از دست خواهد رفت، لذا شرکتهای بیمه باید به این نکته توجه کنند اما در مجموع توسعه بخش خصوصی با نگاه توسعه بازار باید ایجاد شود و در این بخش باید مقیاس داشته باشیم.
یکی از مشکلات کشور مربوط به تأمین مالی پروژههاست که بخشی نیز به صنعت بیمه بر میگردد؛ بنابراین صنعت بیمه در زمینه مسائل پولی و مالی کشور مورد خطاب است.
اشاره وزیر اقتصاد البته درست است و نشان میدهد که ضعف پوشش بیمهای در ایران باعث شده تا نظام بانکی جور این ناتوانی را بکشد. او میگوید: در بسیاری از زمینهها کشور پوششهای بیمهای ندارد و متأسفانه بیمه گران در برخی از این حوزهها توان کافی ندارند، بنابراین نظام بانکی مجبور است به سمت گرفتن وثیقه برود که منجر به حذف ثروت در کشور میشود. از اینرو خصوصیسازی و آزادسازی باید در فضای رقابتی ایجاد شود، چون در غیراین صورت رقابت ناسالم و انحصار چند جانبه، کشور را به فضای رقابتی نخواهد رساند.
نرخ شکنی و فقدان نظارت مالی
صنعت بیمه ایران اکنون از عارضهای به نام نرخ شکنی رنج میبرد و این چالش داخلی خود خطر بزرگی است که باعث از بین رفتن اعتماد در بازار رقابتی خواهد شد و پس لرزههای آن درصورت نظارت مالی دقیق بر فعالیت شرکتهای بیمهای آشکار خواهد شد. بهویژه اینکه صنعت بیمه در تمام جهان یکی از مستعدترین بسترهای رشد و شیوع مفاسد اقتصادی است که هرگونه ضعف در نظارت نه تنها میتواند سودهای کلان و نامشروع ایجاد کند بلکه یکی از راههای پولشویی هم هست. بیمه مرکزی بهعنوان پدر خانواده صنعت بیمه راه دشواری را برای آزادسازی تعرفهها در پیش دارد، چه اینکه هرگونه خطا باعث بر هم خوردن نظم رقابتی در بازار بیمه خواهد شد.
آزادسازی واقعی بازار بیمه ایران در گرو آزادسازی واقعی و کارشناسی نرخ تعرفهها با محاسبه ریسک در عرصههای مختلف است و خطای شرکتهای بیمه گر در ارزیابی ریسک ناشی از پوششهای بیمهای باعث خواهد شد تا دیر یا زود خطر ورشکستگی را احساس کند؛ هرچند در نبود نهادهای ناظر و بازرسی کارشناسان متخصص برخی به جای در نظر گرفتن نرخهای واقعی به ارائه خدمات بیمهای بدون ارزیابی ریسکهای احتمالی روی میآورند و درصورتی که احساس خطر کنند با روشهای نامتعارف و غیرقانونی تلاش میکنند تا خطر را از خود دورسازند و این رویکرد آنها، به فعالیت دیگر شرکتهای رقیت آسیب میرساند.
جواد فرشباف ماهریان، رئیسکل بیمه مرکزی که تلاش دارد از رقابت ناسالم در بازار بیمهای ایران جلوگیری کند، در واکنش به انتقادهای برخی مدیران شرکتهای بیمه خصوصی نسبت به نرخ شکنی آشکار و نهان میگوید: شاید ابتدا با نرخ شکنی بازار را متصرف شوید، اما واقعیت این است که هر چه میزان این نوع کارکردها بیشتر شود، مشکلات بیشتری برای شما بهوجود میآید و توان پرداختهایی را که بهعنوان ضرر و زیان وارده است، نخواهید داشت و اگر شرکتهای نرخ شکن، روشهای خود را در مسیر اصلاح قرار ندهند، شورایعالی بیمه فعالیت این شرکتها را تعلیق میکند. در این صورت شرکتی که به مرحله تعلیق برسد، آگهی عمومی میشود و دیگر حق ارائه هیچگونه خدمات بیمهای را ندارد. آیا این خط و نشان کشیدنها کافی است؟
برنامه پنجم، روزنه امید
اجرای ناقص 4برنامه توسعه و در پیش بودن زمان اجرای قانون برنامه پنجم توسعه از سال آینده و نیز آزادسازی قیمت حاملهای انرژی البته روزنه امیدی است تا صنعت بیمه پوست بیندازد و ضریب نفوذ بیمه را نه تنها در سبد اقتصادی خانوار افزایش دهد بلکه به تناسب رشد درآمد سرانه، بتواند پوشش بیمهای خود را افزایش دهد.
چه اینکه نقش بیمه در رشد اقتصادی و تحقق سایر اهداف کلان اقتصادی کشور نه فقط در قالب گرفتن حق بیمه و تأمین خسارتهای ناشی از آن، بلکه یکی از موتورهای اطمینانبخش حرکت جامعه در مسیر عدالت و پیشرفت است و شایسته است که فعالان صنعت بیمه با مشارکت واقع بینانه در تصمیمسازی و تصمیمگیری آینده، تکیهگاه مطمئنی برای حرکت اقتصاد ایران در مسیر پرخطر آینده باشند.
بهنظر میرسد صنعت بیمه ایران به مثابه چتری است که بهدلیل ناکارآمدیهای ساختاری و نرخشکنیهای آشکار و نهان سوراخ شده است و شرکتهای بیمهگر برای مصون نگه داشتن خود چتری بر بالای سر خود نگه داشتهاند، حال آنکه مهم این است که چتر بیمه بر سر همه قرار گیرد. از اینرو باید گفت صنعت بیمه به بیمه نیاز دارد.