در این نشست که از ساعت 16 و 30 دقیقه با حضور اهالی موسیقی آغاز شد، فریبرز رستمی به عنوان کارشناس و منتقد برنامه در کنار رامین صدیقی (مجری برنامه) قرار گرفت تا چهارمین نشست نقد موسیقی شهر کتاب را با موضوع موسیقی کودک و بررسی آثار مهدی آذرسینا برگزار کند.
نشستهای قبلی نقد و بررسی موسیقی شهر کتاب به آلبومهای «ناگهان رستخیز»،«آب،نان،آواز» و سوییتها اختصاص داشت.
نخستین نشست نقد و بررسی موسیقی
آب نان آواز در بوته نقد منتقدان
ناگهان رستخیز پژمان و نقدهای مثبت و منفی کامکار
مانند سه نشست قبلی، پیش از آغاز رسمی برنامه قطعاتی از آثاری که قرار بود مورد نقد قرار بگیرد برای حاضران پخش شد و رامین صدیقی در ادامه به ارائه توضیحات مختصری در مورد پیشینه حرفه ای مهدی آذرسینا و فریبرز رستمی پرداخت.
صدیقی همچنین در بخش مقدماتی صحبت های خود به سابقه کم رنگ موسیقی کودک در فرهنگ موسیقایی ایران اشاره کرد و گفت: متاسفانه به جز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان آن هم در پیش از انقلاب هیچ گاه نگاه جدی به مقوله موسیقی کودک صورت نگرفته است و این موضوع جای تامل بسیار دارد. در این جلسه جای افرادی مانند خانم قرچه داغی که در زمینه موسیقی کودک فعالیت های قابل توجهی انجام داده اند نیز بسیار خالی است و لازم است که یادی نیز از این هنرمند تاثیر گذار در این مراسم شود.
نقدی بر اساس حرکت از محتوی به سمت فرم
پس از صحبت های مقدماتی رامین صدیقی، قطعه"پدر" از آلبوم"سبد سبد گل" برای حاضران پخش شد. در ادامه آذرسینا در مورد نحوه شکل گیری این آثار گفت: زمانی که مشغول نوشتن کتاب دو جلدی"از متد ارف تا چهارگاه" بودم صحبت هایی درباره انتشار این کتاب به همراه نمونه های صوتی شد. حتی قرار بود این اتفاق به صورت تصویری و با همکاری آموزش و پرورش و کارگردان هایی که مورد تایید این وزارتخانه هستند ضبط شود. منتهی آنگونه که می خواستیم شرایط پیش نرفت. بعدها با همکاری یکی از دوستان که دختر 8 - 9 ساله اش به نام آیسان در این دو آلبوم قطعات را خوانده است کار را ضبط و منتشر کردیم.
فریبرز رستمی نیز در ادامه با تاکید بر اهمیت چنین جلسات نقدی در حوزه موسیقی و بخصوص موسیقی کودک گفت: از دست اندرکاران شهر کتاب به خاطر برگزاری چنین جلساتی تشکر می کنم و هرچند که تعداد صندلی های خالی چنین جلسه ای نشان میدهد که متاسفانه موضوع با اهمیتی چون موسیقی کودک هنوز دغدغهای جدی برای ما ایرانیها محسوب نمیشود اما این رویکرد چیزی از اهمیت موضوع موسیقی کودک کم نمیکند.
این منتقد همچنین تاکید کرد: از آنجا که ما نیاز مبرمی به بررسی پتانسیل موسیقی ایرانی در حوزه موسیقی کودک داریم میبایست در حوزه نقد نیز حرکتهای جدی داشته باشیم تا بتوانیم زمینهساز رشد این گونه از موسیقی شویم. من برای شروع بحث دو شیوه را برای پرداختن به این دو آلبوم ساخته مهدی آذرسینا پیشنهاد میکنم. اول حرکت از فرم به محتوی درونی آثار و شیوه دوم نیز حرکت از محتوی به فرم است که با انتخاب حاضران بحث را ادامه خواهیم داد.
«موسیقی کودکانه» یا «موسیقی برای پرورش کودک»
در ادامه، با انتخاب حاضران قرار شد شیوه نقد آثار مورد نظر در این نشست"حرکت از محتوی به سمت فرم" باشد؛ رستمی با توجه به این انتخاب حاضران صحبت های خود را اینگونه ادامه داد: گرایش موسیقیدانان ایرانی برای ساختن آثار شنیداری کودکان مسئله جدیدی نیست و پیش از این نیز ما شاهد تلاش هایی از سوی افرادی چون حسین علیزاده، حسین تهرانی، محمدرضا درویشی، مهدی آذرسینا و تعدادی دیگر از دوستان بوده ایم. منتهی هرگز این تفکیک به وجود نیامد که ما قرار است برای کودک"موسیقی کودکانه" بسازیم و یا اینکه قرار است"موسیقی برایپرورش و آموزش کودک" تولید کنیم. روشن نشدن این مسئله مهم، مشکلاتی را در آثار تولیدی موسیقی کودک موجب شده که در آثار مهدی آذرسینا نیز دیده می شود.
این موسیقیدان با اشاره به قطعه"پدر" که در ابتدای نشست برای حاضران پخش شد گفت: در قطعه پدرگوشه نغمه از اصفهان با شعر متناسبی تلفیق شده است؛ سازهای ارف نیز کارایی خودشان را به خوبی نشان می دهند؛ اما در بخش هایی از این قطعه به یکباره ما شاهد ورود ارکستری به طور مثال مانند آثار زنده یاد مشکاتیان هستیم که هیچ ربطی به فضای موسیقی کودک ندارد.
مهدی آذرسینا در پاسخ به این انتقاد رستمی گفت: من این نقد شما را قبول دارم که در بخشی از این قطعه سازهای ارف با ریتم های ساده در کنار ارکستری از نوازنده های بزرگسال سازهای ایرانی قرار می گیرند؛ منتهی باید این نکته را نیز تصریح کنم که خود من در سن 8 - 9 سالگی با اینکه از نظر معنایی چیز زیادی از شعر حافظ نمی دانستم و در زنجان نیز زندگی می کردم اما از خواندن شعر حافظ لذت می بردم. در زمینه موسیقی نیز چنین امر مشابهی می تواند اتفاق بیافتد.
این آهنگساز همچنین تاکید کرد: من کودکان بسیاری مانند آیسان 8 ساله را دیده ام که برخی آثار افرادی چون ناظری را تکرار کرده اند. گمان من این است که شاید از نظر نوازندگی و مضراب زدن به گونه ای که در این کار آمده بر روی کودک تاثیر گذاری وجود نداشته نباشد اما از نظر شنیداری و تربیت شنیداری این مسئله کاملا بر عکس است. در آواز خواندن نیز این مسئله صادق است.
باید جسارت کنار گذاشتن متد ارف را داشته باشیم
فریبرز رستمی در ادامه افزود: وقتی شما سازهایی را در اثرتان به صدا در می آورید صداهایی شنیده می شوند که از دل یک فرهنگ موسیقایی بیرون آمده اند. سازهای ارف نیز با تلاش هایی که کارل ارف و دستیارانش طی سالیان متمادی انجام داده اند از فرهنگ موسیقایی خودشان بیرون آمده و از جنبه های بسیاری با آنچه ما در ساختار فرهنگ موسیقایی خودمان داریم متفاوت است. شاید صحیح نباشد صرفا به این دلیل که تا کنون سازهایی را برای کودکانمان نساخته ایم از ترکیب سازهای ایرانی در کنار سازهای ارف اینگونه استفاده کنیم. این دو دسته ساز از نظر فرکانس های صوتی ،رنگ و بسیاری موارد دیگر با هم تفاوت های قابل لمسی دارند که ما در این اثر مهدی آذرسینا به وضوح آن را احساس می کنیم.
این منتقد همچنین گفت: من با تمام احترامی که برای تلاش ها و دستاوردهای کارل ارف و دستیارانش در زمینه موسیقی کودک قائل هستم معتقدم ما باید مانند او فکر کنیم نه اینکه کارهای او را تقلید کنیم. ما باید شجاعت این را داشته باشیم که متد ارف را کنار بگذاریم و از فرهنگ موسیقی ایرانی متدی را در حوزه موسیقی کودک به وجود بیاوریم. سازهایمان نیز باید بر مبنای همین فرهنگ موسیقایی ساخته شود.
رستمی در مورد ساختار قطعات آلبوم های"سبد سبد گل" و "شادی به خونمون میاد" تصریح کرد: شاکله فواصلی که در ساخت این آثار به کار گرفته شده بر اساس گام پنج نتی است که گام"پنتا تونیک" گفته می شود. این گام بیشتر در فرهنگ موسیقایی ژاپن، چین و برخی کشورهای اروپایی دیده می شود.کارل ارف برای ساخت ملودی کودکان با هدف آموزش از امکانات این گام بهره برد، و در اولین قدم برای الگو سازی در چگونگی ساخت ملودی از دو نت مرکزی و محوری این گام استفاده کرد . که آذرسینا از چنین الگویی بهره گرفته است.
قطعه"تنبل" نمونهای قابل اعتنا از موسیقی کودک
مهدی آذرسینا با اشاره به رده سنی مخاطبانی که هدف تولید دو آلبوم"سبد سبد گل" و "شادی به خونمون میاد" گفت: کودکانی از سنین 3 - 4 سال تا 13 - 14 سال می توانند مخاطبان اصلی این آلبوم باشند و به گمان من ظرفیت چنین اتفاقی در ساختار اثر وجود دارد.
این در حالی بود که رستمی تاکید داشت رده سنی مخاطب اصلی این آثار از میان کودکان 9 تا 11 هستند. در ادامه برنامه قطعه"تنبل" برای حاضران پخش شد و رستمی از آن به عنوان یکی از بهترین قطعات هر دو آلبوم آذرسینا یاد کرد و گفت: این قطعه شکل اجرایی ویژه ای دارد و کاملا متناسب با فضای ذهنی کودکانه ساخته شده است و ای کاش آذرسینا در سایر قطعات نیز اینگونه عمل می کرد.
وی همچنین افزود: این قطعه از فاصله سوم هایی که به هم وصل شده اند تشکیل شده که کاملا کودکانه است و کودکان می توانند از آنها استفاده کنند و حتی آنها را تغییر دهند. شیطنت و شوخی کودکانه به خوبی به وسیله ویبره ها و گلیساندو هایی که با ویولن اجرا می شود نمایش داده شده است. چرت زدن در کلاس درس از طریق تغییر تمپو قابل لمس شده وخر و پف کردن با گلیساندوهای سازهای تیغهای القا میشود. و در نهایت اینکه شعر نیز شیرینی ، جذابیت و سادگی لازم را دارا است.
فقدان تفکر ناب موسیقی ایرانی در موسیقی کودک
در ادامه نشست نقد موسیقی شهر کتاب قطعه دیگری از ساختههای مهدی آذرسینا با عنوان"برف" پخش شد. رستمی در مورد این قطعه گفت: شاید بتوان گفت مهمترین نقد من به این دو آلبوم مهدی آذرسینا این است که تفکر ناب موسیقی ایرانی در ساخت این آثار لحاظ نشده است. این در حالی است که خود آذرسینا احاطه کامل به موسیقی ایرانی دارد. در فرهنگ موسیقی ایرانی ملودی از تلفیق و تسلسل دانگ ها شکل می گیرد و این دانگ ها هستند که هسته های گردش ملودیک را می سازند. در قطعه"برف" این مسئله تا حدودی رعایت شده است. اما در سایر قطعات باز الگوی پنتاتونیک مبنا قرار می گیرد ویا از گام دو ماژور استفاده می شود. البته جای افسوس باقی است که چرا همراه خواننده از یک ساز ایرانی استفاده نشده است تا حس و حال ایرانی کار بیشتر شود.
این منتقد با اشاره به ویژگی های نظام فواصل موسیقی ایرانی افزود: ما در موسیقی ایرانی نظام فواصل ویژه ای با رنگهای صوتی ویژه ای داریم که می بایست کودکانمان با آن مانوس شوند. دلیلی ندارد ما همه چیزمان را بخواهیم با غرب منطبق کنیم. این نکته هیچ ربطی به تعصبات کور کورانه ندارد و بر اساس نگاهی معقولانه به فرهنگ موسیقایی ایران بیان می شود. همانطور که مثلا در ژاپن به کودکان فرهنگ موسیقایی ژاپنی آموخته می شود و در بسیاری از نقاط دیگر هم این کار اعمال می شود عمل کنیم. ما باید تلاش کنیم فرهنگ موسیقایی خودمان مان را با رویکردی آکادمیک به کودکان مان بیاموزیم.
فریبرز رستمی همچنین تاکید کرد: یکی از سیستم های موجود در موسیقی دنیا سیستم موسیقی ایرانی است که بر مبنای اشلی ویژه رنگ صوتی ، فضای صوتی و خاصی شکل گرفته است . همانگونه که موسیقی سایر نقاط دنیا مانند هند امکان شنیده شدن دارد موسیقی ایرانی نیز با ویژگی هایش این قابلیت را دارا است. از این رو من معتقد به منطبق سازی فرهنگ موسیقی کشورمان با فرهنگ موسیقی غربی نیستم.
از ارف برای شنیده شدن موسیقی ایرانی وام گرفته ایم
آذرسینا نیز ضمن تاکید بر کمبودهایی که در حوزه موسیقی کودک وجود دارد گفت: اگر ما سازهای ساده ایرانی برای کودکانمان ساخته بودیم و یا اینکه فواصل موسیقی ایرانی را با شیوه های ساده تر می توانستیم به کودکان بیاموزیم قطعا من نیز از آنها بهره می گرفتم. منتهی ما این امکانات را نداشتیم و من با استفاده از متد ارف سعی کردم تلفیقی میان موسیقی ایرانی و ارف به وجود بیاورم تا کودکان را کمی با فضای موسیقی ایرانی آشنا کنم.
رستمی در ادامه با اشاره به قطعه"آفتاب" گفت: این قطعه بر اساس تفکر ارف شکل گرفته و از حرکت سوم ها و پنج ها ساخته شده است. تنظیم قطعه با سازهای ارف آغاز می شود اما در جواب آوازها بلافاصله سازهای ایرانی گنجانده می شوند که من دلیل این کار را نیز نمی فهمم. تنها در دور آخر همراه خواننده صدای سه تار شنیده می شود که حرکتی موثر و مثبت در کلیت اثر است. در این اثر ارکستر ایرانی اصرار دارد سه چهارم بنوازد اما خواننده گرایش به اجرای شش هشتم دارد. همانطور که پیش از این نیز تاکید کردم اختلاف فرکانس میان سازهای ایرانی مانند سه تار و سازهای ارف مانند ریکوردر به وضوح شنیده می شود. به گمان من آذرسینا در این آثار نتوانسته است از تفکر کارل ارف بگریزد.
مهدی آذرسینا در پاسخ به این نقد رستمی گفت: ما چگونه می توانیم از کارل ارف خداحافظی کنیم در حالی که مشترکات بسیاری میانمان وجود دارد؟ سازهایی که در ارف مطرح می شوند سال ها بر روی شان فکر شده و ابزار مشترکی به حساب می آیند.
فریبرز رستمی در پاسخ تصریح کرد: ما به ضرورت می توانیم از هر چیزی استفاده کنیم و سازهای ارف نیز سر جای خودشان قابل ارزش و کاربردی هستند؛ اما همین سیستم ارف در حال حاضر در آلمان نیز تدریس نمی شود. ما چرا نباید بر روش های متکی بر بنیان های فرهنگ موسیقایی مان حرکت کنیم؟ البته این نکته را نیز قبول دارم که متاسفانه ما هنوز منابع قابل توجهی از تاریخ موسیقی خودمان را نداریم تا بتوانیم بنیان های اصلی این فرهنگ موسیقایی را مطالعه و به کار ببریم. اما منابع مطالعه نشده بسیاری هم داریم.
نقص های گرافیکی به آثار آذرسینا لطمه زده است
در ادامه نشست قطعه"آفتاب" برای حاضران پخش شد و رستمی با اشاره به قطعات بی کلامی که تکرار قطعات با کلام محسوب می شوند و در هر دو آلبوم گنجانده شده گفت: نمی بایست در یک کار قطعات تکراری حتی به صورت با کلام و بی کلام وجود داشته باشد.
این منتقد همچنین در مورد گرافیک اثر متذکر شد: گرافیک هر دو آلبوم"سبد سبد گل" و "شادی به خونمون میاد" جای بحث فراوان دارد چرا که من معتقدم این گرافیک به عنوان ویترین کار، لطمه بسیاری به زحمات مهدی آذرسینا زده است. انتخاب رنگ ها اصلا مناسب اثر نیست؛ فونت های به کار گرفته شده هیچگونه هماهنگی با یکدیگر ندارد. نقش طرح قالی که در روی جلد آلبوم دیده می شود نقشی مغولی است و نسبتی میان آنها و اثر دیده نمی شود.
وی افزود: آقای آذرسینا میبایست در زمینه گرافیک اثرش از یک گرافیست حرفهای استفاده میکرد تا در بعد گرافیکی نیز شاهد یک اثر هنری می بودیم. البته در متنی که درباره هر دو آلبوم در داخل جلد آلبوم ها نوشته شده ایرادهایی از نظر فنی و ادبی نیز دیده می شود که در قضاوت مخاطبان حرفه ای می تواند نقش منفی داشته باشد.
متد ارف نیز می تواند زمینه ساز آشنایی با موسیقی ایرانی باشد
در ادامه، جلسه به پرسش و پاسخ میان حاضران و آذرسینا و منتقد برنامه یعنی فریبرز رستمی اختصاص یافت. یکی از حاضران نوجوان ضمن اشاره به روند آشنایی اش با موسیقی ارف گفت: من از کودکی از موسیقی ایرانی تنفر داشتم و از اینکه مجبور بودم در اتومبیل پدرم به آهنگ های ایرانی گوش کنم اذیت می شدم. اما زمانی که از طریق آقای آذرسینا با موسیقی ارف آشنا شدم کم کم به موسیقی ایرانی نیز علاقمند شدم و می توانم بگویم که من از دریچه موسیقی ارف به موسیقی ایرانی راه یافتم.
فریبرز رستمی در پاسخ این نوجوان ضمن اشاره به نقش آذرسینا در این میان گفت: مطمئن باشید اگر مهدی آذرسینا در مسیر حرکتی شما قرار نمی گرفت شما از موسیقی ایرانی تنفر بیشتری پیدا می کردید و ما می بایست به دور از هر تعصبی، نسبت به ایرانیزه کردن تفکر موسیقی کودک در کشورمان تلاش کنیم.
آذرسینا نیز در پایان این برنامه ضمن تشکر از دست اندرکاران شهر کتاب و همچنین نقد صریح فریبرز رستمی گفت: جای چنین نقدهایی همواره در میان جامعه موسیقی ما خالی بوده و چنین تلاش هایی جای تقدیر دارد. همچنین از نقد شلاقی آقای رستمی هم تشکر می کنم چرا که اینگونه نقد شدن اثر بهتر از بی تفاوت بودن بسیاری از دوستان نسبت آن است و موجب رشد خواهد شد.
رامین صدیقی نیز در پایان مراسم زمان برگزاری نشست بعدی نقد موسیقی شهر کتاب را اول بهمن اعلام کرد و گفت: هنوز میان دو گزینه برای جلسه بعدی نشست نقد موسیقی شهر کتاب تردیدهایی داریم که به محض تصمیم گیری نهایی از طریق رسانه اطلاع رسانه صورت خواهد گرفت.
عکسها:علیرضا طیبی