مردم همه در پی خرید برای سال نو و یا شرکت در مهمانیهایی که به همین منظور برپا شده بود به خیابانها ریخته بودند و این در شهری که در صنعت حمل و نقل عمومی، در جهان پیشرو است مشکلاتی را به وجود آورده بود تا آنجا که حتی در طبقه دوم اتوبوسهای معروف لندن که معمولاً به کسی اجازه ایستادن نمیدهند ازدحام جمعیت باعث بخار کردن شیشهها شده بود.
در این میان شهرداری لندن یک ایده نو را مطرح کرد و تصمیم گرفت تا حد ممکن سطح زمین را خلوت کند و تنها راه این مسأله را کشاندن مردم و ترافیک به زیرزمین میدانست.
به همین منظور بازارچههایی را در دو ایستگاه مترو تعبیه کردند، تا خرید مردمی که از مترو برای حمل و نقل استفاده میکنند، در همان زیر زمین انجام شود و دیگر بر ترافیک خسته کننده شهر افزوده نشود.
بوند استریت و آکسفورد استریت دو ایستگاهی بودند که شهرداری با ایجاد غرفههایی آنها را برای اجاره به فروشندگان آماده کرد. هر چند که مردم در ابتدا از دیدن این بازارها تعجب میکردند ولی طولی نکشید که سیل جمعیت به سمت این دو ایستگاه روانه شد و به این ترتیب شهرداری لندن با یک ایده بسیار ساده بیشتر از میزانی که پیشبینی میشد توانست ترافیک شب سال نو را مهار کند.
شاید این تجربه مثبت باعث شد که امسال، چندین ماه زودتر از آغاز سال نو لندن شاهد برپایی این بازارهای زیرزمینی باشد.
شتاب در استفاده از تجارب نو
معمولاً استفاده از تجارب موفق در حوزه شهرنشینی چندان مرسوم نیست.
گذشته از اقدام شهرداری تهران در استفاده از تجارب بنیاد «اپور» به عنوان یک نهاد مشاور کمتر اتفاق افتاده بود که عرصههای اجتماعی شهری دستخوش این اتفاق شود.
اما خیلی زودتر از آنچه که انتظارش میرفت این طرح جالب به کشور ما نیز وارد شد و از اواسط شهریور ماه امسال، در یکی دو ایستگاه مترو تهران بازارچههایی دایر شد که در آنها فروشندگان در غرفههای متعدد به ارائه اجناس خود مشغول شدند.
این بازارچهها که قرار است به طور گردشی در ایستگاههای مترو تهران دایر باشند تاکنون در ایستگاههای کرج، شهر ری، علی آباد و صادقیه دایر بوده و هماکنون نیز ایستگاه بهارستان و دروازه دولت میزبان خریداران هستند.
علی سمرقندی، مسئول برگزاری بازارچههای مترو، یکی از مزیتهای اینگونه بازارها را، کشاندن ترافیک خیابانها به زیرزمین میداند و میگوید: «اگر چنین بازاری بر روی سطح زمین بود قطعاً باعث ترافیک شدیدی در اطرافش میشد و دردسرهایی را برای تردد مردم و ماشینها ایجاد میکرد.با افتتاح این بازارها در ایستگاههای مترو، دیگر لازم نیست که خریداران به سطح زمین بروند و به این ترتیب در وقت و هزینه مردم و شهرداری صرفهجویی بسیاری میشود.»
نکته جالب در رابطه با این بازارچهها این است که اکثر فروشندگان آنها را بانوان تشکیل میدهند.
سمرقندی در این رابطه میگوید: «چند تن از این خانمها افرادی هستند که خود سرپرست خانوادهشان هستند و با قیمتهای مناسب این غرفهها را اجاره کردهاند و به کار مشغول شدهاند.»
وی اشتغالزایی را یکی از مهمترین نتایج افتتاح اینگونه بازارها میداند و میگوید: «هماکنون در هر بازارچه نزدیک به صد و پنجاه تا دویست نفر مشغول به کار هستند و خانوادههای زیادی از این طریق زندگی خود را میچرخانند»
اما چیز دیگری که در این بازار جلب توجه میکرد قیمت مناسب کالاهای عرضه شده بود.
به گفته مدیر بازارچه در بعضی کالاها، 50 الی شصت درصد نسبت به قیمت اجناس مشابه بر روی زمین تخفیف وجود دارد که خود از دلایل استقبال مردم میتواند باشد.
سمرقندی میافزاید: «نظارت بر فروش نیز بسیار دقیق صورت میگیرد و خریداران میتوانند از مرغوبیت جنس خریداری شده و قیمت مناسب آن مطمئن باشند، حتی برخی غرفهها در اختیار خود تولید کنندگان است و به این ترتیب میتوان گفت اکثر قیمتها از بازارچههای مشابه بر روی سطح زمین کمتر و یا در تعداد محدودی از موارد، مشابه است.»
سمرقندی در رابطه با رعایت حقوق مسافرین مترو نیز حرفهای جالبی دارد: «در ایستگاههای مترو حق تقدم با مسافرین است، به همین خاطر فروش یک سری اجناسی را محدود کردهایم تا حقی از آنها که قصد خرید ندارند ضایع نشود.مثلاً غرفهها را در قسمتهایی از ایستگاه دایر میکنیم که مزاحمتی برای رفت و آمد روزانه مردم ایجاد نکند.»
او در رابطه با اجناسی که در معرض فروش قرار دارند میگوید: «در دورههای اول ما غرفه فروش سیدی داشتیم که احساس کردیم ازدحام ناشی از آن برای مسافرین مزاحمت ایجاد میکند و جلوی فعالیت آنها را گرفتیم. همینطور ما اجازه نمیدهیم در ایستگاههایی مثل بهارستان و یا دروازه دولت که محیطهای بستهای هستند، اجناس بودار مثل مواد غذایی و... به فروش برسند.»
سمرقندی همکاری مدیران مترو را از اصلیترین دلایل موفقیت این بازارچهها میداند و میگوید که قرار است در آینده در مجتمعهای مترو بازارچههای ثابتی را دایر کنیم که هم فروشندگان و هم خریداران نفع بیشتری ببرند.
از زاویهای دیگر
اما در کنار خریداران، فروشندگان هم از افتتاح چنین بازارچههایی راضی به نظر میرسند.
در یکی از غرفهها، خانمی صنایع دستی که خودش درست کرده را در معرض فروش قرار داد است.
او که از ایستگاه صادقیه به غرفهداری در این بازارچهها مشغول است استقبال مردم را بسیار خوب میداند و میگوید:«هر ایستگاهی شرایط خاص خودش را دارد.مثلاً در ایستگاه صادقیه چون اکثر مسافرین را دانشجویان تشکیل میدهند شاید اجناس خاصی فروش بهتری داشته باشد ولی در مجموع همه غرفهدارها از شرایط فروش راضی هستند.»
وی افزود: «من به تازگی ازدواج کردهام و هم زمان با من همسرم در ایستگاه دروازه دولت یک غرفه مشابه را اداره میکند. این کار کمک بسیاری به زندگی ما کرده و دغدغه پیدا کردن شغل را از سرمان دور کرده است.»
کامران بزوده، یکی دیگر از غرفهدارانی است که به فروش لوازم جانبی موبایل مشغول است. او شرایط آسان برای اجاره غرفهها را از مزیتهای این بازار میداند و میافزاید: «روز به روز مردم بیشتری از افتتاح این بازارچههای گردشی مطلع میشوند که همگی از خریدشان راضی هستند.اگر شرایطش مهیا باشد حتماً در دورههای بعدی هم غرفهای را اجاره خواهم کرد و به کار ادامه میدهم.»
اما آخرین نفر یکی از مأمورین ایستگاه مترو است، وی معتقد است افتتاح این بازارچهها مزاحمتی برای مسافرین ایجاد نمیکند و برعکس بسیار هم مورد استقبال قرار میگیرد.
از وقتی که این بازارچه در ایستگاه بهارستان افتتاح شده، تردد مسافرین این ایستگاه رشد قابل ملاحظهای پیدا کرده و چیزی حدود چهار تا شش هزار نفر در روز به تعداد قبلی اضافه شده است.
در ایستگاههای قبلی که این نمایشگاهها دایر بود نیز مردم مدام سؤال میکنند و میخواهند بدانند که به کدام ایستگاه منتقل شده است.
* * *
تجربه تأسیس بازارها و امکان اقتصادی در پایتخت همواره با ترافیک شبکه راهها همراه بوده است.
شاید این تجربه که علاوه بر کاهش ترافیکهای روزمینی، موجب ارائه خدمات و محصولات مورد نیاز شهروندان میشود راهی تازه پیش روی مدیران شهری بگذارد.
بیتردید توجه به ویژگیهای شهر تهران و متناسبسازی خدمات شهری در آن با توجه به شرایط زیستی و امکانات رفاهی میتواند بسیاری از مشکلات کلانشهر تهران را حل کند.
شرکت مترو نیز در این راستا و در کنار خدمات تعریف شده، راههای جدیدی را برای رفع برخی مشکلات شهر تهران که منجر به کاهش ترافیک درون شهری میشود پیدا کرده است که در نگاه اول میتوان به عنوان حرکتی مناسب از آن یاد کرد.