قبل از اکران این فیلمهای آخری هم مثل هر سال بازار پیشبینیهای نامزدهای اسکار در سایتها و نشریات سینمایی بالا گرفته بود.
ولی خب تجربة سالهای قبل نشان داده که سلیقة اعضای آکادمی اسکار چندان قابل پیشبینی نیست و یک دفعه ممکن است به فیلم گموگوری مثل «تصادف» رویخوش نشان دهند و فیلمهایی را که دیگران روی آنها حساب ویژهای باز کرده بودند، نادیده بگیرند.
برای همین اصلا بعید نیست یکی از این فیلمهای آخری یک دفعه همة اسکارهای امسال را درو کند. مخصوصا که کارگردان محبوب اسکاریها یعنی کلینت ایستوود ،یک برگ برنده برای روزهای آخر سال2006 نگه داشته بود. به این امیدهای آخرنگاهی انداختهایم و به دیگر امیدهای اصلی اسکار امسال هم پرداختهایم تا اوضاع کمی تا قسمتی دستتان بیاید.
دوشیزه پاتر
داستان فیلم براساس زندگی بئاتریس پاتر نوشته شده است؛ زن جوانی که شیفتة رؤیاهایش بود و همین عامل باعث شد به یکی از نویسندگان محبوب کودکان بدل شود.
ماجرا از جایی شروع میشود که او چند کتاب موفق برای بچهها نوشته و بین او و ناشرش رابطة عاطفی شکل گرفته، اما مشکل از جایی آغاز میشود که خانوادة بئاتریس با ازدواج آنها مخالفت میکنند. سرانجام این ماجرا، به یک تراژدی ختم میشود.
حال و هوای فیلم با تقریب نسبتا زیادی شبیه «در جستوجوی ناکجاآباد» است، با این تفاوت که بهجای جانی دپ آن فیلم باید رنی زلوگر را قرار بدهید و بهجای کیت وینسلتاش، ایوان مکگرگور را تصور کنید. فیلم دومین همکاری مشترک زلوگر و مکگرگور است و آنطور که خودشان در گفتوگوهای قبل از اکران گفتهاند از این همکاری مجدد راضیاند.
کارگردانش هم کریس نونان است که احتمالا برایتان نام آشنایی نیست، چون از سال95 که فیلم «دختر / عزیز» را ساخته بود دیگر فیلمی روی پرده نداشته تا حالا. لحظاتی از فیلم هم گویا به صورت انیمیشن ساخته شده که باعث میشود مخاطبان کم سن و سال فیلم از تماشای فیلمی دربارة یکی از نویسندگان محبوبشان راضی باشند.
نکتة دیگری که باید در نظر داشته باشید این است که چنین نقشهایی معمولا یک نامزدی اسکار برای بازیگرانشان به همراه دارند و به همین خاطر اگر فیلم با اقبال منتقدان روبهرو شود، بعید نیست نام زلوگر در میان پنج نامزد جایزة نقش اول زن بیاید.
آلمانی خوب
داستان دربارة یک خبرنگار آمریکایی است که بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی دوم وارد برلین میشود تا نامزدش را که به واسطة جنگ از هم جدا افتاده بودند، پیدا کند. آنها پس از اینکه به هم میرسند سعی میکنند مخفیانه از آلمان خارج شوند.
همین که بدانید میتوانید جورج کلونی را بعد از دو فیلم درخشان «سیریانا» و «شب بهخیر و موفق باشید» دوباره روی پرده ببینید احتمالا دلیل کافی برای تماشای فیلم است، اما خب اگر دلیل بیشتری میخواهید بد نیست بدانید که همبازی او در این فیلم، که به طریقة سیاه و سفید هم ساخته شده، کیت بلانشت است.
اگر داستان فیلم را دوباره مرور کنید و پوسترش را هم ببینید، میفهمید که شباهت زیادی به «کازابلانکا» دارد. علاوه بر این نباید از کارگرداناش غفلت کنید؛ استیون سودربرگ که پنجمین همکاری مشترکاش در یک فیلم با کلونی را پشت سر گذاشته و برای سال آینده هم «دسته سیزده نفره اوشن» را در برنامه دارند. در ضمن بد نیست بدانید که توبی مگوایر یا همان اسپایدرمن هم در فیلم یک نقش حاشیهای دارد.
هزارتوی پَن
داستان دختری که به همراه مادر باردارش سفری میکند تا بتواند مادرش را از دست شوهر جدیدش نجات دهد و به یکی از روستاهای شمال اسپانیا ببرد. داستان در سال1944، یعنی بعد از پیروزی دیکتاتور معروف اسپانیا، ژنرال فرانکو میگذرد.
هزارتوی گیلرمو توی سایت metacritic با کسب امتیاز میانگین 92 از 100 به عنوان محبوبترین فیلم منتقدان در سال2006 انتخاب شده. فضای فانتزی و ترسناکِ فیلم چیزی شبیه کارهای قبلی دلتورو، یعنی میمیک (انساننما) و پسر جهنمی و تیغ2 است.
اسکار بهترین کارگردانی و جلوههای ویژه و صداگذاری تنها شانس این فیلم است. این فیلم یک روز مانده به سال 2007 اکران شد تا از آخرینفیلمهایی باشد که به رقابت فشرده اسکار وارد میشود.
چوپان خوب
داستان دربارة مردی به نام ادوارد ویلسون است که هوش سرشاری دارد و آنطور که در خلاصة فیلم آمده وارد سازمان سیا میشود تا برای منافع کشورش کار کند. اما فیلم بیش از اینکه بخواهد به مأموریتها و زندگی کاری او بپردازد، بر روی زندگی خانوادگی او و رابطهاش با همسرش توجه دارد.
مهمترین نکتة فیلم در این است که رابرت دنیرو آن را کارگردانی کرده و یکی از نقشهای فرعی را هم بر عهده دارد.
بد نیست بدانید که این دومین تجربة کارگردانی او بعد از «یک داستان برانکسی» است که در سال93 آن را ساخته بود. نقش اول فیلم را مت دیمون بر عهده دارد و بازیگر نقش همسر او، آنجلینا جولی است که این عامل هم میتواند تماشاگران آنور آبی را برای دیدن فیلم تحریک کند.
چون بعد از ازدواج جولی با براد پیت و تولد فرزندشان، این اولین حضور او بر روی پرده است. اما آنهایی که به این حواشی علاقه ندارند هم بهتر است از تماشای این فیلم غفلت نکنند، چون فیلمنامهاش را اریک راث نوشته که پیش از این به عنوان نویسندة دو فیلمنامة درخشان «مونیخ» و «فارست گامپ» بود و بعید نیست یکی از بختهای اصلی اسکار فیلمنامة سال بعد باشد. درضمن جان تورتورو هم که استاد خلق شخصیتهای فرعی عجیب و غریب است در فیلم حضور کوتاهی دارد.
نامههای یوجیما
فیلم ماجرای بیشتر از 20 هزار سرباز ژاپنی است که در نبرد خونین و معروف یوجیما در جنگ جهانی دوم از جزیرة یوجیما در برابر تجاوز وحشیانة آمریکاییها دفاع کردند و به آنها دستور داده شد که بمیرند ولی تسلیم نشوند و بیشتر آنها هم مردند.
ایستوود با ساخت دو فیلم «پرچمهای پدران ما» و این فیلم، کاری کرده که نامش بدون توجه به خوبی یا بدی این فیلمها، در تاریخ سینما ماندگار شود. چون «پرچمهای پدران ما» دربارة همین نبرد یوجیما بود ولی از نگاه سربازان آمریکایی.
«نامههای یوجیما» هم دربارة همین نبرد است از نگاه ژاپنیها. ایستوود هر دو فیلم را همزمان ساخته است. یعنی یک صحنة نبرد را ابتدا از نگاه سربازان آمریکایی ساخته و سپس دوربین و بند و بساط را آن طرف برده و همان صحنه را از نگاه ژاپنیها ساخته است.
البته هیچکدام از بازیگران دو تا فیلم مشترک نیستند. بازیگر اصلی این یکی «کن واتانابه» است که او را در «آخرین سامورایی» دیدهاید و در اینجا نقش یک ژنرال ژاپنی متمدن وظیفهشناس را دارد.
دیالوگهای فیلم هم به زبان ژاپنی است. ابتدا قرار بود این فیلم، اوایل سال2007 اکران شود ولی در دقیقه نود توزیعکنندة فیلم تصمیم گرفت «نامههای یوجیما» را ده روز مانده به سال2007 اکران کند تا بتواند در این دورة اسکار شرکت کند. چرا؟ دلیلش را از موجی که این فیلم در همین مدت کوتاه راه انداخته میتوان فهمید.
صحنههای دیوانهکنندة جنگی فیلم اینقدر احساسبرانگیز و تأثیرگذار بوده که از همین حالا خیلیها این فیلم را امید اول اسکار امسال مخصوصا در رشتههای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی میدانند. فعلا هم انتخاب اول انجمن منتقدان لسآنجلس و مجلة تایم بوده است.
مثل این که ایستوود امسال با دو فیلم میخواهد مثل سال2005 و نادیده گرفته شدن «هوانورد» اسکورسیزی در برابر «محبوب میلیون دلاری» ایستوود، از همین الان اسکورسیزی را از گرفتن اسکار ناامید کند.
دختران رؤیا
بر اساس یکی از نمایشهای موزیکال موفق برادوی که جایزة تونی (معادل جایزة اسکار در دنیای تئاتر) را گرفت . این نمایش، ماجرای یک گروه سه نفرة خواننده است که حسابی کارشان میگیرد و پیشنهادی به آنها میشود که میتواند سکوی پرش آنها برای شهرت و موفقیت باشد، ولی جلوتر که میروند متوجه میشوند بهای شهرت و خوشبختی بیشتر از آن چیزی است که تصورش را میکردند.
جیمی فاکس ( برنده اسکار 2004 بخاطر بازی در فیلم «ری») و کمدین معروف ادی مورفی از ستارههای فیلم هستند ولی همة نگاهها به سمت جنیفر هادسون است که در اولین نقش سینماییاش حسابی ترکانده.
خیلیها او را یکی از نامزدهای احتمالی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن میدانند. کارگردان این فیلم بیل کاندن، فیلمنامه نویس فیلم موزیکال «شیکاگو» است که در سال2003 ، با نامزدی در 12 رشته و بردن 5 جایزه اسکار ، به ستارة آن دورة اسکار تبدیل شد.
با علاقهای که اعضای آکادمی به فیلمهای موزیکال در این سالها نشان دادهاند ، «دختران رؤیا» میتواند برندة اصلی اسکار امسال باشد.
الماس خون
داستان فیلم درمیانة یک جنگ داخلی در سیرالئون میگذرد و ماجرای یک شرخر آمریکایی و یک ماهیگیر آفریقایی است که با هم به دنبال یک الماس گرانقیمت میگردند تا خانوادة مرد آفریقایی را نجات دهند.
تنها مشکل ماجرا هم اینجاست که آنها تنها افرادی نیستند که دنبال این الماس میگردند. از میانههای فیلم، یک دختر خبرنگار به جمعشان اضافه میشود. مهمترین دلیل تماشای فیلم مثلث بازیگری آن است؛ لئوناردو دیکاپریو، جیمون هانسو و جنیفر کانلی. دیکاپریو که بعد از «هوانورد» و «جداافتادگان» اولین حضورش در فیلمی است که مارتین اسکورسیزی آن را کارگردانی نکرده و همین دلیل ساده احتمالا خیلیها را برای دیدن فیلم کنجکاو میکند.
در کنار او جیمون هانسو یک بار نامزد اسکار شده و جنیفر کانلی هم این مجسمة طلایی را به خانه برده، به خاطر همین بعید نیست فیلم با توجه به حال و هوایش در نقشهای مکمل، شانسی برای اسکار داشته باشد.
در ضمن فیلم را هم ادوارد زوئیک ساخته که پیش از این «آخرین سامورائی» را ازش دیده بودیم. راستش را بخواهید نقطه ضعف بزرگ فیلم احتمالا همین کارگردانش خواهد بود.
نگاهی به بقیه نامزدهای احتمالی اسکار امسال
اینها فیلمهایی هستند که زودتر اکران شدند و نامشان خیلی وقت است که در فهرست نامزدهای احتمالی اسکار امسال جا خوشکردهاست. نگاهی انداختهایم به این فیلمها که شاید ستاره اصلی مراسم اسکار امسال باشند.
بابل (الخاندرو گونزالس ایناریتو):
یک روایت موازی دیگر از ایناریتوی کارگردان و آریگای فیلمنامهنویس (البته نه به پیچیدگی 21گرم) که به مسألة ارتباط آدمها با هم میپردازد.
میگویند بهترین فیلم2006 همین «بابل» است، با این حساب بعید است که اسکار بهترین فیلم را بگیرد، ولی خیلیها به براد پیت و آریگایش امیدوارند.
از دست رفتگان (مارتین اسکورسیزی):
اگر فکر میکنید پنج بار نامزد اسکار شدن اسکورسیزی و برنده نشدن توی هیچکدام از آنها قرار است با اسکار امسال جبران شود، بعید نیست که اشتباه کنید.
اسکار در این مورد تا حالا همهما را خیت کرده و این دفعه هم این کار را میکند.
دیکاپریو که با بازیاش حسابی ترکانده هم بعید است چیزی بگیرد، چون به هر حال جوان است و اول راه و خوش تیپ.
بنابراین میگذارند حسابی پیر و از کار افتاده شود و آن وقت بهاش اسکار میدهند. شاید فیلم، اسکار فیلمنامة اقتباسی و تدوین را بگیرد.
ملکه (استفن فیرز):
رقابت اصلی بازیگری زن بین پنهلوپه کروزِ «بازگشت» و هلن میرنِ این فیلم است. میرن که نقش ملکه الیزابت دوم را عالی بازی کرد حتی شانساش بیشتر از کروزِ اسپانیایی است.
همین چند وقت پیش بود که جایزة بهترین بازیگری جشنواره ونیز را هم برد و توی گلدن گلوب هم شانس اول بازیگری است.
میرن قبلا هم به خاطر سَل(1984) و دیوانگیِ شاه جورج(1994) دو بار برندة جایزه بازیگری جشنواره کن شده بود. ملکه تقریبا هیچ شانس دیگری توی اسکار ندارد.
پرچمهای پدران ما (کلینت ایستوود):
با وجود آن یکی فیلم ایستوود، نامههای یوجیما و سر و صدایی که راه انداخته، پرچمهای پدران ما احتمالا توی اوت باقی خواهد ماند.
هر چند که رسم اسکار بر این است که کارهای ایستوود را همیشه بیشتر از انتظار مردم تحویل بگیرد.
حالا سه چهار تا اسکار اول که قابل آقای ایستوود را ندارد!
بازگشت (پدرو آلمودووار):
فیلم، اصولا فیلم کارگردان نابغهاش است، هر چند همه سعی دارند کلیت فیلم را به اسم پنه لوپه کروز و بقیة بازیگرهای زناش تمام کنند.
قصة فیلم شبیه خاطرهای است که دارد از زبان یکی از زنان روستایی اسپانیا تعریف میشود. داستانی دربارة آدمهای زنده و مردهای که شاید الان هیچ کدامشان وجود نداشته باشند. بازیگرهای فیلم (که 90 درصدشان زن هستند) توی جشنواره کن جایزة اصلی بازیگری را از آن خودشان کردند.
میگویند اسکار بازیگری امسال را هم پنهلوپه کروز برنده میشود. واقعا اگر آلمودووار برای کارگردانی این فیلم اسکار نگیرد، چه کسی میخواهد بگیرد؟