در این میان قطعا رسانهها نقش حیاتیای در گسترش بیداری ملتها خواهند داشت. براین اساس با علیاصغر جعفری، مشاور رئیسسازمان صداوسیما و رئیس مرکز بسیج رسانه ملی همصحبت شدیم.
- ریشه بیداری اسلامی در منطقه را چه میدانید؟
تحولاتی که در منطقه خاورمیانه و بخشی از آفریقا در حال وقوع است و در برخی کشورها هم به وقوع پیوسته، حرکت عظیم و تاثیرگذاری است. در این میان هر یک از طرفین ماجرا سعی دارند آن را به نفع خود مدیریت کنند.
دو دیدگاه در بحث منطقه پررنگتر از سایر برداشتهاست؛ یکی به دلیل اینکه آمریکا در قضایای تحولات منطقهای عملا با یک بنبست مواجه شده و نتوانسته بحث خاورمیانه جدید را آنطورکه مورد نظرش بوده پیاده کند و مانع این امر را نیز حکام منطقه میدانست و احساس میکرد آنها نتوانستهاند دمکراسی مورد نظر آمریکا را در منطقه پیاده کنند و از طرفی هم به دلیل اینکه آمریکا نمیخواسته با برخورد مستقیم هم پیمانان خودش را در منطقه ناامید کند تحولات منطقه را سازماندهی کرده تا بتواند به این شکل هم عوامل نامطلوب را بدون هزینه حذف کند و هم خاورمیانه موردنظر خودش را در منطقه پیاده کند.
دیدگاه دیگر این است که عملا آمریکا در بحث تحولات خاورمیانه غافلگیر شد و نتوانست در ابتدای کار آن را مدیریت کند. در این دیدگاه نگاه استراتژیک این است که بعد از انقلاب اسلامی ایران و در پی آن بیداری جهان اسلام و بیداری ملتهای منطقه، ظرفیتهایی که انقلاب اسلامی ایجاد کرد و ایستادگیای که در مقابل آمریکا انجام داد و اقتدار عزت مردم مسلمان ایران که تحقیر استکبار را در پی داشت و توفیقاتی که جمهوری اسلامی در زمینه علم و دانش، مردم سالاری و... توانست کسب کند، یک مدل نوین مدیریت اسلامی را به نمایش گذاشت. ملتها هم احساس کردند که میشود در مقابل جریان استکبار ایستاد و ملتها میتوانند حقوق خود را استیفاء کنند و بر مبانی دینی و استقلال خود پافشاری و با استبداد حکام خود مقابله کنند. اینها خودباوریای بود که براساس این تفکر در مردم منطقه کمکم اوج گرفت و مردم احساس بالندگی و شکوفایی پیدا کردند. ظرفیتهای زمانی هم کمک کرد. امروز متفکران دینی و اسلامی خصوصا رهبر معظم انقلاب بر دیدگاه دوم تاکید دارند.
- همزمانی این حوادث را چگونه تفسیر میکنید؟
عنایت داشته باشید که تحولات اجتماعی تحولات یکروزهای نیست؛ یعنی یک روندی باید طی شود و بسترهایی باید فراهم آید تا پدیدههای اجتماعی بتوانند خودشان را ظاهر کنند. امروز به نظر میرسد که ما شاهد خودباوری و اعتمادبه نفس در مسلمین و ملتهای منطقه هستیم. حوادثی که در تونس و مصر رقم خورد و مردم فهمیدند میتوانند سرنوشت خودشان را تعیین کنند باعث شد این خودباوری به کشورهای دیگر منطقه از جمله یمن و بحرین نیز سرایت کند؛ هرچند که تلاش غرب و عربستان این است که این اتفاق نیفتد. امروز شاهد فجیعترین نسل کشی در بحرین هستیم در حالی که جهانیان چشمشان را براین واقعیت بستهاند. در داخل کشور ما اگر کسی جرمی مرتکب شود و با رعایت تمامی قوانین و حق و حقوق قانونیاش محاکمه و مجازات شود صدای عفو بینالملل و مدعیان دروغین حقوق بشر بلند میشود در حالی که در بحرین مردم برای مطالبه حقوق اساسی خود و حداقلهایی از مردمسالاری که شعار خود غربیهاست وارد میدان شدهاند اما با خشونت و درنهایت وحشیگری با آنها برخورد میشود.
- نقش رسانهها در شکلگیری بیداری اسلامی چیست؟
قطعا رسانهها موثر هستند. البته یک تفکری وجود دارد که به نوعی به نگاه اولی که عرض کردم نزدیکتر است و معتقد است که این شبکههای اجتماعی و رسانهها بودند که زمینههای این خیزش مردم را به وجود آوردند. قطعا بخشی از این صحبت درست است؛ یعنی امروز به دلیل اینکه در عصر سرعت ارتباطات زندگی میکنیم و هیچ حادثهای از نگاه رسانهها پنهان نیست و به سرتاسر دنیا منعکس میشود، مردم دنیا به راحتی در جریان بیعدالتیها و جنایات در سایر ملل قرارمیگیرند و از طرف دیگر امروز به علت اینکه آگاهی عمومی مردم بالا رفته آنها به راحتی اجحاف، حقکشی و ظلم در حق خودشان را درک میکنند و حاضر نمیشوند در مقابل آن سکوت کنند. بنابراین رسانهها در این ماجرا نقشی مهم و اساسی داشتند.
بیداری مردم از کانال تلاشهای رسانهها، خبرگزاریها و رسانههای اجتماعی شکل گرفته است اما این بدان معنا نیست که رسانهها این جریان را جهتدهی کردهاند یا عامل ایجاد تحولات بودهاند. رسانهها در حقیقت بستر اطلاعرسانی و آگاهی بخشی را ایجاد کردند و مردم زمانی که در معرض این آگاهیها قرارگرفتند خودشان به صحنه آمدند؛ در واقع رسانهها تسهیلکننده بودند و یاریدهنده مردم. این وظیفه رسانههاست و ما در تعریف رسانه داریم که رسانههایی که تعهد و تقید انسانی دارند باید در خدمت آمال عمومی جامعه بشری و در خدمت اندیشههای انسانی باشند. اینها بخشی از وظیفههاشان را به خوبی انجام دادند. هرچند که شما میدانید در ماجرای قضایای مربوط به بحرین و یمن، رسانههای غربی کاملا به صورت قطرهچکانی و مدیریت شده و با سانسور و جهتدهی کامل اخبار را منتشر میکنند و اجازه نمیدهند هر مطلبی منتشر شود و این ظلمی است که دارند در پشت نقاب و شعار جریان آزاد اطلاعات انجام میدهند. خوشبختانه امروز رسانههای آزاد و مستقل و رسانههایی که به دنبال دغدغههای بشری هستند کم نیستند و ظرفیتهای فنیIT و اینترنت نیز شرایطی را فراهم کرده که اینها بتوانند از این بستر استفاده کنند.
- حضور رسانههای ایرانی در جریان بیداری اسلامی چگونه بود؟
رسانههای جمهوری اسلامی متأثر از نگاه رهبری و بزرگان انقلاب به این جریان بودند و بیداری اسلامی را لطف بزرگی میدانند که خداوند به مسلمین منطقه عطا کرده و این پاداش مقاومتها و ایثارگریهای ملت ایران و مسلمین منطقه بوده که واقعا پایداری کردهاند تا امروز شرایط خوبی فراهم شود بنابراین رسانههای ما به عنوان رسانههای معتقد به دفاع از حقوق مسلمین و عدالت و انسانیت هم وظیفه دارند وارد این عرصه شوند و به طور قطع اگر در این زمینه کوتاهی کنند در محضر خالق و مخلوق عذرشان پذیرفته نیست. متأسفانه برخی از جریانات رسانهای ما دارند کمکاری میکنند. اما در رسانه ملی بخش بینالملل ما الحمدلله خیلی فعال است.
- استراتژی مشخصی برای آن تعریف شده؟
هیچ رسانهای بدون استراتژی نیست. قطعا ما در مواجهه با هژمونی آمریکا بحث عمدهمان بیداری ملتهاست. یعنی ملتها بیدار شوند و متوجه باشند چه اتفاقی دارد رخ میدهد و آنجایی که حقوق ملتها دارد ضایع میشود ما انگشت اشارهمان را روی آن بگذاریم و مردم را متوجه آن کنیم تا به نوعی بتوانیم خیمه خبری آنها را درهم بریزیم و مردم بتوانند در فضای آزاد تنفس کنند و بفهمند به جز اتمسفر اطلاعاتی و خبریای که آمریکاییها فراهم میکنند فضای شفافی هم وجود دارد. این موضوع خوشبختانه اتفاق افتاده و مردم راههایی مطمئن برای کسب خبرهای درست پیدا کردهاند و یکی از این کانالها صدا و سیمای جمهوری اسلامی است. امروز مردم منطقه طبق نظرسنجیها از میان شبکههایی که به آنها اعتماد دارند و رجوع میکنند یکی از پرطرفدارترین شبکهها، شبکههای بینالمللی ایران است. دلیل حساسیت این کشورها روی شبکههای ما هم به همین خاطر است. البته ما هیچ وقت قصد دخالت در مسائل داخلی کشورها را نداشتهایم اما وظیفه بیداری و اطلاعرسانی درست خودمان را انجام میدهیم و این مخاطب است که تصمیم میگیرد از این اطلاعات درست بهره ببرد یا نه.
- تنها سندی هم که ارائه کردهاند در خصوص دخالت ایران، همین برنامههای صدا و سیمای جمهوری اسلامی است.
ببینید در جریان فتنه، آمریکا و انگلیس با تمام ابزارهای خود وارد میدان شدند و عملا رهبری جریان مدیریت افکارعمومی فتنه را BBC انجام میداد. حتی ساخت مواد منفجره را آموزش میدادند، نحوه تخریب اماکن عمومی را آموزش میدادند و وقتی به آنها اعتراض میشد میگفتند داریم وظیفه اطلاعرسانی خودمان را انجام میدهیم. چطور میشود که وقتی یک کشور میآید اینگونه مخالفتها را رهبری میکند این کار رسانهای است و اینکه ما فقط داریم خبرهای این کشورها را بدون سانسور خبری مخابره میکنیم، دخالت است؟ هیچکدام از شبکههای ما در مدیریت اعتراضات ورود پیدا نکردهاند و این بحث اصولا مطرح نیست.
توجه داشته باشید که تمام رسانههای بزرگ دنیا در اختیار نظام سلطه است و عملا اینها هر کاری بخواهند در رسانههای خود میتوانند انجام دهند. اما برای اینکه فرافکنی کنند و افکار عمومی را به جهت دیگری هدایت کنند و ناکامی خود را به جای دیگری نسبت بدهند دنبال اتهامزنی به ایران هستند. چون جمهوری اسلامی ایران امروز وسط میدان ایستاده، موضعاش شفاف است، مخالف ظلم و تحقیر ملتهاست و آنها هم انگشت تهمتهایشان همیشه به طرف ما نشانه رفته است. به هر حال ما وظیفه خودمان میدانیم که به نحو صحیحی اطلاعرسانی کنیم و اجازه دهیم اخبار درست منتشر شوند.
- رسانههای ما فعالتر بودند در زمینه حمایت از جریان بیداری اسلامی یا دستگاه دیپلماسی ما؟
من اعتقاد دارم رسانههای ما تا حدود زیادی وظیفه خودشان را انجام دادند و فعال بودند اما دیپلماسی ما باید شتاب بیشتری بگیرد. توقع مردم این است که دیپلماسی ما فعالتر شود. هرچند آنها هم موضعگیری داشتند و پیگیر بودند و سفرهای دیپلماتیک انجام دادند اما توقع جهان اسلام از ما بیشتر از اینهاست. توقع میرود که ما محوریت همفکری و همگرایی جهان اسلام را فراهم کنیم و این شاید هنوز به طور کامل برآورده نشده است.