درست است که توسعه امری است انسانی و برای شکوفایی استعدادها و تواناییهای انسان، اما هیچ توسعهای جز در ظرف جغرافیایی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود به بار نمینشیند. به همین دلیل، امروزه واژه «توسعه» صفتی را در پی خود دارد که حاکی از نگاهی بنیادین به آن است.
اصطلاح «توسعه همه جانبه» که از زمان وضع آن چندان نمیگذرد، اشاره به گونهای از توسعه دارد که انسان معین تاریخی و برخاسته از اقلیم فرهنگی و جغرافیایی خاصی را هدف خود قرار میدهد. چنین توسعهای برنامه خود را حول زیستبوم انسانی سامان میدهد و برنامهای که تدوین میکند، در درجه نخست، برای انسانی است که در همکنشی با محیط زیست جغرافیایی با همنوعان و غیرهمنوعان خویش بوده و نیز در عرصه دادوستدهای فرهنگی و اجتماعی با همنوعان خویش است. از این حیث، این برنامه نمیتواند به محیطزیست بیاعتنا باشد.
وقتی چنین کردیم؛ یعنی هدف توسعه را ارتقای سطح روابط زیستی و اجتماعی و فرهنگی با دیگران(همنوعان و غیرهمنوعان) قراردادیم، خواهناخواه نمیتوان به آیندگان نیز بیتوجه ماند. از اینرو، برنامه توسعه جامع، از عرصههای معین تاریخی و اجتماعی آغاز میکند و به عرصههای محتمل، نامعین و ناشناخته(اجتماعی و تاریخی و فرهنگی) آینده نیز نظر دارد. چنین برنامهای، سطح مشارکت بالای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی همه شهروندان را میجوید و از دیگر سو، تمامی نخبگان و پژوهشگران علوم تجربی و انسانی را به ساماندهی امر توسعه فرا میخواند. بدینسان، توسعه امری تلقی میشود که از یکسو بر بیشترین سطح آزادی و مشارکت شهروندان تاکید داشته و از دیگرسو، بیشترین حد آزادی و مشارکت شهروندی را به ارمغان میآورد. کتابهای «نگاهراهبردی به نظام مدیریتی و اداری کشور» و «نگاه راهبردی به نظام ورزش کشور» از دسته کتابهای «برنامه پیشرفت و عدالت» با چنین نگاهی به توسعه یا پیشرفت، روانه بازار کتاب شده است.
این کتاب که به اهتمام دکتر محمدباقرقالیباف و توسط موسسه اندیشه و عمل پویا به چاپ رسیده، با نگاهی ساختاری و جامع به توسعه، وضعیت نظام مدیریتی و اداری و نظام ورزش کشور را در نیل به توسعه یا به بیان بهتر، پیشرفت اسلامی- ایرانی به بحث گذاشته و با شناسایی نقاط آسیب و آفتهای آن، تلاش داشته تا دورنمایی از توسعه جامع به دست دهد که «مرهم زخمهای تاریخی ملت متدین و هوشمند ایران باشد». نویسنده بر این نظر است که پاسداشت کرامت انسانها و شرافت آنها، هدف غایی و نهایی نظام اجتماعی اسلام است. او برای این منظور، برنامهای و سامانمند عملکردن را راه برونرفت از دایره توسعه نیافتگی کنونی در ایران معاصر میداند. دکتر قالیباف در پیشگفتاری که بر این مجموعهنگاشته، با طرح این پرسش اساسی که «چرا ملت ایران به رغم برخورداری از منابع انسانی با کفایت و همچنین منابع سرشار خدادادی طبیعی، به جایگاه والایی که درخور او بوده، دست پیدا نکرده است؟» هدف خود را از نگارش این مجموعه روشن میسازد.
به نظر وی این پرسش، از شأنی تاریخی و فرهنگی برخوردار بوده و به همین دلیل، هدف کلانی را که تمدنی است، سرلوحه خود قرار میدهد. نویسنده در کتاب اول، در حوزههای ساختاری، منابع انسانی، فناوری و اداری به بررسی و آسیبشناسی میپردازد و آنگاه هدف توسعه اسلامی را براساس آن مدون میسازد. نویسنده در کتاب دوم (نگاه راهبردی به نظام ورزش کشور) نیز عین نگاه کتاب اول را در حوزه ورزش کشور پی میگیرد و این نکته را گوشزد میکند که ورزش به عنوان یک سرمایه اجتماعی میتواند محکی برای شناخت پیامدهای منفی توسعه نیافتگی کشور و همچنین ابزار اصلی توجه به انسان به عنوان اساس توسعه پایدار باشد.