«دنیا در آغوش من است» را بهعنوان نخستین مجموعه داستان میثم نبی که به تازگی از سوی نشر افکار در مجموعهای با عنوان «قصه نو» منتشر شده است باید نمونه قابل اعتنایی از این نوع داستانها دانست؛ داستانهایی که انسان و حضور او در کنشهای بهشدت رئالیستی اجتماعی، شاکله اصلی شکلگیری آنها را بهوجود میآورند.نبی در این مجموعه که به قامت هفت داستان کوتاه شکل گرفته است روایت دوگانهای از انسان را به خوانندگانش ارائه میدهد. در روایت نخست، انسانهای داستانهای او در انتخاب ساختار حیات خود مخیر به زندگی به مثابه مرگ شدهاند؛ انسانهایی که زنده هستند، راه میروند، میخورند و میاندیشند اما حسِ بودن آنها در چنین موقعیتی، نوعی مرگ و نیستی را به مخاطب ارائه میکند.
عناصری چون خیالپردازیهای شاعرانه از زندگی و عشق که راوی داستان «سولیلوگهای آقای هنرپیشه» تنها در محیطی مجازی مانند ذهن نمایشنامهنویس خود توانایی اجرا و بیان آن را دارد و توانایی بسط دادن آن به زندگی حقیقی خود را ندارد نمونه قابل توجهی از روایت نخست انسان از زاویه روایت داستانی نبی است. او همچنین در ادامه این روایت، با شکل دادن به شخصیت مادر در داستان «شکرخندههای شیرین» که در مصافی کوتاه با دختر خود حسرت شیرینی زندگی هرگز حس نکرده گذشتهاش را به او منتقل میکند در واقع به بازنمایی انسانهایی به مخاطب خود میپردازد که از زندگی تنها زنده بودن فیزیکی را میبینند و به رخ خواننده میکشند.
بیان رئالیستی و در عین حال دراماتیک نبی از جدایی میان یک زوج در داستان «ماهیها» و حتی بیان حس درونی یک مرد در مواجهه با همسرش که گویا دیگر حسی به او ندارد، نمونه دیگری از اینگونه انسانها هستند که توسط نبی روایت و ترسیم شدهاند.
از سوی دیگر بهنظر میرسد نبی شخصیت هنرپیشه در داستان «سولیلوگهای آقای هنر پیشه» یا شخصیت مادر در داستان «شکرخندههای شیرین» و حتی زن در داستان «ماهیها» یا حتی مرد در داستان «میشود اسمش را نگویم» را به زیرکی در قالب انسانهایی بدون نام به مخاطب معرفی میکند؛ انسانهایی بدون نام در جغرافیایی که آن هم نامی ندارد. گویا موضع و موضوعی غیراز نام و شخصیت بخشی ظاهری حاصل از آن، مدنظر نبی برای نسبت دادن موقعیت شخصیت به خواننده بوده است. این چیزی نیست جز مدلی که نبی برای بیان داستانی خود از اجتماع پیرامونیاش- آنگونه که او میبیند- برگزیده است.
یعنی روایتهایی که در عین تلخی یا بهت با نوعی روایت رئالیستی به قلقلک دادن ذهن و روح مخاطب خود نیز میپردازد.داستان «سارای سرزمین دور» را اما در میان 7 داستان نبی در این مجموعه میتوان نمونه قابل توجهی از ارائه یک راهحل برای نوعی از زندگی دانست که نبی 6 روایت از آن را ارائه داده است؛ روایتی تودرتو و چندگانه از زندگی چند انسان که به نوعی به هم پیوند خورده است. نبی در پایان این داستان، زندگی سربازی را روایت میکند که 2روز مانده به پایان خدمت خود برای رسیدن به آنچه زندگی حقیقیاش میداند تمامی ساختارهای فیزیکی و قانونی زندگی پیش رویش را زیر پا گذاشته و بهدنبال سارای خود تن به سیلاب میدهد.