هشت ساله بود که به همراه پدرش که حالا نماینده مجلس شده بود، به تهران آمد.
سرگرمی پدر طراحی فرش و اداره یک کارگاه قالیبافی بود. منیر از بچگی به نقاشی گلها علاقمند بود.
سپس در دانشکده هنرهای زیبای تهران تحصیل کرد. در همین سالها یک تاریخ هنرنویس و باستانشناس امریکایی توجه او را به خطوط و فرمهای پرلطف و خوشترکیب و ساده اشیای باستانی جلب کرد.
بهزودی تصمیم گرفت به پاریس برود که مرکز هنرهای آوانگارد در اوایل قرن بیستم بود، اما آشنایی با دوستانی ازجمله منوچهر یکتایی نقاش و شاعر که بعدها با او ازدواج کرد، مسیر او را عوض کرد.
در سال ۱۳۲۴ به نیویورک رفت و در دانشگاه کورنل (Cornell) به تحصیل پرداخت.
سپس به مدرسه طراحی پارسونز (Parsons)، که قسمتی از دانشگاه نیویورک بود، رفت و به مدت سه سال تصویرسازی مُد خواند و بعد به مجمع هنرجویان رفت.
در اواسط دهه ۱۳۳۰ بهعنوان تصویرگر مُد برای نشریاتی چون تاون، کانتری، و گلامور طرح لباس میکشید و بهعنوان گرافیست تجاری و طراح مُد برای فروشگاههای بزرگ کار میکرد.
در همین زمان بود که اندی وارهول را ملاقات کرد. این دوستی ادامه یافت و بعدها، وارهول یکی از تابلوهای سیلک اسکرین مجموعه مرلین مونرو را به منیر هدیه کرد.
بعد از غیبتی ۱۲ ساله، در ۱۳۳۶ به ایران برگشت و در دومین ازدواج خود با ابوالبشر فرمانفرمائیان، دانشجوی حقوق دانشگاه کلمبیا، نام او را بهعنوان نام هنری خود برگزید.
یک نقاشی انتزاعی از او که در نخستین بیینال تهران در سال ۱۳۳۷ به تماشا درآمد، مدال طلا را برای او به ارمغان آورد.
در سال ۱۳۴۱، نخستین نمایشگاه انفرادی خود را در دانشکده هنرهای زیبای تهران برپاکرد.
در همان سال، نمایشگاه انفرادی دیگری در شرکت ملی نفت ایران در آبادان برگزار کرد. در دو دهه بعد از ازدواج، سفرهای متعددی به مناطق مختلف ایران کرد و در همین سفرها با فرهنگ و هنر بومی و سنتی ایران آشنا شد.
این سفرها همچنین سبب شد او مجموعهای شامل بیش از ۶۰ نقاشی قهوهخانه، بیش از هزاران قطعه نقاشی پشت شیشه، انبوهی از جواهرات نقرهای ترکمنها، تعدادی در، قابهای پنجره و پانلهای دیواری نقاشیشده گردآوری کند.
در چهارمین بیینال تهران در سال ۱۳۴۳، بار دیگر یک نقاشی انتزاعی از او به تماشا درآمد و با همان اثر در بیینال ونیز آن سال نیز شرکت کرد.
سال بعد، در نمایشگاه پاله دو کنگره در مونت کارلو، موناکو شرکت کرد و نمایشگاهی به همراه پرویز تناولی در انجمن فرهنگی ایران و ایتالیا برپاکرد.
در سال ۱۳۴۵ در پنجمین بیینال تهران، یکی از نقاشیهای پشت شیشهاش به نمایش درآمد.
در اواخر دهه ۴۰ بود که منیر به سبک ویژه خودش رسید که ترکیب تکنیک قدیمی نقاشی پشت شیشه، آینهکاری، خاتمکاری و هندسه اسلامی و طراحی معمارانه بود.
نقاشی پشت شیشه نهتنها نور را منعکس میکند که رنگهایش نیز متأثر از فضای اطراف تغییر میکند. تا پیش از منیر کسی این نمونه کار را بهعنوان اثر هنری مستقل ارائه نکرده بود.
در این سالها منیر چند اثر آینهکاری برای اماکن عمومی ساخت که از آن جملهاند: پانلهایی بزرگ برای هتل لاله (اینترکنتینانتال سابق)، دو آینه بزرگ برای فرهنگسرای نیاوران، یک پانل اتاق خواب در کاخ نیاوران، یک مجسمه برای باغ موزه فرش و آثاری برای خانههای خصوصی.
برای نخستین بار پس از انقلاب، در سال ۱۳۸۳، اثر تازهای از این هنرمند در نمایشگاه باغ ایرانی به تماشا درآمد.
اثر حجمی "آب روشنایی است" حوض آبی بود از جنس استیل. آب آرامآرام و بهصورت یکدست از اولین شکل بستة هندسی (مثلث) پلهپله به روی سطوح چندضلعی (مربع، پنجضلعی، ششضلعی، ...) و در نهایت به پله هشتم میریخت.
آب دوباره به بالا بازمیگشت و این روند تکرار میشد.
منیر فرمانفرمائیان تنها هنرمندی است که در ۴۰ سال اخیر از ترکیب آینهکاری، اشکال هندسی اسلامی، نقشمایهها و نقاشی پشت شیشه استفاده کرده تا آثار مدرن خود را خلق کند.
سبک متمایز او، که در اواخر دهه ۴۰ و دهه ۵۰ شکل گرفت، از پیوندهای قوی و عمیق با کشورش و کارآموزی در نیویورک پدید آمده است.
نشر نظر کتابی از آینهکاریهای منیر فرمانفرمائیان با عنوان Mosaics of Mirrors منتشر کرده است.
این کتاب را رز عیسی (منتقد و کارشناس سینما و هنرهای تجسمی) تألیف کرده و با مقدمة فرانک استلا (نقاش امریکایی و از شخصیتهای برجسته نسل دوم انتزاع گران امریکایی)، همراه با یادداشتهایی از النور سیمز و دونا استین به زبان انگلیسی و به صورت مصور منتشر شده است.