البته باید توجه داشت که نوع نگاه محمدرضا عرب به داستان و شخصیت هایش از ترکیب الگوی غربی رابین هود و نمونه ایرانی عیاران برآمده و همین نسخه ترکیبی تا حدودی برفضاسازی صحنههای سرقت، رنگی از اکشنهای هالیوودی را پاشیده است.
البته همانگونه که در سکانس نریشن گونه ابتدایی قابل لمس است بحث نیکی کردن به دیگران بهعنوان یکی از تمهای محوری داستان بر ایجاد موقعیتهای انسانی اثرگذار است. به واقع گرفتن از داراها و مرفهها که در یکی از دیالوگها تحت عنوان «خیرات با پول دیگران» از آن یاد میشود زمینه جلوبرنده قصه است و ما از زدن کیف صاحبخانه تا سرقت اتوبوس زوار حج یک بستر داستانی شکیل را میبینیم که تلاش خوبی را در قصه گویی داشته و با بازیهای حساب شده به این نیت دست مییابد.
گیشه و دیگر هیچ
بهمن گودرزی را میتوان کارگردانی دانست که به تعلیق در فضای داستان بهشدت علاقهمند است و البته جنس نگاه او به شخصیتهای اثرش، گنگی و ابهام دارد. از این وجه در فیلم شیش و بش ما با آدمهایی روبهرو هستیم که نه بستر روایی فیلم فرصت مناسبی را فراهم میکند تا آنها را بشناسیم و نه منطق دراماتیکی در رفتارهای آنها وجود دارد و تنها چیزی که در این بین میتوان روی آن تاکید داشت رعایت نیم بند اصل غافلگیری در این اثر است که البته آن هم بر ابهامات درونمتنی فیلم میافزاید.
ضعف بزرگ فیلمنامه را میتوان در نوع شخصیتپردازی سامی، داوود و پانیذ دانست که شناخت درستی از خصایص آنها به دست نمیدهد و تنها از طریق برخی اشارتهای لحظهای سعی دارد تا به ارتباط میان این سه نفر وجهی شناسهمند بخشد که در این میان پرداخت سطحی بازیگران فرصت ارتباطگیری درست مخاطب با این نقشها را از بین برده است. در این میان نکته تأسفبرانگیز این فیلم را میتوان بازی بیروح و ضعیف بیتا فرهی دانست که دلیل انتخاب چنین نقشی از سوی این بازیگر توانا مشخص نیست و البته فیلم دارای برخی لحظات قابل تأمل هم هست که از جمله میتوان به بازی قابلقبول میرطاهر مظلومی اشاره داشت که در پس دیالوگهای هدفمند وی و همگامی تکنیک گویش و تغییر میمیک بسیار تماشایی شده است.
شیش و بش فیلمی موسوم به «سینمای سرگرمی» است که البته بهدلیل جنس روایت معلق و شلختهاش از توان جذب مخاطب برخوردار نیست و تنها یک خوشی آزارنده زودگذر را از طریق برخی سکانسهای بهظاهر خندهدار و مایه تأسف همچون بسیجی شدن گلزار وگیر دادن به سامان با بازی شهنام شهابی به مخاطب منتقل میکند و این برای شروع سینمایی کارگردانی که تلهفیلمهای خوبی را در کارنامه دارد یک آغاز فاجعهآمیز است.