اگر چه هر فردی این درد و اندوه را به طور خاص تجربه میکند اما بهرحال ویژگیها و نکته هایی عمومی در این حالت برای همه وجود دارد.
برای بسیاری از افراد، عزاداری همچون سفر یا انتقال به یک موقعیت جدید است که تغییرات مختلف عاطفی- احساسی را در فرد ایجاد میکند مثل احساس گناه، عصبیت یا افسردگی.
برای بسیاری نیز، قدرت این احساسات به حدی است که به سرعت میتواند احساس تنهایی و نگرانی و تشویش را در آنها ایجاد کند. اگر محرومیت از داشتن فردی، در زمان نزدیکی اتفاق افتاده باشد، فرد عزادار ممکن است در تصمیمگیریها احساس ناتوانیکند.
اینکه معمولا افراد عزادار مجبورند بیشتر وقت خود را به برگزاری مراسم تشییع، ترحیم و یادبود اختصاص دهند، باعث میشود دیرتر دچار این نوع احساس ناتوانی شوند. در این موارد، وجود دوستان نزدیکی که احساس تنهایی افراد داغدار را درک کنند بسیار مهم است.
شاید سفررفتن راه نسبتا خوبی برای پشت سر گذاشتن این مرحله به نظر برسد. اما این نوع اتفاقها به طرق مختلف در زمانهای متفاوت برای بسیاری از افراد، پیش میآید.
احساس بیهدفی و عدم توانایی در ایجاد تمرکز در مورد مسایل مختلف یا بیخوابی، در این موارد خیلی عادی است. حتی ممکن است برخی افراد عزادار در آغاز این ماجرا، احساس گرسنگی و نیاز به غذا نداشته باشند.
بعضی افراد عزادار یک دوره طولانی را باید بگذرانند تا به حالت عادی قبلی خود برگردند. گرچه برخی نیز تلاش میکنند به زندگی عادی خود ادامه دهند و موفق میشوند به یک فراموشی زودگذر در این مورد دست یابند که آنها را در تحمل این رنج کمک کند.
همه این تجربیات زمانی شکل خیلی بدتری پیدا میکند که فرد عزادار با آن شخص ازدسترفته، یک رابطه عاطفی- احساسی عاشقانه یا رنجشگونه داشته باشد. در این موارد، فرد ممکن است به شدت دچار احساس گناه شود.
مهمترین چیزی که در این موارد به فرد عزادار کمک می کند، داشتن فردی است که بتواند به صحبتهای عاطفی او گوش دهد. این مسئله میتواند از طولانیشدن این احساسهای درد و رنج در فرد عزادار جلوگیری کند.
اما از همه مهمتر این موضوع است که بخاطر داشته باشیم این احساسهای درد و اندوه نیز ماندگار نبوده و بهر حال می گذرد. و اینکه باید این واقعیت را بپذیریم که چنین مسایلی در ما و زندگی ما میتواند تغییر ایجاد کند و یاد بگیریم با پذیرش این تغییرات به زندگی خود ادامه دهیم.
BBC-september 2006