احمد داووداوغلو وزیر خارجه کنونی ترکیه در سال 2001 کتابی نوشت با عنوان عمق استراتژیک.حرف اصلی این کتاب که تاکنون 41 بار در ترکیه تجدید چاپ شده این است: تنها کشورهایی که فراتر از مرزهایشان با استفاده از قدرت نرم اعمال نفوذ میکنند میتوانند از خود دفاع کنند. این جمله در دستور کار سیاست خارجی ترکیه قرار گرفت. حضور در 2قاره اروپا و آسیا و هممرز بودن با بالکان، قفقاز و خاورمیانه و داشتن سواحل بسیار گسترده در دریای سیاه، دریای اژه و مدیترانه که به همسایگی با 25 کشور منجر میشود، مبنای تئوری داووداوغلو قرار گرفت.
در یک دهه گذشته دولت ترکیه دو اصل تجویز شده در این کتاب را به اجرا گذاشت که به از حاشیه درآمدنش کمک زیادی کردهاست. ابتدا سعی کرد با اجرای سیاست اختلاف صفر با همسایگان، وانمود کند که دیگر طرف مناقشه با کسی نیست. سوریه، عراق، ارمنستان و حتی یونان در دستور کار سفرهای مقامات ترکیه قرار گرفتند و مناسبات تجاری با این کشورها چند برابر شد. در مرحله بعد ترکیه تلاش کرد وانمود کند حالا که دیگر طرف مناقشه با کسی نیست میتواند بهعنوان گذرگاه میان شرق و غرب یک میانجی قدرتمند برای مناقشات منطقهای و فرامنطقهای باشد. برای این منظور از حل اختلافات ارمنستان و آذربایجان حمایت کرد میان سوریه و اسرائیل واسطه شد و برای تاسیس دفتر نمایندگی طالبان اعلام آمادگی کرد. همچنین برای میانجیگری میان دو دوست قدیمیاش یعنی ایران و آمریکا تا پای امضای توافقنامه هستهای با تهران هم پیش رفت.
تحولات خیرهکننده ماههای اخیر در جهان عرب و سرنگونی حکومتهای 30 و 40 ساله دیکتاتورهای مو رنگ کرده، زمینه را برای ورود زودهنگام ترکیه به مرحله بعدی فراهم کرد؛ مرحلهای که در آن ترکیه تلاش میکند همه جا باشد از سومالی تا بوسنی. بعضی سخنان نسنجیده و شتابزده نخستوزیر ترکیه در سفر اخیرش به 3کشور در حال گذار به سوی دمکراسی نشان از این دارد که ترکیه هنوز برای ورود به مرحله جدید آماده نیست. وقتی اردوغان در قاهره با لحنی پدرسالارانه گفت که از ترکیه الگو بگیرید و قانون اساسیتان را چنین و چنان بنویسید مطبوعات عربی و حتی رسانههایی مانند العربیه علیه این سخن موضع گرفتند.
تحولات یک دهه اخیر در سیاست خارجی ترکیه و از حاشیه به متن آمدن فقط حاصل اجرای بندهای کتاب مغز متفکر حزب عدالت و توسعه یعنی داووداوغلو نیست. 3عامل دیگر که دوتای آن داخلی است و سومی خارجی، در متحول شدن سیاست خارجی ترکیه نقش مهمی داشتهاند. آرامش نسبی در عرصه سیاست داخلی و پایان دوره کودتاهای نظامی در کنار رشد اقتصادی،
اعتماد به نفس لازم را به دولت ترکیه دادهاست تا به فکر تحکیم موقعیت منطقهای و جهانی باشد. پرو بال دادنهای عمدی به آنکارا از سوی آمریکا و اروپا هم در این موقعیت اثرگذار بودهاست. غرب از این موقعیت جدید بهره خود را میبرد. از یک سو با نزدیکی به دولت اسلامگرای حاکم در ترکیه سعی دارد اتهام اسلامهراسی را از دامنش بزداید و از سوی دیگر با تمجید از ترکیه، در بازی طولانی در مقابل دشمنانش در منطقه امتیازی به سود خود ثبت میکند.