واضح است که تعداد قابل توجهی از این پروژههای سینمایی به علت فراهمنشدن سرمایه و امکانات، از اولویت تولید خارج شدهاند. میان انبوه دلایلی که درباره رکود تولیدات سینمایی عنوان شده، یک نکته کلیدی وجود دارد که تقریبا همه در موردش اتفاقنظر دارند؛ اینکه مهمترین مشکل، نخواندن دخل سینما با خرجش است. شکست تجاری بالای 60درصد فیلمهای اکران شده در سال90، نشاندهنده عمق بحران اقتصادی سینماست، ضمن اینکه هزینههای تولید نیز در طول یکسال اخیر افزایش چشمگیری داشته و فیلمی را که در سال89 میشد با 400میلیون تومان ساخت حالا با هزینهای لااقل نیم میلیاردی باید جلوی دوربین برود. به این ترتیب از سویی هزینهها افزایش یافته و از سوی دیگر میزان درآمد گیشه نهتنها رشدی نداشته که جز چند استثنا با کاهش نیز مواجه شده است؛ نتیجهاش هم همین پیشتولیدهای طولانی فیلمهاست. هرچند در یک ماه اخیر به واسطه نزدیکشدن به ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر چرخهای تولید تندتر از تابستان میگردد ولی این باعث نمیشود که سینمای ایران از بحران تولید رهایی یابد.
عدمبرگشت سرمایه باعث رکود تولیدات
غلامرضا موسوی گفت: سینمای ایران در حال حاضر با شرایط بحرانی دست و پنجه نرم میکند. تقریبا 120 فیلم آماده تولید هستند، ولی امکان تولید برایشان فراهم نیست. بعضی از این فیلمها بهرغم اینکه مدت زیادی از زمان پیشتولیدشان میگذرد نتوانستهاند به مرحله فیلمبرداری برسند. از نظر اقتصادی قیمتها بهطور غیرقابل باوری رشد و در مقابل درآمدها بهشدت کاهش یافته که باعث افزایش فاصله هزینه و درآمد شده است. درآمد یک فیلم تقریبا نصف و حتی کمتر از هزینه اصلی ساخت فیلم است.
رئیس شورای عالی تهیه کنندگان که با همشهری گفت و گو میکرد افزود: بسیاری از فیلمها امکان اکران در شهرستانها را ندارند و اگر هم این شرایط مهیا شود درآمدش اغلب یک سوم و کمتر از تهران است. ساخت فیلم باید برگشت سرمایه داشته باشد، نه تنها در بخش اکران بلکه باید در بخش شبکه نمایش خانگی این بازگشت صورت گیرد که متأسفانه قیمت فیلمهای ویدئویی تا یک سوم کاهش یافته و تلویزیون هم بهدلیل ویژگی فیلمها تعداد معدودی از آنها را خریداری میکند. علت اصلی بحران تولیدات عدمامکان برگشت سرمایه در اکران و نمایش فیلمهاست.
فروش فیلمها با هزینهها همخوانی ندارد
علیرضا رئیسیان عملکرد سینمای عامهپسند را یکی از دلایل رکود تولیدات میداند. این کارگردان میگوید: درحالیکه برخی از فیلمها با حمایت دولتی تولید و این حمایت بهمعنای کامل رانت تلقی میشود و به بالا رفتن هزینههای عمومی سینما میانجامد، سینمای عامهپسند هم وجود دارد که میخواهد هزینههایش را از گیشه تأمین کند. هر دوی این سرشاخهها بر وضعیت نامناسب سینمای ایران و عدمترغیب بخش خصوصی در ساخت آثار تأثیرگذار و اجتماعی مؤثر است. درست نیست سینمای اجتماعی دولتی شود اما از سوی دیگر بخش خصوصی بهدلیل هزینههای بالای تولید رغبتی برای سرمایهگذاری در اینگونه فیلمها ندارد. از سوی دیگر فیلمهای متعلق به جریان سینمای عامهپسند هم با یک یا 2 بازیگر تلویزیونی و داستانی سادهانگارانه در مدت زمانی کوتاه تولید میشوند و به سرعت میتوانند در سالنهای سینما به نمایش درآیند و هزینههایشان تأمین شود.
این کارگردان میافزاید: سرمایهگذاری بر اینگونه فیلمها در مدت زمان کوتاه مقرونبهصرفه است و هزینه این دست از فیلمها نصف هزینه ساخت آثار حرفهای است. در شرایط فعلی، تولید اینگونه فیلمها تداوم مییابد و سینمای عامهپسند به حیات خود ادامه میدهد که البته اشکالی هم وجود ندارد.
رئیسیان در ادامه میگوید: از سوی دیگر فیلمهایی داریم که با هزینههای بالا و حمایت دولت ساخته میشوند. این فیلمها دغدغه اکران ندارند و درصورت اکران با تبلیغات گسترده و حمایت نهادهای دولتی، باز هم مورد توجه مخاطب قرار نمیگیرند؛ تبلیغات پرهزینهای صورت میگیرد و گیشه پررونقی هم معمولا در کار نیست.
از نظر کارگردان «چهلسالگی» نتیجه این اتفاقات را هماکنون در حوزه اکران و تولید میتوان مشاهده کرد. او میگوید: متأسفانه ارقام تمامشده فیلمها و هزینههای صورت گرفته با فروش فیلمها همخوانی ندارد.
اگر به فروش فیلمهای اکران شده نگاه کنیم متوجه میشویم که اکثر آثار بهنمایش درآمده در گیشه شکستخوردهاند. به این ترتیب بازگشت سرمایهای در کار نیست. از سوی دیگر دستمزد عوامل و بهخصوص دستمزد بازیگران افزایش قابلملاحظهای یافته است. وقتی اینها را کنار ناتوانی سینمای ایران در جذب سرمایههای سرگردان، وضعیت نابسامان شبکه نمایش خانگی و فقدان رایت تلویزیونی برای 80 درصد فیلمها میگذاریم، دلایل رکود تولید آشکارتر میشود. درواقع مجموعه این اتفاقهاست که موجب میشود انبوهی از پروژههای دارای پروانه ساخت، امکان جلوی دوربین رفتن نیابند.
رئیسیان راهکار برونرفت از بحران فعلی را در تعامل میان دولت و تهیهکنندگان میداند؛ تعاملی که به راهحل مشترکی برسد تا وضعیت نگرانکننده این روزها را تغییر دهد.
افزایش دستمزدها، کاهش تنوع فیلمها
محمد احمدی از تهیهکنندگان سینمای ایران نیز در این رابطه معتقد است: عوامل زیادی باعث طولانی شدن روند پیشتولید فیلمها میشوند. نخستین و شاید مهمترین عامل، افزایش هزینههاست. دستمزد بازیگران و سایر عوامل تولید نسبت به سال گذشته رشد زیادی داشته و همین امر باعث افزایش قیمت تمامشده فیلمها میشود. باتوجه به این شرایط اگر وضعیت اکران هم نامناسب باشد گره تازهای بر انبوه مشکلات تولید زده میشود، چون با اکران نامناسب احتمال بازگشت سرمایه ضعیفتر میشود.
احمدی در ادامه میگوید: شرایط اکران فیلمها و زمان مناسب نمایش آنها اهمیت خاصی دارد. باتوجه به ظرفیت محدود سالنهای سینما در ایران باید برنامهریزی درستی داشت تا تنوع فیلمها در اکران لحاظ شده و به استقبال مخاطبان بینجامد. وقتی شرایط اکران عادلانه نیست، فروش فیلمها هم پایین میآید و با عدمسرمایهگذاری بخش خصوصی در ساخت آثار سینمایی مواجه میشویم. به این ترتیب همه بهدنبال الگوهای امتحانپسداده میروند و تنوع ژانری در سینمای ایران پایین میآید. در سالهای نهچندان دور ما شاهد اکران فیلمهای دفاع مقدس، کودک، اجتماعی، طنز و... بهصورت همزمان بودیم. الان اغلب فیلمها یا کمدیاند یا ملودرامهای تراژیک. افراطی که در سالهای اخیر در زمینه سینمای کمدی صورت گرفت به دلزدگی مخاطب انجامید؛ بهطوریکه دیگر تماشاگران از آثاری که لودگی را با طنز اشتباه گرفتهاند استقبال نمیکنند.