در تنهایی شکل میگیرد و در تنهایی، مصرف میشود. ادبیات داستانی حتی در مقایسه با شعر، باز هم اوضاع بدتری دارد. شاعران گاهی دستکم در شبهای شعر، دور هم جمع میشوند و برای مردم علاقهمند به این هنر، کارهای تازهشان را ارائه میکنند اما داستان حتی این را هم ندارد. هرچند که شعرخوانی نیز با نمایش فیلم و اجرای تئاتر و موسیقی یا برپایی نمایشگاه نقاشی و خوشنویسی و مجسمهسازی و... قابل مقایسه نیست. تنهایی، ماهیت ادبیات است.
بدیهی است کار در حوزهای که تنهایی ماهیتش را تشکیل میدهد، بسیار دشوار است. نفوذ به دنیای روانی تکتک آدمها و راهیابی به خلوتی که برایشان از جمله عزیزترین و مهمترین داراییهاست، بهسادگی ممکن نیست و همان کاری است که نویسندگان و شاعران میکنند. اما درست همان جایی است که برای فعالیت مؤثر و عمیق، میباید از سوی مسئولان و فعالان این حوزه، هدفگیری شود. با این فرض، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بهطور مشخص، اداره کتاب و کتابخوانی، برای اینکه بتوانند به هدف اصلیشان یعنی فراگیری کتاب و مطالعه در جامعه دست یابند، چارهای جز نفوذ به دنیای روانی آدمها ندارند. به عبارت بهتر، فعالیت در حوزه ادبیات و کتاب، از اساس با فعالیت در حوزه سینما و موسیقی و تئاتر و هنرهای تجسمی متفاوت است، چرا که ماهیت این هنرها، بر فعالیتهای عمومیتر استوار است و ماهیت ادبیات، تنهایی است.
با این وصف، اگر برگزاری جشنواره، بهعنوان یک رفتار گروهی در دنیای سینما و تئاتر و موسیقی، کارکرد مؤثری بر رشد این هنرها دارد، در دنیای مطالعه، بهکلی ناتوان است. همان طور که به تجربه نیز این ادعا اثبات شده است و برگزاری جشنوارههایی نظیر شعر فجر یا از این دست، عملا تاثیری بر میزان اقبال مردم به ادبیات نداشته است. به همین شکل، برگزاری نمایشگاههای کتاب یا حتی مراسمی مثل کتاب سال دفاع مقدس و کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، که شکلی از جشنواره محسوب میشوند، بهعلت استفاده از مدیومی که با ماهیت کتاب ناسازگار است، چندان کارآمد نیستند یا دستکم بر عامه مردم تاثیر معناداری ندارند.
از این مقدمات میتوان نتیجه عجیب ولی مهمی به دست آورد؛ برای آشتی مردم با کتاب و مطالعه، نباید آنها را بهصورت گروهی و در قالب نمایشگاهها و جشنوارهها (که ماهیتی جمعی دارند) تحتتأثیر قرار داد، زیرا اصولا به این شکل تحتتأثیر قرار نمیگیرند. دستیابی به این هدف با روشهایی عمیقتر و انفرادی، سختتر اما ممکنتر است. برگزاری برنامههایی نظیر هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران که همین 10 روز پیش به پایان رسید، با وجود همه تلاشهایی که برای تاثیرگذاریاش بر جامعه صورت میگیرد، شاید به همین علت ناکارآمد از آب درآمده است. هفته کتاب که حالا 19 سال از عمرش میگذرد، عملاً در برنامههای جمعی و جشنوارهای خلاصه شده است و نمیتواند راهی به دنیای فردی افراد جامعه پیدا کند. این الگو همان چیزی است که تقریبا در همه فعالیتهای گوناگون مسئولان دیده میشود. بنابراین بهنظر میرسد مسئولان معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (که همه امور مربوط به کتاب، در دایره وظایفشان است) بهتر است چرخشی بزرگ را در سیاستها و فعالیتهایشان ایجاد کنند و به عوض تقلید از شیوههای فعالیت در سینما و تئاتر و موسیقی که تقریبا در برگزاری جشنواره خلاصه میشود، به راهکارهای تازه فکر کنند؛ راهکارهایی که به جای گروه، فرد را هدف قرار دهد.