رسالت بوذری، مجری برنامههای سیما، بهویژه برنامههای مذهبی و مناسبتی براین باور است که اعطای واژه یا نسبت مناسبتی و معارفی به یکسری از برنامههای سیما امری ناصحیح است. بوذری در گفتوگو با همشهری اظهار میکند این واژه را روزنامهنگاران به برنامههای مذهبی نسبت میدهند... .
- چـرا با عنوان برنامه مناسبتی مخالف هستید؟
من بر این باور هستم که دین ما همان آیین زندگی اجتماعی است. میتوان برنامهای ساخت که در آن به مخاطب خیلی ساده گفته شود دورغ نگوییم، غیبت نکنیم، حق مردم را ادا کنیم و یا خیلی ساده بیجهت در خیابان بوق نزنیم؛ همه این حرفها هم میتواند در قالب یک برنامه دینی گفته شود و هم در قالب برنامه اجتماعی به سمع و نظر بیننده برسد چرا که ما در جامعه اسلامی زندگی میکنیم.
همه ما میدانیم که غالب حرفهایی که در دین به ما گفته شده ملاحظات اجتماعی است؛ همان نکاتی که زندگی و روزمرگی ما را تشکیل داده و نهایتا انسانیت را در ما به تکامل میرساند؛ بنابراین در وهله اول واژه مناسبتی را برای چنین برنامههایی نمیپسندم یا حداقل میگویم که مناسبتی بودن را به این برنامهها نسبت ندهیم، همان معارفی بودن برنامهها میتواند قابل قبولتر باشد.
- اگر به زعم شما مناسبتی نیستند، چرا همواره در ایام خاص بیشتر شاهد چنین برنامههایی هستیم؟
این هم مسئلهای قابل ملاحظه و تعمق است و در این راستا باید عنوان کرد که رسانه ملی کملطفی میکند. من ماههای محرم و صفر را مثال میزنم که همواره برنامههایی به زعم شما خاص از سیما پخش میشود. مگر نه اینکه همه ما معتقد هستیم امام حسین(ع) همواره و همیشه در زندگی ما ساری و جاری است و مگر میتوان واقعه عاشورا را تنها مختص به روز عاشورا و یا دهه محرم دانست؟ پس چرا تنها در این ایام برنامههای رسانه ملی مختص به این مهم میشود. آیا این موضوع آنقدر اهمیت ندارد که همه روز و همه ماه به آن بپردازیم؟ این دوماه را تنها باید به عزاداری گذراند و 10ماه دیگر سال وقت داریم تا مباحث تئوریک دین و واقعه را بشکافیم. انتظار مخاطب هم همین است.
ما میگوییم رسانه ملی جمهوری اسلامی پس باید همیشه حسینی فکر کرد و متأثر از قیام امامحسین(ع) برنامه ساخت. معتقد هستم در سیما متأثر از تاریخ و روزشمار تقویم و مناسبتها برنامهها ساخته میشود. این مطلب نشان میدهد ما هدفی خاص را دنبال نمیکنیم.
- حتما شما هم بهعنوان مجری ثابت بسیاری از برنامههای مذهبی و معارفی بر این باورهستید که تعداد کارشناسان در این برنامهها به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسند. نظرتان در این رابطه چیست ؟
تعداد مختصر کارشناسانی که صداوسیما آنها را میشناسد و به مخاطبان خود معرفی میکند، مسئلهای است که شاید خود برنامهسازان نسبت به آن شکایت دارند. من مجری و شمای مخاطب هم در مورد آن بحث و نظر داریم.
- چرا برنامهسازان ما برای ساخت برنامههای مناسبتی تنها ترکیب برنامههایی با حضور مجری و کارشناس را ترجیح میدهند؟
من در این رابطه باز هم برنامههای این دو ماه را مثال میزنم و به برنامههای 2ماه محرم و صفر در رسانه ملی اشاره میکنم.برای ساخت این دست از برنامهها مثلا در این دوماه حقیقتا میتوان به چه گزینههایی اندیشید؟
- برنامههایی با ترکیب مجری و کـارشناس،بـرنامههای آسیبشناسی مناسبتهای مذهبی یا برنامههای مراسم و روضهها؟
برنامهساز هنوز متوجه نشده است که با ساخت برنامهاش میخواهد آسیبشناسی کند یا اشک دربیاورد؛ چند درصد قرار است در برنامهای روضه بخوانیم و چند درصد میخواهیم مسئلهای را آسیبشناسی کنیم. اصلا چه لزومی دارد که در روزهای عزاداری امام حسین(ع) به آسیبشناسی بپردازیم؟ بهنظر من این آفت جامعه روشنفکری است. نگاه سنتی به عزای حسینی را باید حفظ کنیم. شاید بهترین برنامه در این دوماه برنامهای باشد که عزاداری با شعور و با معرفت را به مخاطب رسانه ملی تأکید کند.
- نقش رسانه ملی در تبلیغ دین چیست؟
حرف مرتضی آوینی در اینجا برای امثال من مستمسک خوبی است برای آنکه به آن اشاره کنم. رسانهای که ما از آن حرف میزنیم متعلق به ما نیست، مجموعه ابزاری است که از غرب به ما رسیده و کار کردن با آنچه تئوریک و چه عملی مدلی را میطلبد که از ما نیست. روضه روز واقعه با کدام وسیله از 1400 سال پیش تا کنون به ما رسیده است؟ مگر نه اینکه سینه به سینه بوده و نسل به نسل در روضههایی که خوانده شده به ما منتقل شده. بهنظر بهترین رسانه دین همان منبر است و همان روضههای ساده و خالصانهای که در خانههای کوچک و بیآلایش ایرانیها خواندهشده و میشود. همچنان معتقد هستم که منبر، رسانه کاراتری است و شاید کار رسانه ملی آن باشد که تبلیغ برای برنامههای منبرکند.
مرتضی آوینی حرفش این است این رسانه ذاتش ذات دینی نیست. قاب تلویزیون ملزوماتی دارد که افاده معنا را میکند اگر نشناسیم که باید با این قاب چگونه رفتار کنیم و اگر نتوانیم از حجاب تکنیک رد شویم این روند بر ما سیطره مییابد. پس فکر میکنم بتوان گفت که اگر فرم در نیاید، محتوا نیز مغلوب میشود.
- همانطور که میدانید مجریهای چنین برنامههایی بهعنوان برند آن برنامه شناخته میشوند و اگر برنامهای از کیفیت پایینی برخوردار باشد مجری با از دست دادن مخاطب روبهرو میشود. نقش و نحوه اجرای مجری با اشاره به خط قرمزهای سازمان صداوسیما چیست؟
در رابطه با نحوه اجرای برنامهها باید بگویم که برنامهای موفق است که با زبان معیار حرف خود را به بیننده القا کند نه زبان مستعمل. برنامهساز و مجری باید سعی کنند دست مخاطب را بگیرند نه آنکه دین را در قالب فضای خشک و رسمی قاب تلویزیون ببرند. امامحسین(ع) عشق محض است، این لطافت باید در زبان و حالت صورت و در حرکات دست مجری مشهود باشد. با اجرای سرد و بیروح نمیتوان این مفاهیم را فهمید. حرفها و اجراهای حوزوی و اجرای خشک و سنگین برخی برنامهها مخاطب عام را که خالصانه پای یک برنامه دینی نشسته، میتاراند؛ این موضوع آسیب محسوب میشود.
درخصوص خط قرمزها و اختیار مجری باید گفت که من 30شب برنامه زنده شبهای روشن را در ماه مبارک رمضان اجرا کردم و هر آنچه میتوانستم به مخاطب انتقال دادم؛ بدون هیچ ممنوعیت یا نیروی بازدارندهای. در واقع اگر من انتخاب میشوم برای اجرای یک برنامه زنده، یعنی با خط قرمزها آشنا هستم. پس در اجرای برنامهها بهطور خاص با مشکلی روبهرو نبودهایم و خط قرمزی برای ما وجود ندارد. بخشی از این خطقرمزها ساخته ذهن ماست و بخشی فرضی است. من با اطمینان میگویم که در برنامههای خودم حرفی نبود که من بخواهم بزنم و نتوانم.