بهنظر میرسد که این اقدام بعد از 30سال و اندی هنوز آنگونه که شایسته است در رسانه ملی عملی نشده است و دستاندرکاران سیما هنوز در پی تکامل این سیر نهچندان آسان هستند. شبکه دو سیما یا همان شبکه کودک و خانواده رمضان 90 را برای کودکان به شکلی متفاوت برگزار کرد و کودکان بسیاری سحرهای ماه مبارک را با برنامههای این رسانه گذراندند. سؤال این است که آیا انتظار ما از شبکه کودک درخصوص ساخت برنامههای معارفی برای کودکان در همین حد و اندازه است و آیا این اندازه برای کودکان ایرانی کافی است یا خیر؟ علی زارعان، مدیر گروه کودک شبکه دو که خود معتقد به کمکاری در این زمینه است.
میگوید: برنامههای معارفی برای کودک را میتوان با دو زاویه نگاه و بررسی کرد. اول زاویه سنتی که کودک همان بزرگسال است در ابعاد کوچکتر یعنی همان نگاه مینیاتوری، که این نگاه مردود است و دنیای امروز آن را نمیپذیرد و یا اینکه بپذیریم که کودک موجودی متفاوت و خاص است. در این حالت باید نوع نگاه کودک را نسبت به خدا و مذهب بشناسیم. همه ما میدانیم که کودک نگاهی خاص و متفاوت به مذهب و خدا دارد. که نگاهی بسیار لطیف و جزءجزء است. ضمن اینکه باید بدانیم که ما عمده کارهایی که برای کودک در زمینه معارف انجام دادهایم همگی نگرشی تئوریک را شامل میشده است و نه غیرازاین. این مقوله برای کودکی که 70درصد شخصیتش تا 7سالگی شکل میگیرد یعنی خیلی کم و ناچیز که جای تأسف دارد. چرا که قرار است این انسان در آینده جامعه ما را هدایت کند. زارعان در ادامه به کمکاری و نگاه نادرست برنامهسازی اشاره میکند: اعتراف میکنم که تاکنون نگرش ما نسبت به این مقوله که میخواهیم در آینده افرادی دینمحور در جامعه داشته باشیم درست نبوده است و با اشکالات بسیاری هم روبهرو بودهایم.
او در ادامه با اشاره بهویژهبرنامه سحر کودکان در ماه رمضان میگوید: این برنامه در میان دیگر برنامههای ما یک اتفاق بود و نه یک جریان ساری و جاری که من معتقدم باید به جریان تبدیل شود. برنامههای کودک شامل 3 دسته میشوند، برنامههایی برای کودک، درباره کودک و به بهانه کودک. بسیاری از برنامهها را برای خودمان میسازیم به بهانه کودک. میآییم و قصه عاشورا را در قالب برنامه کودک روایت میکنیم و توجه نمیکنیم که این برنامه برای کودک است و باید چگونه باشد، چقدر در آن کودک تأسف بخورد، چقدر خشم بگیرد و تا چه اندازه معرفت را در این واقعه درک کند.
علی زارعان در ادامه به شعر قیصر امینپور اشاره میکند و میگوید: ظهر روز دهم را قیصر امینپور برای کودکان سرود که میتوان به وضوح لطافت و نازکی طبع را در شعر ملاحظه کرد. این شعر بچهها را نگران نمیکند و آنها را به التهاب نمیاندازد و در سادگی تمام آنچه را که باید انتقال میدهد.
او در پایان میگوید: من همیشه میگویم که باید کار را برای اهلبیت گران و فاخر انجام دهیم، هر کاری، فرق ندارد و این کار باید از ظرافت خاصی برخوردار باشد. بهویژه اگر مخاطبان کار هم کودکان باشند. عظمت کار معارفی را بسیار بالا میدانم و از این عظمت آنگونه که شایسته بوده است بهره نگرفتهایم. من بهخودم نمره قبولی نمیدهم.