سیدرضا صائمی: برنامه‌سازی‌ در تلویزیون هم در انتخاب موضوع و هم فرم و ساختار اجرایی، تابع چند منبع و نیاز اجتماعی است. بدین معنی که برنامه‌سازان تلویزیونی با توجه به نیازها و مطالبات مخاطبان و شرایط اجتماعی و فرهنگی، الگوهای برنامه‌سازی‌ خود را طراحی و انتخاب می‌کنند.

برنامه تلویزیونی ماه عسل

محتوا و مضمون برنامه‌ها علاوه بر سوژه‌های روتین و همیشگی متاثر از مناسبت‌ها و اتفاقاتی است که در سطح جامعه رخ می‌دهد. گاهی این مناسبت‌ها به‌عنوان یک آیین سالانه زمان مشخصی دارد و گاه نیز به واسطه یک اتفاق و حادثه و جریانی در کشور ایجاد می‌شود. درفرم و ساختار اجرایی برنامه‌ها نیز همین مدل قابل تعمیم است.

برنامه‌های تلویزیون را در یک تقسیم‌بندی کلی می‌توان به برنامه‌های ثابت و فصلی یا مناسبتی طبقه‌بندی کرد. مثلا آیتمی مثل اخبار یا سریال هفتگی و شبانه به‌عنوان برنامه‌های روتین تلویزیون جایگاه ثابت و مشخصی در کنداکتور این رسانه دارد، چنانچه سرمقاله و یادداشت در رسانه‌های مکتوب چنین جایگاهی دارند اما تلویزیون مثل هر رسانه دیگری برای مناسبت‌های مختلف، ویژه‌برنامه‌هایی نیز تدارک می‌بیند که برای همان دوره زمانی خاص، تولید و پخش می‌شود. البته مناسبت‌های ملی و مذهبی ما به‌دلیل حجم بالایی که در تقویم سالانه دارد موجب شده تا تقریبا در هرماه، مخاطب شاهد تعدادی از این ویژه‌برنامه‌ها باشد اما در این میان دو ماه رمضان و محرم به‌واسطه عقبه فرهنگی- سنتی و حضور آیینی و اعتقادی که در جامعه و نزد مردم دارد گستره بیشتری از برنامه‌های تلویزیونی را به‌خود اختصاص داده و حتی لحن و شمایل ظاهری برنامه‌های تلویزیون را تغییر داده و حس و حال دیگری به آن می‌بخشد. مثلا لحن و شیوه گویندگی مجریان و رنگ لباس آنها یا نوع دکورسازی و رنگ‌آمیزی برنامه‌ها به‌ویژه در ماه محرم تغییر کرده و با فضای عمومی جامعه و مقتضیات این ماه هماهنگ می‌شود. جالب اینکه بسیاری از برنامه‌های روتین تلویزیون به احترام این ماه و سوگواری‌های آن متوقف شده یا قبل از شروع این ماه به پایان می‌رسد.

حجم بیشتر برنامه‌های مناسبتی و مذهبی را برنامه‌های ترکیبی و غیرنمایشی تشکیل می‌دهند که برخی از آنها در سال‌های اخیر حتی بیش از سریال‌های مناسبتی مخاطب داشتند. مثلا در همین ماه رمضان اخیر برنامه‌های ترکیبی «ماه عسل» و «این شبها» بیش از سریال‌ها توانستند نظر مردم را به‌خود جلب کنند. واقعیت این است که بخش عمده‌ای از تولیدات سیما در شبکه‌های مختلف به برنامه‌های غیر نمایشی اختصاص دارد که طیف وسیعی از برنامه‌های ترکیبی، مناسبتی، گفت‌وگو محور و... را شامل می‌شود.

این برنامه‌ها ضمن اینکه واجد سویه سرگرم‌کنندگی هستند به اطلاع‌رسانی، آموزش و افزایش آگاهی مخاطب هم می‌پردازند و اساسا هدف مهم ساخت چنین برنامه‌هایی در همین کارکردهایی است که برشمردیم. اگر بخواهیم با رویکردی مخاطب‌شناسی به این برنامه‌ها نظر کنیم در واقع هیچ تفاوتی از حیث جذب مخاطب و عوامل مؤثر بر آن بین آنها و برنامه‌های نمایشی مثل فیلم و سریال وجود ندارد و چه بسا جلب رضایت مخاطب در اینگونه برنامه از اهمیت و البته دشواری بیشتری هم برخوردار است. برنامه‌های غیرنمایشی چه مناسبتی و چه روتین و عادی در درجه اول باید بتواند مخاطب‌سازی‌ کرده و مردم را به تماشای خود بنشاند تا در پس آن بتواند پیام‌های خود را ابلاغ و اشاعه دهد. درحالی‌که بسیاری از آنها صرفا به سخن گفتن و متکلم‌وحده شدن مجری ختم می‌شود و این مشکلی است که اساسا برنامه‌های ترکیبی ما دارند که یکی از دلایل آن مجری محور بودن این برنامه‌هاست. لذا عوامل مؤثر بر جذابیت‌های برنامه‌های غیرنمایشی خود به یک ساختار و تمهیدات نمایشی محتاج است تا بتواند مخاطبان به‌ویژه آنهایی که ممکن است که به موضوع برنامه علاقه زیادی نداشته باشند را هم جذب کند.

البته برنامه‌های غیرنمایشی مطلقا از نمایش بی‌نیاز نیستند و از آن می‌توانند به‌عنوان یک عنصر تاثیرگذار و جذاب استفاده کنند. ضمن اینکه نمایشی بودن یک برنامه غیرنمایشی در ساختار کلی اثر و شیوه اجرا و روایت آن نهفته است بدین معنی که این برنامه‌ها به‌گونه‌ای طراحی شود که مانند یک برنامه نمایشی به‌نظر رسیده و واجد ماهیت و کارکردی نمایشی باشد. تفاوت یک برنامه رادیویی با برنامه تلویزیونی در همین نکته است. به هر حال در برنامه‌های تلویزیونی تصویر بیش از کلام نقش بازی کرده و می‌تواند به تعامل بهتر با مخاطب کمک کند اما برخی از برنامه‌های ترکیبی و غیرنمایشی ساختاری رادیویی داشته و به‌شدت به کلام و گفتار وابسته‌اند. این رویکرد موجب کسالت و ملال مخاطب شده و در درازمدت موجب ریزش مخاطبان آن برنامه خواهد شد. دراماتیکی کردن برنامه‌های غیرنمایشی لزوما به معنای بهره‌گیری از تمهیدات ویژه و خاص نیست و گاه شیوه اجرا و بیان مجری هم می‌تواند صورتی نمایشی به برنامه بدهد.

مصداقی از این موقعیت را می‌توان در برنامه شبهای‌روشن جست‌وجو کرد که موجب شد یک موقعیت نمایش گونه در برنامه ایجاد شود که بتواند نظر بسیاری از مخاطبان را به‌خود جلب کند تا حدی که برخی تماشای این برنامه‌ را بر پیگیری سریال‌های رمضانی ترجیح دهند. اگر بخواهیم کمی علمی‌تر درباره این موضوع صحبت کنیم باید بگوییم هر برنامه تلویزیونی چه نمایشی و چه غیرنمایشی برای جذابیت و تاثیرگذاری بر مخاطب باید رسانه‌ای شود. ساختار رسانه‌ای لوازم و مولفه‌های خود را دارد که هر برنامه تلویزیونی باید به ضرورت‌های آن تن دهد تا بتواند به‌عنوان یک پدیده رسانه‌ای مورد توجه قرار بگیرد.

اگر بخواهیم با نگاهی آسیب‌شناختی به برنامه‌های ترکیبی- مذهبی بنگریم باید دو عنصر فرم و اجرا و مضمون و محتوا را معیار این نقادی قرار دهیم. اما معضل مهمی که برنامه‌های مذهبی ما مثل اکثر برنامه‌های ترکیبی دارند تاکید و محوریت آن بر مبنای مجری است. این مجری‌محوری بیش از هرچیز موجب می‌شود تا برنامه بر گفتار و حرف و گاه حرافی استوار شود و به همین اندازه ریزش مخاطب داشته باشد. مجری‌محوری یک برنامه تلویزیونی را با برجسته کردن کلام و گفتار به یک برنامه رادیویی نزدیک می‌کند درحالی‌که ماهیت و هویت تلویزیون را تصویر شکل می‌دهد. البته انتخاب مضمون و نحوه پردازش آن هم در برنامه‌های ترکیبی مهم است و در برنامه‌های نمایشی به نوآوری و خلاقیت بیشتری نیازمند است.

شاید برنامه این شبها را هرچند که با محوریت اجرای علی درستکار پیش می‌رود نمونه نسبتا موفقی از یک برنامه گفت‌وگو محور مذهبی دانست که سعی می‌کند با رویکرد و طرح پرسش‌های تازه به واکاوی دینداری در جامعه مدرن بپردازد. حتی اگر برنامه‌های مذهبی را با محوریت مجری، الگوی مناسب در این زمینه بدانیم شیوه اجرای مجری نقش بسزایی در موفقیت آن برنامه دارد. برخی از مجریان برنامه‌های مذهبی آن‌قدر خشک و رسمی برنامه را اجرا می‌کنند که محتوای برنامه برای مخاطب دافعه‌برانگیز می‌شود همانطوری که یک اجرای جذاب می‌تواند یک برنامه به ظاهرخشک و جدی را به یک آیتم جذاب بدل کند. علی ضیاء در برنامه نیمروز که یک برنامه ترکیبی- مذهبی است مصداقی از این مجریان است که توانسته با اجرای موفق خود رضایت مخاطبان این برنامه را تامین کند.

تفاوت اجرای فرزاد جمشیدی در برنامه‌های سحرگاهی ماه رمضان نیز می‌تواند مصداقی از همین سخن باشد هرچند که پررنگ بودن گفتار مجری در این برنامه گاهی آزاردهنده می‌شود. به‌نظر می‌رسد برنامه‌های ترکیبی- مذهبی تلویزیون به‌ویژه در حوزه مباحث دینی و مذهبی به تربیت مجریان خاص خود نیازمند است تا زبان اجرای مذهبی را بشناسند و میان تبلیغ سنتی مذهب و ساختار رسانه‌ای آن تمایز قائل شوند. تصویر و بازنمایی مذهب در قاب تلویزیون به ساختار و الگویی رسانه‌ای وابسته است و با مجری‌محوری صرف، عقیم می‌ماند.

کد خبر 153592

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز