بسیاری از سازمانهای مردمنهاد غیر انتفاعی هستند. بودجه این سازمانها از طریق کمکهای مردمی یا سازمانهای دولتی تأمین میشود.
بعضی از سازمانهای مردمنهاد نیمه مستقل وظایف و کارهای دولتی را نیز انجام میدهند. برخی از این سازمانها هیچ علاقهای به سیاست ندارند؛ این در حالی است که برخی از آنها به منظور تأمین منافع اعضای خود صرفا به لابیگری در دولت میپردازند.
از آنجا که اصطلاح «سازمان مردمنهاد» بسیار کلی است، بسیاری از این سازمانها ترجیح میدهند از اصطلاح نهادهای خیریه استفاده کنند.
تاریخچه
اگرچه انجمنهای داوطلبانه شهروندان در سراسر تاریخ وجود داشتهاند اما سازمانهای غیردولتی در 2قرن اخیر توسعه یافتهاند. یکی از نخستین سازمانهای اینچنینی، صلیب سرخ جهانی است که در سال ۱۸۶۳ تأسیس شد.
عبارت «سازمانهای غیردولتی» با تأسیس سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ به وجود آمد.
فرایند جهانیسازی در قرن بیستم موجب اهمیت یافتن سازمانهای مردمنهاد شد. امکان حل خیلی از مشکلات توسط دولت یک کشور وجود نداشت. معاهدات بینالمللی و سازمانهای بینالمللی از قبیل سازمان تجارت جهانی بیش از حد بر منافع مؤسسات مالی بزرگ متمرکز بودند.
در اقدامی برای متعادل کردن این روند، سازمانهای غیردولتی با تأکید بر مسائل بشردوستانه و کمک به توسعه تأسیس شدند که نمونه بارز آن اجلاس اجتماعی جهان است که هر ساله در ماه ژانویه در داووس برگزار شده و رقیب اجلاس اقتصادی جهان محسوب میشود.
مراحل تکامل و شکل گیری
3مرحله یا دوران تکامل سازمانهای غیردولتی شناسایی شدهاست. در مرحله اول، نوع خاصی از سازمانهای مردمنهاد شکل گرفتندکه بر امدادرسانی و رفاه متمرکز بودند و مستقیما به افراد ذینفع خدمات امدادی ارائه میکردند. توزیع غذا، تأمین پناهگاه و ارائه خدمات بهداشتی نمونههایی از خدمات این قبیل سازمانهای مردمنهاد بود.
در مرحله دوم از تکامل، سازمانهای مردمنهاد از لحاظ وسعت و اندازه کوچکتر شده و به مجموعههای مستقل و خودکفای محلی تبدیل شدند. سازمانهای مردمنهاد در این مرحله، امکانات جوامع محلی را گسترش دادند تا بتوانند با «اقدامات محلی مستقل» نیازهای آنها را برآورده سازند. در مرحله سوم سعی دارند در سطح ملی و بینالمللی تغییراتی بهوجود آورند و به تدریج این سازمان از سازمان مردمنهاد امدادرسان به سازمان مردم نهـــاد تــــوسعـه و آبـادانی تغییر ماهیت داد.
اهداف
سازمانهای مردمنهاد برای رسیدن به اهداف گوناگونی فعالیت میکنند و معمولا در جهت پیشبرد اهداف سیاسی یا اجتماعی اعضا در حرکت هستند. برای مثال میتوان به بهبود وضعیت محیطزیست، تشویق گروهها و مردم به رعایت حقوق بشر، بالا بردن سطح رفاه اقشار محروم و آسیبپذیر یا مطرح ساختن یک برنامه مشترک و دستهجمعی اشاره کرد.
تعداد این قبیل سازمانها بسیار زیاد است و اهداف آنها طیف وسیعی از موقعیتهای سیاسی و اجتماعی را در بر میگیرد. حتی میتوان آن را بیشک به مدارس خصوصی و سازمانهای ورزشی نیز ربط داد.
روابط عمومی
سازمانهای مردمنهاد برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود نیاز به برقراری روابط سالم با دیگران دارند. مؤسسات و انجمنهای خیریه از روابط عمومی پیچیدهای برای جمعآوری اعانه استفاده میکنند و در واقع آنها شیوههای نفوذ و لابیگری معمول در دولت را به کار میبندند.
گروههای بزرگ و محبوب نیز به اعتبار تأثیری که بر جامعه میگذارند و نتایج سیاسیای که میتوانند بهدستآورند، از اهمیت سیاسی برخوردار هستند؛ در مواقع ضروری سازمانهای مردمنهاد درصدد بسیج حمایت مردمی برمیآیند.
جذب و استخدام کارکنان
این طور نیست که همه مردمی که برای سازمانهای مردمنهاد کار میکنند داوطلب باشند. دستمزدی که اعضای نیروهای
حقوق بگیر سازمانهای مردمنهاد میگیرند کمتر از حقوقی است که در سازمانهای تجارت بخش خصوصی پرداخت میشود. کارکنان سازمانهای غیردولتی بسیار زیاد به اهداف و اصول سازمان پایبند هستند.
دلیل داوطلب شدن افراد صرفا نوعدوستی نبوده بلکه این امر نه تنها برای کسانی که این افراد به آنان خدمت میکنند حتی برای خودشان نیز مزایای مستقلی در بر دارد که از آن جمله میتوان به مهارت، تجربیات و ارتباطی که افراد از آن برخوردار میشوند اشاره کرد.
تامین بودجه
بخش اعظمی از بودجه سازمانهای مردمنهاد از محل حق عضویت در سازمان، فروش محصولات (تجاری) کالا و خدمات، کمکهای مالی اعطا شده توسط مؤسسات بینالمللی یا دولتها و کمکهای مردمی تأمین میشود. اگرچه اصطلاح «سازمانهای مردمنهاد» تلویحا بیانگر استقلال این سازمانها از دولت است، برخی از سمنها به منظور تأمین بودجه مورد نظرشان وابستگی شدیدی به دولت دارند.
بدیهی است هر مؤسسه یا بنیاد غیردولتی با توجه به نیاز اعضای خود، موضوع فعالیت مشخصی را پی میگیرد؛ موضوعاتی مانند دین، آموزش، بهداشت، محیطزیست، اشتغال، فرهنگ، هنر، جوانان، کودکان، زنان، سالمندان یا موضوعات تخصصی و علمی.
مدیریت سازمانهای غیردولتی
دو روند مدیریتی پیوند ویژهای با سازمانهای مردمنهاد دارند؛ مدیریت تنوع و مدیریت مشارکتی. مدیریت تنوع با فرهنگهای گوناگون سرو کار دارد. چنین گفته میشود که شیوه مدیریت مشارکتی شیوه خاص سازمانهای مردمنهاد است.
این مورد ارتباط ظریفی با سازمان یادگیری دارد؛ تمامی افراد داخل یک سازمان بهعنوان منابع دانش و مهارت تلقی میشوند. تکتک افراد میبایست بتـوانند در فـرایند تصمیــمگیری سازمــان سهمـی داشته باشند و به یادگیری بپردازند تا اینکه سازمان رشد کند.
سابقه تشکلهای مردمنهاد در ایران
مساجد، تکایا و هیئتهای مذهبی را نهادهای غیردولتی سنتی قدیمی میدانند و پس از آن صندوقهای قرضالحسنه، خیریهها، انجمنهای اسلامی و حتی دورههای فارغالتحصیلی در دوران بعدتر و سپس اتحادیهها، اصناف و نظامهای صنفی و مهندسی و... شکلهای جدیدتر نهادهای مدنی هستند که البته رفته رفته میباید از دست مدیران نیمهدولتی خارج شوند.
به NGO سازمان مردم نهاد در ایران (به اختصار: سَمَن) یا تشکل غیردولتی میگویند و سازمانهای مردمنهاد، اساسا با تأکید بر ۳ اصل داوطلبانه، غیر انتفاعی و غیر سیاسی تشکیل و تأسیس میشوند.
بودجه سازمانهای مردمنهاد در ایران از راههای ذیل تأمین میشود:
- کمک و هدایای مردمی
- وقف
- کمکهای مالی از سازمانهای دولتی و غیردولتی
- کمکهای مالی از سازمانهای بینالمللی (با رعایت مقررات مربوطه)
- وجوه حاصل از فعالیتهای سازمان و انجام پروژه در چارچوب اهداف، اساسنامه و آییننامه سازمان