در طول این بازه 12ساله هم هرگاه که بحث تولید مجدد کارهای آیتمی بهمیان میآمد، پاسخ غالب این بود که دیگر زمان ساخت کار آیتمی سررسیده و باید به فرمهای تازه فکر کرد. اما یک تهیهکننده و آهنگساز قدیمی تلویزیون، یعنی فرید شبخیز به همراه یک کمدین نهچندان موفق تلویزیونی، یعنی شهاب عباسی این حوزه تقریباً تابوشده را شکستند تا پس از نوروز72 خاطرهانگیز، دومین مجموعهای که به شوخی با برنامههای تلویزیونی اختصاص داشت، یعنی خندهبازار متولد شود. سری نخست این مجموعه که محدود و ویژه نوروز بود دقیقاً همان راهی را پیمود که نوروز72 طی کرده بود، یعنی انتخاب برنامههای پربینندهای مثل «نود» و «هفت» بهعنوان سوژه و اغراق نمودن طنزآمیز (و درمواردی هجوآمیز) ویژگیهای مجریان و میهمانان این برنامهها که برای بخش زیادی از بینندگانی که در زمان پخش نوروز72 در سنین خردسالی بودند یا هنوز بهدنیا نیامده بودند در وهله اول جذاب بهنظر میرسید اما بهتدریج و با جلو رفتن برنامه ضعفها و نارساییهای خود را نشان داد و دیگر کمتر کسی بهخود جرات داد که خندهبازار را با برنامهموفق و خاطرهانگیز نوروز72 مقایسه کند.
واقعیت این بود که گروه سازنده خندهبازار هر اندازه که در انتخاب و کار روی بازیگران گمنامی که نقش مجریانی مانند عادل فردوسیپور و فریدون جیرانی را بازی میکردند موفق بودند، در نگارش متنهایی قوی و کارشده که به دایره کلیشه و طنزهای دهه شصتی و حتی هجو نلغزد مشکلات جدی داشتند و همین شد که خندهبازار که بهعنوان یک ویژهبرنامه نوروزی ساعت پخش مناسبی را در اختیار داشت کمکم به حاشیه و پخش در ساعات کمبیننده انتهایی شب رانده شد تا گردانندگانش مجاب شوند که برای درعرصه حاضر بودن تنها پیداکردن آدمهایی که بتوانند خوب ادای مجریان شناختهشده تلویزیونی را دربیاورند کافی نیست و باید به شیوههای جدیدی فکر کرد؛ شیوههایی که عملیشدن و جوابگرفتن از آنها چند ماه زمان برد و در زمان نگارش این یادداشت، خندهبازار دیگر نه یک برنامه مختص شوخی با برنامههای دیگر تلویزیون که برنامهای است که علاوه بر شوخی با تلویزیون، توجه و تمرکز بر پدیدههای اجتماعی روز را هم مد نظر خود دارد و سعی میکند در متنهایش ترکیبی از ایندو را آماده رفتن مقابل دوربین کند؛ آیتمهایی مانند تکریم اربابرجوع در بانکها یا مکتبخانه ازجمله این تغییرات تازه هستند که هرچند برنامه، یکبار میتوان خلاقیتهای بکر و قابلتحسینی را میان آنها مشاهده کرد و نویسندگان تغییریافته یا پختهترشده مجموعه کمکم دستشان آمده که مثلاً در مورد تبلیغات اغراقآمیز بانکها باید روی چه وجوهی مانور بیشتری بدهند تا حاصل کار خلاقانهتر و دیدنیتر ازکار دربیاید.
حتماً بینندگان ثابت این برنامه، همان آیتم خوبی را که عنوان طنزآمیز «طرح احترام توپ به مشتری» را داشت یا اجرای کنسرت آذری مصطفی دنیزلی در برنامه نود را به خاطر دارند که از معدود آیتمهای موفق و استاندارد خندهبازار بودند و کمتر نقدی را میتوان به آنها وارد کرد.
اما با توجه به اینکه دوباره ساعت پخش مناسبتری به این مجموعه اختصاص داده شده و بهنظر میرسد شبخیز و عباسی اعتماد مدیران شبکه3 را برای ادامه ساخت خندهبازار جلب کردهاند تقویت دوباره گروه نویسنده برنامه و کار بیشتر روی متن، بهخصوص شیوه پرداخت سوژهها ضروری است؛ بهخصوص اینکه پرداختها هنوز پختگی و اوجوفرود لازم را ندارند و غالباً با ورود کلیشهای و دیگر نخنما شده آدمهای بیربط به میانه صحنه به پایان میرسند؛ اتفاقی که بارها و بارها در آیتمهایی مانند پارک ملت، مکتبخانه، گزارش ورزشی رادیویی و... تکرار شده و واجب است که هرچه زودتر برای پایاندادن به آنها و جایگزینی پرداختهایی بهتر و حسابشدهتر اقدام کرد تا خندهبازار از دایره لودگی و تلاش برای گرفتن خنده به ضرب ریتمهای شش و هشتی رادیویی یا بپربپرهای نامناسب بعضی از بازیگرانش به دور بماند.