گروه ادب و هنر - مرجان صائبی: رضا کریمی درسریال «راه طولانی» با رویکرد به معضلات اقتصادی و بازتابش در روابط خانوادگی و اجتماعی توانسته در ساعاتی که فوتبال لیگ برتر اروپا پخش می‌شود، مخاطبان زیادی را پای تلویزیون بنشاند.

سریال راه طولانی

البته نباید از بازی خوب رضا کیانیان هم غافل شد. از دیگر ویژگی‌های «راه طولانی» فیلمنامه و پرداخت خوب آن است؛ ضعفی که در اکثر سریال‌های صدا و سیما و حتی سینمای ما وجود دارد. بهانه گفت‌وگوی ما با رضا کریمی، پخش هر شبه این سریال از شبکه یک سیما بود.

  • راه طولانی فیلمنامه جذاب و منسجمی دارد. آیا پرداختن به روایت در تلویزیون بازخورد بهتری تا بخش‌های دیگر مثل تدوین، فیلمبرداری و ... دارد؟

وقتی این کار به من پیشنهاد شد، هنوز قصه کامل نبود و من به اندازه لازم روی متن وقت گذاشتم و به همان نسبت هم برای انتخاب بازیگر، لوکیشن، دکوپاژ، بازی‌ها، میزانسن و بخش‌های دیگر، وقت صرف کردم. در اصل، این جزئیات است که یک کار را می‌سازد. وقتی یک کار پربیننده است، در واقع ناشی از توجه عوامل، به تمام جوانب و اجزای آن است؛ یعنی قصه، روایت درست قصه، شخصیت پردازی، پلان بندی و اجرای درست قصه و وجوه فنی کار، مثل تدوین و فیلمبرداری و... . من و سایر عوامل به این کلیت اکتفا نکردیم که چون قصه جذاب است، بیننده را دنبال خود می‌کشد.

  • به‌نظرتان چه چیزی باعث شده که قصه «راه طولانی» تماشاگر را جذب کند؟

قصه ما شرایط و معضل اقتصادی یک خانواده متوسط را مطرح می‌کند؛ مشکلی که از طرفی پدر و مادر‌ها و از طرف دیگر جوان‌ها با آن روبه‌رو هستند و این واقعیت برای تماشاگر آشناست و با آن غریبه نیست؛ چه بسا خیلی‌ها موقعیت‌های شخصیت‌های قصه را تجربه کرده باشند.

  • تمام فرزندان خانواده دانشجو هستند و پدر خانواده با و جود اینکه کارمند بوده، توانسته از پس مخارج تحصیل آنها بربیاید و مشکل از جایی شروع می‌شود که جامعه پاسخگوی نیازهای آنان نیست؛ مثل مشکل بیکاری یا ازدواج و ... .

بله، ولی با این حال آنها هنوز به خانواده متکی هستند و از خانواده می‌خواهند مشکلاتشان را حل کند اما خانواده، توان تأمین نیازهای آنان را ندارد؛ قصه و درام ما هم از همین نقطه شکل می‌گیرد.

  • مرتضی امیری در دیالوگی به دوستش می‌گوید: «وقتی جامعه جوابگوی نیاز بچه‌ها نیست من باید به جایش این کار را انجام بدهم».این تلنگر خیلی ظریف بود چرا ادامه پیدا نکرد؟

فقط این مسئله نیست. به خیلی چیزهای دیگر به‌طور غیرمستقیم اشاراتی شده. به‌نظرم خیلی از مسائل را نباید مستقیم گفت. اساس این قصه چنین نگاهی دارد و تمام جزئیات ، روابط ، رفتار شخصیت‌ها و این موقعیت هم به همین بهانه شکل گرفته است.

  • چرا پس بچه‌ها یک مقدار زیاده‌خواه نشان داده شده‌اند؛ چون خواسته‌هایشان منطقی نیست؛ مثل خانه در بالای شهر یا 100میلیون پول. انگار این اتفاق تقصیر بچه‌هاست؟

نباید اینطوری نگاه کرد. اگر قرار باشد خواسته‌ها منطقی باشد و به راحتی هم مهیا شود که اصلا درام شکل نمی‌گیرد.

  • مگر الان در واقعیت جوان‌ها در بعضی نیاز‌های اولیه زندگی نمانده‌اند، خیلی هم دراماتیک است...

به هر حال جوان‌های ما یک سری آرزو و ایده‌آل‌هایی در زندگی دارند؛ گاهی به‌صورت منطقی با آنها کنار می‌آیند و می‌دانند خانواده توانایی برآورده کردن نیاز آنها را ندارد و باید برای رسیدن به این خواسته‌ها مسیر و زمان خاصی را بگذرانند. این یک نگاه واقع بینانه و منطقی است ولی در خیلی جا‌ها این نوع نگاه وجود ندارد و جوان‌ها در خیلی از مواقع تابع احساسات و امیال و آرزو‌هایشان هستند و نمی‌توانند منطقی فکر کنند. دوست دارند به مقاصدشان برسند و نمی‌توانند تحلیل درستی از شرایط داشته باشند. این یک مسئله استثنایی نیست و در جامعه ما وجود دارد، برای همین خیلی از خانواده‌ها با این داستان ارتباط برقرار کرده‌اند. شما نمی‌توانید بگویید تمام جوان‌ها خواسته‌های معقولی دارند. خیلی‌ها هم خواسته‌های غیرمعقول دارند.

  • شخصیت به‌اصطلاح دختر خوب خانواده هم برای یک طرفه نرفتن به قاضی بود؟

بله ، یعنی یک نگاه اینطوری هم وجود دارد و اینکه تمام بچه‌ها غیرمنطقی نیستند.

  • ذهنیت خود شما راجع به داستان چیست؟ یعنی شما هم مثل مرتضی امیری فکر می‌کنید یا فقط راوی هستید؟

تفاوت سریال با یک کار سینمایی این است که شما در سینما، یک فیلم را کامل می‌بینید و با توجه به کل فیلم راجع به نگاه کارگردان و فیلمنامه‌نویس صحبت می‌کنید، ولی در مورد سریالی که تا به حال چند قسمت از آن پخش شده ما نمی‌توانیم به یک جمع بندی کلی برسیم چون هنوز تمام کار پخش نشده و از طرفی هم نمی‌خواهیم داستان را باز کنیم. گاهی اوقات شما مرتکب خطایی می‌شوید ولی پرونده این خطا همان جا بسته نمی‌شود و فرد وارد مسیری می‌شود که اصلا معلوم نیست به کجا می‌رسد. مثل قهرمان قصه ما که دست به کاری می‌زند تا مشکلات مالی‌اش را حل کند و اصلا تصور نمی‌کند ممکن است متهم به قتل شود. طبیعی است که من به مرتضی امیری حق نمی‌دهم اما فکر می‌کنم باید این پدر را باور کرد چون یک سلسله حوادث او را در این موقعیت قرار داده؛ همینطور دیگر شخصیت‌های داستان هم در این موقعیت واقع شده‌اند و در واقع گناهکار نیستند. اما در مورد تحلیل کلی باید مجموعه را تا پایان ببینید.

  • به‌نظر می‌رسد نقش بازیگران براساس توانایی آنها نوشته شده؛ مثلا بازی خوب آقای کیانیان کاملا دیده می‌شود، درصورتی که بازیگرانی که نقش کمتری دارند، بازی خاص و قابل‌توجهی را ارائه نمی‌دهند؟

من تلاش کردم انتخاب‌های درستی انجام دهم و بازی‌ها درست و به اندازه باشد و در مجموع فکر می‌کنم این اتفاق افتاده و بازیگران در نقش‌هایشان نشسته‌اند و بازی‌های قابل‌قبولی ارائه می‌دهند. رضاکیانیان، قهرمان و محور قصه ماست و بالطبع نقش بیشتری دارد چون در اصل مشکل اصلی برای پدر خانواده اتفاق می‌افتد. سایر شخصیت‌ها هم در این اوج و فرودها هستند، ولی پدر دست به کاری می‌زند که بقیه اتفاقات حول محور او می‌چرخد. بازی‌های دیگر هم متناسب با شخصیت‌های قصه است و ضعیف نیست.

  • بازی آقای دهکردی اغراق‌آمیز نیست؟

اساسا از هر اغراقی در هر زمینه پرهیز کردم و بازی‌ها متناسب با شخصیت‌هاست. شخصیت پیام دهکردی در فیلم یک آدم شلوغ‌کن، هوچی و لمپن است. ما با هم به تیپی که او بازی کرد رسیدیم، پیام هم در اجرا پیوسته آن را کامل‌تر کرد.

  • نقش نیما، پسر خانواده را قرار بود هومن سیدی بازی کند ، اما به جای او از بازیگر دیگری استفاده کرده‌اید که نخستین تجربه‌اش جلوی دوربین است. چگونه به این انتخاب رسیدید ، یعنی همنشینی بازیگران حرفه‌ای و تازه کار؟

معمولا در همه کارها از بازیگران باتجربه استفاده می‌کنم ، حالا ممکن است برای یک نقش کوتاه از بازیگری استفاده کنم که تا به حال جلوی دوربین نرفته اما برای یک نقش بلند هرگز این کار را نکرده بودم. بعد از اینکه بازی هومن سیدی در نقش نیما منتفی شد، مهروز را انتخاب کردم. در واقع شاید انتخاب او برای نقش نیما به نوعی ریسک بود. در کل هم برای من سخت بود و هم برای او، اما حس می‌کنم نتیجه خوبی داشت.

کد خبر 175366

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز