مقدمه
تفاوت اساسی جامعه مدرن با غیر آن، تنها در داشتن ابزارها و فناوری پیشرفته و جدید نیست بلکه در پیش فرض های ذهنی، اندیشه، هستی شناسی، معماری مناسبات اجتماعی، پارادایم و فرهنگ عمل متفاوت است. حیرانی و کشمکش غریب جهان سوم برای پیدا کردن تفاوت اساسی دوران مدرن و پیش از آن، دست کم از صد و پنجاه سال گذشته هچنان ادامه دارد. این نزاع، احتمالاً از آن جا ناشی می شود که این کشورها بعضاً با شتاب فراوان به دنبال به دست آوردن فرآورده های مدرنیته اند ولی لزومی به اندیشه در پارادایم و مناسبات پیچیده آن نمی بینند. آن ها اغلب بدون توجه به فرآیندها، ریشه ها، اندیشه ها، دانش تجربی و مناسبات اجتماعی و فرهنگی جامعه مدرن به دنبال فراورده ها، نهادهای اجتماعی مدرن و کارکردهای اثربخش آنها هستند. بنابراین، بدون اعلام رسمی، "فن" را از "اندیشه" جدا می کنند و تقدم و تأخر آن ها را نادیده می انگارند؛ با سرمایه گذاری های بسیار به دنبال وارد کردن فن از جهان پیشرفته اند؛ به امید آن که به شاخص های قابل قبولی از توسعه دست یابند. غافل از این که هر فناوری بر اندیشه ای استوار است و انسانِ توسعه یافته است که ابزارهای پیشرفته را می سازد، باآن سازگار می شود، آن را به طور اثر بخش به کار می گیرد و شرایط اجتماعی زیست مؤثر با آن را فراهم می آورد و در نهایت، هم زیستی مسالمت آمیز و کارایی را با آن در محیط های اجتماعی و فرهنگی سازماندهی می کند.
نوسازی
جستجوی ابزارهای جدید، تنها نشانه ی نوسازی و "مدرن شدن" نیست. به نظر می رسد که بیش از فن، لازم است به اندیشه و فرآیند تولید ابزارهای نو و فرایند تحول آنها توجه کرد. تجربه جهان سوم نشان می دهد که برای بهره گیری از بیشتر فناوری های پس از انقلاب صنعتی، هزینه های بسیاری پرداخته شده است. ورود فناوری، بدون توسعه مبانی فرهنگی و اجتماعی لازم برای سازگاری، بهره گیری و توسعه آن ها، بر شکاف های فرهنگی و اجتماعی موجود می افزاید و در نهایت تضادهای منافع اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را بیشتر می کند. کشورهای در حال توسعه تجربه های تلخ بسیاری در این زمینه دارند؛ بیش از یکصد سال است که در این جوامع، داستان های غم انگیز پیامدهای ورود فناوری بدون توجه به مدیریت فرهنگی و اجتماعی لازم برای بهره گیری و هم زیستی اثر بخش با آن ها در حال تکرار است. بنابراین برخی از فناوری ها علارغم کارایی و اثربخشی در مبدا با بحران کارایی در مقصد مواجه می شوند. آن دسته از کشورهای در حال رشد که با استفاده از فروش ذخایر طبیعی و مواد خام، اقتصاد خود را اداره می کنند و به انتقال فناوری می پردازند با دشواری های بیشتری در این زمینه روبرو هستند.
با ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات، میدان کارزاری دیگر و تجربه ای جدید شکل گرفته است. برای بهره گیری از این ابزار نیرومند لازم است اقتصاد، جامعه و فرهنگ بر پایه ارزش ها، نهادها و مناسبات اجتماعی خود پیامدهای پیچیده شکاف میان انتقال و توسعه فناوری و توسعه نیافتگی فرهنگی و اجتماعی را ارزیابی کنند و راه های مؤثر مواجهه با آن را در فرایند بازسازی فرهنگ مبتنی بر تجربه و مدیریت تحول معیارهای فرهنگی خود جستجو و معرفی کنند.
چالشها
صرفاً سخن گفتن در باره فناوری اطلاعات، اهمیت و نقش آن، کافی نیست. برنامه ریزی راهبردی، مدیریت بهروری و آموزش مداوم برای توانمند سازی نیروی انسانی همراه با تجهیز زیرساخت های فنی و فرهنگی ضروری است. مسئله اساسی، تنها محدودیت های فنی دسترسی به فناوری نیست، مشکلات فرهنگیِ بهره گیری اثر بخش از آن ها جدی تر است. برای مثال در حوزه آموزش، برای بهره گیری از قابلیت های فناوری در تعمیم آموزش عمومی، توسعه دانش، بهبود مستمر آموزش و گسترش یادگیری، نیاز به سیاست های آموزشی، اصلاح رویکردها، بهبود زیرساخت ها، سازماندهی مجدد محتوای آموزشی و بازبینی درنحوه به کارگیری منابع مالی بیش از پیش ملموس است.
فناوری تنها یک ابزار است؛ البته ابزاری نیرومند. اما هیچ فناوری ای نمی تواند جای یک فلسفه آموزشی غلط را بگیرد و یا تاوان فرایندهای غیر کارآمد تصمیم سازی و سیاست گذاری آموزشی را بپردازد. اگر ما در مسیر کم اثربخشی گام می زنیم یا در ترسیم انتظارات خود از آموزش ناتوانیم، فناوری ما را سریع تر به آن جا - که ممکن است در برخی موارد به درستی ندانیم دقیقاً کجاست – می رساند.
فناوری های اطلاعات و ارتباطات ابزارهای قدرتمندی برای افزایش کیفیت و گسترش دسترسی برابربه فرصت های آموزش هستند. آنها قابلیت بهبود فرایند های یادگیری را دارند و به نحو اثربخشی به توسعه کیفیت آموزش یاری می رسانند، دسترسی به آموزش را گسترش می دهند و از طریق آموزش حین کار به توانمندسازی نیروی انسانی یاری می رسانند. فراموش نکنید که میان قابلیت و اثربخشی فاصله زیادی وجود دارد، برای به فعل درآمدن قابلیت های فناوری ها برای نوسازی آموزش و توسعه یادگیری لازم است بر دودلی های خود فایق آییم و رهیافت موثری برای کاهش محدودیت ها، توسعه منابع انسانی، تدوین سیاست ها و راهبردهای آموزشی هماهنگ با تلفیق فناوری های نوین با آموزش ارایه دهیم. این همه نیازمند اندیشه در پارادایم فناوری های اطلاعات و ارتباط و بازاندیشی در باورها و پیش فرض های ذهنی در باره ماهیت، نقش و انتظار از فناوری اطلاعات است، فراموش نکنید که نو شدن از اندیشه ها آغاز می شود1 و بازبینی الگوهای ذهنی ، بازاندیشی در عمل را ممکن می سازد. 2
قابلیتها
پژوهش و توسعه در نحوه به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات مدیران آموزشی را یاری می دهد تا به گونه ای مؤثر ازاین فناوری در کیفیت بخشی و افزایش اثربخشی برنامه های آموزشی و درسی بهره برداری کنند. در برخی مناطق محروم ازامکانات فنی، تأکید بر اهمیت فناوری اطلاعات و ارتباطات، می تواند با ترغیب مؤسسات آموزشی به استفاده از رادیوف ویدئو یا تلویزیون در آموزش صورت گیرد. ترویج فرهنگ استفاده از ابزار کمک آموزشی معلم ساخته به گسترش توانایی های بهره گیری از ابزار نیرومندتری مانند رادیو یا اینترنت یاری می رساند. در برخی از کشورها، رادیو، تلویزیون آموزشی و ویدئوافراد را به فراهم آوردن مقدمات لازم برای بهره برداری از فناوری اطلاعات و ارتباطات تشویق می کند، بر مهارت های آنه می افزاید و امکان همزیستی با فناوری در فرایند یاددهی-یادگیری را ترویج می کند. این مهم در نظام های آموزشی موفق از طریق اصل "فرایند مداوم هم گرایی فناوری" پشتیبانی می شود. 3
نظام های آموزشی که به اصل "فرایند مداوم همگرایی فناوری" توجه لازم را ندارند، احتمالاً به رغم سرمایه گذاری های فنی زیاد، در عمل در بهره گیری اقتصادی و بهروری مؤثر از فناوری اطلاعات و ارتباطات دچار مشکل خواهند شد. مؤسسات آموزشی قبل از شبکه جهانی اینترنت، رایانه داشتند. قبل از رایانه، ویدئو و تلویزیون و قبل از آن رادیو بود و سایر وسایل و ابزار کمک آموزشی نیز سال هاست که در دسترس است. 74سال طول کشید تا تعداد دارندگان تلفن به 50میلیون نفر برسد؛ در حالی که این رقم برای رادیو 38سال، برای رایانه 16سال و برای تلویزیون 13سال است و فقط 4سال طول کشید تا تعداد کاربران اینترنت به 50میلیون برسد. بنا بر این موفقیت در بهره گیری مؤثر از فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش، تا حدود زیادی به تجربه مؤسسات آموزشی در به کارگیری سایر فناوری های آموزشی مانند رایانه، تلویزیون، رادیو و دیگر ابزارهای کمک آموزشی در فرایند یاددهی-یادگیری بستگی دارد.
در جهان امروز، نظام های آموزشی، با چالش های مشترک و متفاوتی در بهره گیری از فناوری در نوسازی آموزش روبرو هستند. لزوم تغییر مناسبات اجتماعی و فرهنگی متناسب با توسعه فناوری های نوین، مدیریت دانش، اقتصاد مبتنی بر دانایی، تحول دانشِ آموزش و یادگیری و تغییر نیازها، انتظارات و ویژگی های دانش آموزان و دانشجویان از مهم ترین این چالش هاست. نظام های آموزشی به دنبال رویکردهای نوینی هستند که در مواجهه با تحولات گسترده جهان، آن ها را در بازسازی خویش یاری دهد و البته برای این بازسازی به برنامه درسی غنی، آموزش انعطاف پذیر، رهبری آموزشی اثر بخش، محیط یادگیری شوق انگیز، محتوای آموزشی فراتر از ساختارهای موجود، معلمان توانمند و حرفه ای و مدارسی که یاد می گیرند نیازاست. 4
بررسی تجربه های کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه درگسترش فناوری در آموزش به منظور اثر بخش تر کردن نظام های آموزشی برای مواجهه با چالش های زمان، به ویژه در گسترش آموزش و هرچه برابر و کیفی تر کردن فرصت های یادگیری آموزنده است. بسیاری از کشورهای جهان درزمینه توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش تجربه های موثری دارند، تجربه هایی حاوی کاوش های محققانه، ابتکاری و اکتشافی، که تلاش می کند درعصر و محیطی با چشم اندازهای در حال تغییر و اهداف بی ثبات، مقاصد فراری و روش های ارتباطی در حال تحول و خیره کننده، عوامل اساسی موفقیت برنامه های تلفیق اثر بخش فناوری با آموزش وسبک های یادگیری و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش را تبیین کنند.
قابلیت فناوری برای نوسازی آموزش به ویژه در حرکت از آموزش به یادگیری، از دانش به مهارت، از به خاطر سپردن داده ها به بازاندیشی در آنها و از تمجید فناوری به توانایی زیست موثرو بهره گیری اثربخش از آن نهفته است. برای این مهم موسسات آموزشی به برنامه عمل گام به گام با راهبردی جامع برای ترویج فناوری در فرایند یاددهی- یادگیری نیازمندند. کارشناسان آموزشی به آموزش برای عبوراز تمجید توانایی خیره کننده فناوری، و تأمل بیشتردر نقطه عزیمت یکپارچه سازی فناوری با آموزش نیازمندند. برنامه ریزان درسی به تصویر منظم و روشنی از سطوح فناوری و نسبت آنها با سبک های یادگیری که امری فرهنگی است نیازدارند. مدیران آموزشی به توانایی غلبه بر شکاف میان نیازها و منابع در ترویج فناوری اطلاعات نیازمندند.ابهام آنها در قابلیت های فناوری برای آموزش یا توانایی معلمان در بهره گیری از آنها چالش بزرگی برای ترویج فناوری در فرایند یاددهی- یادگیری است. ترویج فناوری در موسسات آموزشی نقش معلمان را دگرگون می سازد، اقتدار آنها را به چالش می کشد و بر مسولیت های آنها می افزاید. آموزش در مقایسه با سایر حوزه ها اجتماعی و اقتصادی نیازمند تحرک و خلاقیت بیشتری درترویج فناوری اطلاعات است. فناوری های اطلاعات به سرعت نو می شوند و عمر تحول و حضور آنها معمولاً کوتاه تر از دوره ها و برنامه های اصلاحات آموزشی و درسی است. بنا براین پژوهش های گسترده ای برای استفاده از قابلیت های فناوری در آموزش، غلبه بر تردیدها، روش های بومی سازگاری و بهره گیری اثربخش از آنها و تحلیل دقیق هزینه – فایده برنامه های عمل توسعه فناوری در آموزش لازم است.
حوزه آموزش در مقایسه با عرصه های بازرگانی و صنعت ازحساسیت های فرهنگی و اجتماعی ویژه برخوردار است و دل نگرانی های معلمان، والدین، مدیران فرهنگی و سیاسی ازنحوی یکپارچه سازی فناوری اطلاعات و ارتباطات با آموزش، روش آموزش مبتنی بر شبکه، امنیت شبکه برای کودکان، نقش تربیتی معلمان و ... قابل درک است. بنابراین وفاق ذهنی و زبان مشترکی برای تبین جهت گیری های اساسی در توسعه فناوری در آموزش لازم است و مسولیت
مد یران آموزشی، برنامه ریزان درسی وپژوهشگران آموزشی بسیار سنگین به نظر می رسد.
سخن پایانی
بررسی تجربه کشورهای مختلف در توسعه فناوری در آموزش عمومی، آموزش عالی و آموزش بزرگسالان برای مواجهه با چالش افزایش تقاضا برای آموزش بدون افزایش منابع مالی مؤسسات آموزشی بسیار سازنده است. تجربه های دیگران به روشنی نشان می دهد که فناوری های گوناگون تنها ابزارهای نیرومندی هستند که قابلیت بهبود مستمر آموزش، توسعه فرصتهای یادگیری، گسترش دستیابی برابر به آموزش، ارتقای کارایی کارکنان آموزشی، بهبودکیفیت یادگیری، ارتقاء سیستم های مدیریت و برنامه ریزی آموزشی، ایجاد زمینه های یادگیری مداوم، ارائه آموزش های مجازی و... را فراهم ساخته و گسترش می دهند. 5 این قابلیت های بالقوه زمانی به صورت اثر بخشی در عمل متجلی می شوند که فلسفه آموزشی معینی سیاست ها و راهبردهای آموزشی موثری را پیش روی مدیران و برنامه ریزان توسعه فناوری در آموزش قرار داده باشد، منابع انسانی توسعه یافته باشند، ریشه ها و اندیشه های پارادایم فناوری اطلاعات و ارتباطات به درستی درک شده باشد، برنامه درسی غنی در دسترس باشد، رویکردهای آموزشی متناسب با پارادایم فناوری های جدید متحول شده باشند، محیط های فرهنگی و اجتماعی عزم رشد و تحول داشته باشند و رهبری آموزشی اثر بخشی مدیریت تلفیق فناوری با برنامه های آموزشی و درسی را هدایت کند.
برای اندیشه و بازاندیشی درقابلیت های فناوری برای نوسازی آموزش و غنی سازی یادگیری، تصویر کودکان چشم دوخته بر آسمان را در مقابل دیدگان خود مجسم کنید، در جستجوی چشم اندازی روشن از آینده باشید، برنامه عمل اثربخشی برای تغییر شکل زندگی حرفه ای خود طراحی کنید والبته جمله زیر از گربه خندان در داستان "آلیس در سرزمین عجایب" را نیز به خاطر بسپارید: "اگر نمی دانید به کجا می روید، مهم نیست که کدام راه را انتخاب کنید؛ آیا مهم است؟!"
پی نوشت ها
1) نگاه کنید به مصاحبه سردبیر رشد زیست شناسی با محمد رضا سرکار آرانی (1385) پیرامون " آموزش مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات"
2) محمد رضا سرکار آرانی (1385) با عنوان "نوآوری در زیرساخت ها: بازبینی الگوهای ذهنی و بازاندیشی در عمل"
3) سرکار آرنی محمد رضا(1384) یادگیری راهی به سوی پر کردن شکاف دیجیتالی، تهران: انتشارات منادی تربیت.
4) محمد رضا سرکار آرانی (1385) با عنوان "در جستجوی مدارسی که یاد می گیرند"
5) دراکسلر، الکساندر و حداد وادی (1384) فناوری برای آموزش: قابلیت ها، پارامترها و چشم اندازها، ترجمه محمدرضا سرکار آرانی و علی رضا مقدم، تهران: نشر نی.
*دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی