متن کامل گزارش مذکور که در وب سایت این مرکز قابل دسترسی است نشانگر این موضوع است که تهیهکنندگان این گزارش بهشدت دیدگاه بدبینانه نسبت به فناوریهای نوین سایبری داشته و رسانههای نو را صرفا ابزاری در دست قدرتهای بزرگ تلقی کردهاند که از طریق آن به مداخله در امور داخلی کشورها و حملات سایبری و جنگ نرم علیه دیگر کشورها میپردازند.
گزارش مذکور بدون توجه دادن مسئولان دستگاه دیپلماسی ایران به ظرفیتهای این رسانهها و فناوریها برای پیشبرد منافع کشور و استفاده از قابلیتهای دیپلماسی سایبر و بدون آسیبشناسی دیپلماسی عمومی ایران، اقدام به ارائه رهنمودهایی برای مقابله شدید با این رویکرد کرده است.
دیپلماسی وبمحور بخشی از دیپلماسی عمومی کشورها به شمار میرود. در دیپلماسی عمومی، ظرفیت رسانهها، سازمانهای مردمنهاد و سیستمهای آموزشی و دانشگاهی در خدمت دستگاه دیپلماتیک قرار میگیرد تا از طریق این ابزارها، ارتباط مؤثرتری با افکار عمومی کشورها برقرار شده و بر آنها تأثیر بگذارند. این برنامهها، دورههای زمانی میانمدت و طولانی مدت را هدف قرار داده و تأثیرات آنی از آنها انتظار نمیرود.
دیپلماسی رسانهای، دیپلماسی سایبری و دیپلماسی وب محور زیر مجموعههای دیپلماسی عمومی بهشمار میروند. مبانی نظری چنین رویکردی بر اندیشههای جوزف نای و مانوئل کستلز استوار است و بهطور مشخص کشورهای غربی در دهه گذشته به موازات رشد فناوریهای اینترنتی از این رهیافت برای پیشبرد برنامههای سیاست خارجی خود استفاده کردهاند اما از نگاهی دیگر، این فناوریها به مثابه چاقوی دو لبه هستند و در کنار تهدیدهایی که ایجاد میکنند فرصتها و ظرفیتهایی نیز به همراه میآورند. استفاده هوشمندانه جوانان کشورهای مسلمان در جنبش بیداری اسلامی تا حد زیادی نشاندهنده ظرفیتهای مثبتی است که این فناوریها در اختیار ملتها میگذارند.
رویکرد اساسی و بنیانی کشورها در قبال این فناوریها را میتوان به دو دسته کلی تقسیم بندی کرد:
1-رویکرد سلبی: در این رویکرد، تدابیری مانند پالایش وب سایت های کاربرمحور و ممنوعیتها و محدودیت های فنی و دسترسی، در دستور کار قرار میگیرد و با هرگونه فعالیتی در این محیطها بهشدت برخورد میشود. اشکال اصلی این رویکرد، عبور کاربران از سدهای ایجاد شده با استفاده از برخی شگردهاست. ایراد دیگر این رویکرد، مسدودکردن راههای دسترسی نیروهای داخلی برای تأثیرگذاری بر مخاطبان بینالمللی است. این رویکرد بهطور کلی با پاککردن صورت مسئله سعی در حل کردن مسئله میکند اما راهی برای استفاده مؤثر از این فناوریها ارائه نمیدهد.
2-رویکرد ایجابی: در این رویکرد، به جای ایجاد محدودیت، از توان نیروها و بخشهای داخلی برای تولید محتوا و سوار شدن بر امواج فناوری بهمنظور تأثیرگذاری بر روندهای بینالمللی بهرهبرداری میشود. کشورهایی که از غنای فرهنگی و انسانی بالایی برخوردارند با اتخاذ چنین رویکردی میتوانند بضاعت فکری و اندیشهای خود را به فضای سایبری منتقل کرده و پیام و سخن خود را در صحنه جهانی بیان کنند.
پر واضح است که اتخاذ رویکرد دوم نیاز به برنامهریزی، اختصاص بودجه ، تربیت نیروی انسانی، برنامههای مدون و کار و تلاش مداوم دارد اما رویکرد اول بسیار ساده، آسان و سریع است. در عوض رویکرد سلبی همواره کشور مورد نظر را در موضع انفعالی قرار میدهد. آنچه مسلم است ایران فعلا در رویکرد اول طبقهبندی میشود و تنها در سالهای اخیر نشانههایی از حرکت به سمت رویکرد دوم از خود نشان داده است.