مدیرعامل اسبق باشگاه استقلال بر این باور است که فدراسیون فوتبال به جای پرداختن به «علت»ها برای جلوگیری از هزینههای چشمگیر نقل و انتقال بازیکنان «معلولها» را درنظر گرفته است. محمدحسین قریب در این رابطه به همشهری میگوید: «فدراسیون سمت و سوی فعالیتهایش را باید به سمت استانداردسازی و ارتقای کیفی صورتهای مالی باشگاهها در یک قالب برنامه چند ساله ببرد. بنابراین، پرداختن بهعلتها بسیار بسیار واجبتر از پرداختن به معلولهاست. در حال حاضر قانون سقف قراردادها، مدیران باشگاهها را معطوف به معلولها میکند. به همین دلیل در سالهای اخیر دیدهایم که قانون سقف قرارداد نتیجه مثبتی به همراه نداشته است».
فدراسیون فوتبال برای استانداردسازی نیازمند چه برنامهای است؟ مدیرعامل سابق استقلال اینگونه پاسخ میدهد: «فدراسیون یا برنامهریزان فدراسیون نباید وقت خودشان را صرف اعمال سقف قراردادها کنند. آنها باید بیشتر وقت خود را صرف شفافسازی حسابرسی باشگاهها کنند. فدراسیون همچنین باید طی برنامهای سه یا پنجساله، یکی از شاخصهای فعالیت باشگاههای حرفهای را برخورداری از استانداردهای مالی قرار بدهد و باشگاهها را ملزم به رعایت این استاندارد کند. در این صورت مدیران باشگاهها متناسب با درآمدهایشان تیم را اداره میکنند و اگر باشگاهها از این استانداردهای تعیینشده خارج شوند، کاملا مشخص خواهد شد».
آیا این برنامه مستلزم واگذاری باشگاهها به بخش خصوصی است؟ برخی بر این باور هستند که خصوصیشدن باشگاهها از هزینههای بیرویه مدیران در قبال خرید بازیکنان جلوگیری میکند. اما این مسئله با اتفاقی که در باشگاه استیلآذین در نخستین ورودش به لیگ برتر رخ داد در تضاد است. اسماعیل غلامی، معاون سابق سازمان خصوصیسازی در اینباره به همشهری میگوید: «این قراردادها ارتباطی به دولتی یا خصوصی بودن باشگاهها ندارد. در واقع قرارداد بازیکنان جدا از این مسئله است. استیلآذین یک باشگاه خصوصی بود که بدون کمک دولت توانست با قیمت بالا بازیکنانی را جذب کند».
سیدمهدی عقدایی اما نظری درست خلاف غلامی دارد. عقدایی نیز زمانی معاون سازمان خصوصیسازی بود و دو نگاه متفاوت از معاونین سابق یک سازمان جالب است. عقدایی به همشهری توضیح میدهد: «باشگاهها خصوصی که شوند، همهچیز شفاف میشود. چون سهامدارها بیلان شرکت را میخواهند و روی ترازنامه شرکت حساس هستند. بهنظر من، اگر باشگاهها خصوصی شوند، مبلغ قرارداد یکسری از باشگاهها کاملا شفاف میشود. یعنی قرارداد بازیکنان باید در دفاتر ثبت شود؛ یعنی آن رقم واقعی که وجود دارد. ظاهرا در سیستم دولتی قراردادها ثبت نمیشود یا به مبلغ کمتری ثبت میشود».
او اضافه میکند:«به هرحال اگر باشگاه، شرکت خصوصی شود، ترازنامه شرکت بازرس دارد، حسابرس دارد و باید هزینههای یک شرکت شفاف بیان شود. خصوصا اگر از طریق فرابورس عرضه شود. یعنی بازیکن هرچقدر که میگیرد در دفاتر آن شرکت باید ثبت شود».
سیدمهدی عقدایی برای خصوصیشدن یک باشگاه بر مهیاشدن زیرساختها تأکید میکند و میگوید: «باید زیرساختها مهیا باشد؛ مثل درآمد از طریق بلیتفروشی و در این شرایط است که یک باشگاه آماده واگذاری به بخش خصوصی میشود. بهنظر من، اگر باشگاهها خصوصی شوند، دیگر به بازیکن بیمهابا پول نمیدهند. در عین حال، میزان خرید و فروش بازیکن در حالت تعادل قرار میگیرد و رقابت عادلانهای ایجاد میشود. مثلا یک باشگاه بازیکن تربیت میکند و بعد آن را به باشگاه دیگری میفروشد. بدین شکل نیز میشود از طریق بازیکن درآمدزایی هم کرد».
این معاون سابق سازمان خصوصیسازی بازیکنان را جزو داراییهای یک باشگاه قلمداد میکند؛ داراییهایی که در شرایط فعلی برای باشگاهها سودده نیستند و اغلب زیانده هستند. عقدایی روی این موضوع تأکید دارد و در عین حال، نظر محمدحسین قریب نزدیک به اسماعیل غلامی است. مدیرعامل اسبق باشگاه استقلال هم بر این باور است که بدون واگذاری یک باشگاه به بخش خصوصی هم میشود هزینههای یک باشگاه را کنترل یا حداقل شفافسازی کرد.
او عنوان میکند: «شفافسازی مبلغ قرارداد بازیکنان لزوما بهخصوصیسازی مربوط نمیشود. بهنظر من منابع درآمد، هزینه، شاخصهای سود و زیان باشگاهها را باید تعریف علمی کرد. در این مسیر میتوان از تجربیات کشورهایی مثل کرهجنوبی و ژاپن هم استفاده کرد». محمدحسین قریب اضافه میکند: «بیشتر از هر چیزی باید بازتعریفی از وضعیت درآمد باشگاهها داشته باشیم و موانع حقوقی آن را برطرف کنیم. اگر فدراسیون، وزارتخانه و بقیه کمک کنند، قطعا این موانع برطرف میشود. در این صورت ما میتوانیم معضل فعلی را کنار بزنیم».
اسماعیل غلامی البته مزایایی را برای یک باشگاه خصوصی درنظر میگیرد. معاون سابق سازمان خصوصیسازی میگوید: «از مزایای خصوصی بودن این است که باشگاه دست فرد یا افرادی خاص است و آنها باشگاه را اداره میکنند. یعنی اگر دوست داشته باشند میتوانند برای خرید یک بازیکن هزینه زیادی کنند یا نکنند».
بحث فعالیت گسترده دلالها در فوتبال ایران در سالهای اخیر بیشتر از هرزمان دیگری مطرح است. غلامی معتقد است وجود دلالها به بالا رفتن قیمت بازیکنان کمک بسیاری میکند و ادامه میدهد: «اگر دلالها نباشند، قیمت بازیکن هم پایین میآید و برای جلوگیری از بالارفتن قیمت بازیکنان، دلالها باید کنار بروند.
در حال حاضر بازیکنان مثل کالا شدهاند که دلالها در فصل نقل و انتقالات خریدوفروش میکنند. اغلب این بازیکنان را هم نفرات دیگری زحمت پرورششان را کشیدهاند و بزرگشان کردهاند اما دلالها نقش اساسی را در خرید و فروش آنها دارند. همین مسئله قیمت بازیکنان را بالا میبرد، زیرا فلان دلال برای انتقال یک بازیکن، چند صدمیلیون نصیبش شده است».
محمدحسین قریب با این مسئله موافق است و معتقد است توجه به «معلول»ها از سوی فدراسیون باعث فعالیت بیرویه دلالها و بالا رفتن قیمت بازیکنان شده است. مدیرعامل اسبق استقلال در اینباره میگوید: «در این شرایط بازارهای دلالی و نرخهای کاذب در بالا و پایین شدن قیمت بازیکنان تعیینکننده است».
در حال حاضر برخی باشگاههای دولتی و صنعتی مثل استقلال، پرسپولیس، سپاهان و مس کرمان برای خرید بازیکن هزینه زیادی میکنند. درعینحال، باشگاهی صنعتی مثل ذوبآهن با مشکلات مالی فراوانی روبهروست و در فصل نقل و انتقالات بهترین بازیکنان خود را از دست داده است. اکنون این پرسش مطرح میشود که چرا برخی تیمهای دولتی با حمایت مالی روبهرو میشوند و برخی در پی اجرای برنامه پنجم توسعه با کمبود بودجه مواجه هستند؟
اسماعیل غلامی معتقد است که تمام هزینههای برخی مدیران دولتی به کمکهای دولتی مربوط نمیشود. او میگوید: « باشگاههای پرطرفدار که خصوصی نیستند هزینه زیادی خرج بازیکنان میکنند ولی این هزینهها چگونه پرداخت میشود؟ آیا دولت میپردازد؟ بهنظر من، اینطور نیست و باشگاههای پرطرفدار همیشه آدمهایی دارند که به آنها کمک کنند. در واقع برخی افراد پولدار یا برخی هواداران و سرمایهداران به این باشگاهها کمک میکنند.
من اطلاع دارم که بسیاری از پولهای بازیکنان را یکسری افراد خاص پرداخت میکنند و ارتباطی به کمک دولت ندارد». او اضافه میکند: «آنهایی که ارقام درشتی را به بازیکنان میدهند، برایشان این پولها رقمی نیست. روزی یکی از همین آدمهای سرمایهدار آمد شرکتی را خریداری کند، بعد با یک مدیرعامل باشگاه مواجه شد و مرد پولدار با خنده گفت که «تو 700میلیون از من گرفتی، کجا رفتی؟» طرف اصلا فوتبالی هم نبود ولی واقعا این هزینه را متحمل شده بود. جالب اینکه این هزینه هنگفت اصلا برایش اهمیت نداشت و همه اینها را به آقای مدیرعامل به شوخی میگفت».