این کشور بهدلیل هممرز بودن با عربستان و همچنین بهدلیل ترکیب قومیتی نزدیک دو کشور، برای عربستان اهمیت ویژهای دارد و در سالهای گذشته رابطه نزدیکی میان حاکمان دو کشور برقرار بودهاست اما در سه سال گذشته یمن و تحولات آن به نقطه ضعف و عاملی برای نگرانی مقامات سعودی تبدیل شدهاست.
با توجه به اعتراضهای مردمی اخیر در یمن که به سرنگونی علیعبدالله صالح منجر شد، فعالیت حوثیها در شمال و حضور القاعده در جنوب، ممکن است که یمن به کشوری چندپاره مبدل شود. این برای عربستان اصلا گزینه خوبی نیست. سرآغاز نگرانی عربستان از تحولات یمن، اتفاقات سال2009 و فعالشدن شیعیان حوثی شمال یمن بود. در آگوست سال2009، صنعا عملیاتی را با نام زمین سوخته علیه حوثیها به اجرا گذاشت. مبارزان حوثی در اعتراض به شرایط نامناسبشان و سرکوب حکومتی، جادههای کوهستانی را در شمال غربی یمن که هممرز با عربستان است مسدود میکردند. اوضاع اسفناکی در آن منطقه حاکم بود. تصاویری چون سربازان به اسارتدرآمده، ادوات زرهی منهدم شده ارتش، شمار زیاد پناهجویان و تلفات غیرنظامیان، شمال یمن را به منطقه جنگی تبدیل کردهبود.
حوثیها که شیعیان میانهروی زیدی بوده و این نام را از نام خانوادگی رهبر خود گرفتهاند خواهان خودمختاری هستند. این فرقه با اهل سنت محلی که اکثریت را تشکیل میدهند رابطهای نزدیک دارد. در نتیجه درگیریهای شمال یمن را نمیتوان به اختلافات شیعه و سنی نسبت داد؛ همان اختلافاتی که در دیگر نقاط خاورمیانه دیده میشود اما عربستان این مناقشه را نوعی جنگ نیابتی با ایران میدید؛ جنگی که در آن ایران شیعی از حوثیها حمایت میکند و عربستان سنی از دولت مرکزی یمن. پشتیبانی عربستان از دولت یمن در جریان اعتراضهای مردمی این کشور هم مشهود بود. سعودیها برای حمایت از علیعبدالله صالح هر کاری که لازم بود کردند و از ارسال سلاح تا بشکههای نفت، از هیچ کمکی به دیکتاتور یمن کوتاهی نکردند.
حوثیها اگرچه فاقد هواپیما و ادوات زرهی هستند اما با توجه به نفرات، آموزش و استفاده ماهرانهشان از مینهای زمینی از برتری تاکتیکی برخوردارند. در وبسایتهای حوثیها، راهپیماییهای پر شمار و صحنههای آموزش نظامی دیده میشود که یادآور فعالیتهای حزبالله در لبنان است. در این وبسایتها همچنین شعارهایی به چشم میخورد که فراتر از درخواست خودمختاری است: اللهاکبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، لعنت بر یهودیان و اسلام پیروز است.
در چهارم نوامبر سال2009، نیروی هوایی عربستان با استفاده از هواپیماهای F-15 و جنگندههای تهاجمی تورنادو حوثیها را هدف قرار داد اما دولتهای صنعا و ریاض منکر این حملات شدند. مقامات عربستان ادعا میکردند که حوثیها از مرز گذشته و چند شهروند سعودی را کشتهاند. در هشت نوامبر همان سال، یک جنگنده یمنی سقوط کرد. مقامات صنعا دلیل آن را مشکلات فنی دانستند اما حوثیها ادعا کردند این جنگنده را با ضدهوایی هدف قرار دادهاند. شاهد مداخله عربستان را هم میتوان در فیلمهایی دید که یک تکاور به اسارت درآمده و تسلیحات و خودروهای غنیمتی سعودی را نشان میدهد. در این فیلمها همچنین هواپیماهای سعودی در حال انداختن بمبهای فسفری بر سر حوثیها هستند.
پیامدهای منطقهای
بحران یمن امنیت خلیجفارس را تحتتأثیر قرار میدهد. این کشور پرجمعیتترین کشور در شبهجزیره عربستان و همچنین فقیرترین کشور در این ناحیه و البته بین تمام کشورها عربی است. قاره آفریقا از طریق تنگهبابالمندب فقط 18مایل با یمن فاصله دارد. روزانه بیش از سهمیلیون بشکه نفت از مسیر این تنگه راهی اروپا میشود. در آن سوی خلیج عدن واقع در جنوب یمن کشور بحرانزده سومالی قرار دارد. هماکنون دزدان دریایی در این منطقه جولان میدهند. پدر اسامهبنلادن هم اهل یمن است؛ کشوری که براساس آمار دولتمردانش هنوز هم پایگاه هزاران جنگجوی القاعده است. هر چند این کشور از صدها سال پیش بهگونههای مختلف وجود داشته اما شکل امروزی آن به سال1990 باز میگردد. در آن سال یمن شمالی و یمن جنوبی با هم متحد شدند اما مردم جنوب در سال1994 خواستار استقلال شده و دست به شورش زدند. البته دولت مرکزی آنها را سرکوب کرد؛ سرکوبی که خشم جنوبیها را تا امروز بهدنبال داشته است.
پیامدهای تحولات یمنی برای عربستان سعودی
به لحاظ سابقه تاریخی، عربستان هنگام مداخله در امور یمن محتاطانه عمل میکند. طی جنگ داخلی یمن در دهه 1960، سعودیها از سلطنتطلبان حمایت میکردند و مصریها از جمهوریخواهان. مصریها به این منظور از تسلیحات شیمیایی هم استفاده کردند. در این جدال سرانجام جمهوریخواهان پیروز شدند. چند دهه بعد و هنگام حمله صدام به کویت، علی عبدالله صالح، رئیسجمهور وقت یمن، از این اقدام پشتیبانی کرد. عربستان هم چند صد هزار یمنی را اخراج کرد. این افراد بخشی مهم از نیروی کار یمن بودند. پیش از این، مرز دو کشور هم مورد مناقشه بود چون یمنیها مدعی استانهای جنوبی عربستان بودند. اگرچه ظاهرا این موضوع هماکنون حل شده است اما ریاض هنوز هم با مردم محلی بدرفتاری میکند. اکثریت این افراد را شیعیان زیدی و اسماعیلی تشکیل میدهند. هر دو فرقه مورد آزار و اذیت پلیس مذهبی عربستان (وهابیون) قرار میگیرند. عربستان در اوایل سال 2001تسلط بر استان مرزی نجران را برای مدتی کوتاه از دست داد. این واقعه پس از آن صورت گرفت که پلیس مذهبی این کشور گروههای محلی را مورد حمله قرار داد.
realclearworld. com