به گزارش همشهریآنلاین در این نشست که از ساعت 16 و 30 روز یکشنبه 15 مرداد برگزار شد، مهدی فیروزان،رئیس شهر کتاب نیز به عنوان سخنران و منتقد نشست به تشریح دیدگاههای خود درباره کتاب پرداخت.
در ابتدای نشست نادر انتخابی دبه خاطرهای از مرحوم حبیب یغمایی از محمد علی فروغی اشاره کرد و گفت:محمدعلی فروغی برای حبیب یغمایی تعریف کرده بود که در یکی از سفرهایش به ترکیه، آتاترک به او گفته است که شما ایرانیها قدر ملیت خود را نمیدانید و نمیدانید که ریشه داشتن در زمین چه حسی دارد. شما قدر بزرگان خود را نمیدانید و از شاهنامه که سند ملیت شماست سپاسگزار نیستید. حال آنکه من ناچارم برای ملت ترک چنین پیشینهای را بسازم.
مولف کتاب ناسیونالیسم و تجدد که ابتدا به صورت مجموعه مقالات در نشریه نگاه نو منتشر شده بود ،درباره ویژگیهای این کتاب گفت:این کتاب 5 مقاله دارد که 2 مقالهاش مربوط به ایران است و بررسی دیدگاههای روشنفکری از مشروطیت تا به قدرت رسیدن رضاخان را شامل میشود. تحرکات و فعالیتهای روشنفکران در این دوران باعث شد زمینه دولت جدید در ایران فراهم شود. اما کتاب 3 مقاله دیگر هم دارد که درباره ناسیونالیسم ترکیه است؛ از زمان عثمانیها تا روزگار ما. در یکی از مقالات هم به تلاشهایی که برای نفی نسلکشی در ارمنستان میشود، پرداختهام.
انتخابی که کتابش از سوی نشر نگاره آفتاب به بازار کتاب عرضه شد در ادامه سخنانش گفت: دوره 20 سالهای که آغاز حکومت رضاخان را از مشروطه جدا میکند، یکی از پربار ترین دورههای ایران قرن بیستم است و روشنفکرانی که این دوران مدیون آنهاست، نظریه پردازان تشکیل دولت مدرن ایران بودند که عدهای از آنها به پستهای دولتی رسیدند و در کل همگیشان از نخبگان فرهنگی و سیاسی این دولت مدرن شدند. قدر و قیمت این روشنفکران در تاریخ ایران مغفول است چون سرنوشت خودشان را به سرنوشت حکومت رضاشاه گره زدند که موجب شد با سقوط او از یادها رفتند.
انتخابی گفت: زور و اجبار رضاخان موجب بیزاری مردم شده بود و همین امر باعث شد که با سقوط دولتش، اغلب کارگزارانش اگرچه خادم واقعی فرهنگ هم بودند، مغضوب مردم شوند. در این کتاب به بررسی 4 محفل روشنفکری در آن سالها پرداختهام که در 4 نشریه گرد هم آمده بودند. اولین، نشریه کاوه بود که در برلین و توسط سیدحسن تقیزاده منتشر میشد. نشریه دوم، ایرانشهر بود که سید حسین کاظمزاده ایرانشهر آن را منتشر میکرد و مانند نشریه اول در برلین چاپ میشد. سومین نشریه روشنفکری که در آن زمان منتشر میشد، آینده بود که توسط محمود افشار یزدی در تهران منتشر میشد. نشریه چهارم هم نامه فرنگستان بود که یک سال در برلن چاپ شد و نویسندگانش اغلب از دانشجویان و نویسندگان جوان ایرانی بودند.
نویسنده کتاب «ناسیونالیسم و تجدد در ایران و ترکیه» افزود: این روشنفکران هرچند در بسیاری از زمینهها اتحاد نظر داشتند ولی چون از دو گروه سنی و نسل مختلف بودند، در برخی موضوعات نظر همسانی نداشتند. یکی از مسائلی که در تقیزاده در مجله کاوه مطرح میکرد این بود که نمیشود با زور بخواهیم مردم را مترقی و متمدن کنیم. دیگر این که انقلاب و تغییر و تحول بزرگ همیشه باعث بهبودی و رشد نمیشود. تا وقتی که انقلاب بر اساس ارزشها نباشد، دگرگونیهای سیاسی که رخ میدهند پس از مدتی دچار استحاله میشوند. مساله اساسی از نظر نشریه کاوه این بود که با گسترش آموزش و با اتکا به شیوههای دموکراتیک میتوان تحول صورت داد. به همین دلیل هم در کتاب نوشتهام که مطالب نشریه کاوه را میتوان آسیبشناسی جامعه آن روز ایران دانست.
وی گفت: نسل اول این روشنفکران مثل تقیزاده به قانونمند بودن حکومت اعتقاد داشتند و مردم را صاحب حق میدانستند. اما نسل دوم که شاهد هرج و مرج، پاشیدگی و از بین رفتن اقتدار قدرت حکومت بعد از سالهای مشروطه بودند، میگفتند مشروطه هم نتوانست کاری صورت بدهد و مردم هم عقبماندهتر از آنی هستند که بتوانند برای رشد کشورشان قدم بردارند. بنابراین نخبگان باید به نیابت از آنها در این راه تلاش کنند. دیدگاههای گروه دوم افراطی بود، البته باید شرایط زمان آنها را هم در نظر داشت که تبلیغات گریز از مرکز و القائات عثمانیها برای جدایی بخشهایی از ایران، باعث شد که ناسیونالیسم این گروه از روشنفکران تمرکزگرا باشد. در میان این گروه از روشنفکران گرایش ترکستیزی، عربستیزی، طعن و کنایه بود که گاهی هم با ناسزا همراه میشد. همه این عوامل باعث شد تا ناسیونالیسم این گروه حالت متفاوتتری از روشنفکران نسل اولی داشته باشد.
انتخابی ادامه داد: محمود افشار که از روشنفکران نسل اولی بود، میگفت باید زبان فارسی و تاریخ و تمدن کشورمان را ترویج بدهیم. باید با کشیدن شبکه راهآهن، توسعه را به همه جای ایران برسانیم. رادیکالترین روشنفکران آن روزگار هم، به عرفی کردن نهادهای اجتماعی مانند دادگستری معتقد بودند. در همین زمان، وضع در ترکیه شبیه ایران بود ولی بغرنجتر و پیچیدهتر. تا قرن نوزدهم، کلمه ملیت برای عثمانیها مفهوم نبود. ملیت با معنای جدیدش وقتی برای ترکها مفهوم شد که با جنبشهای ناسیونالیستی روبرو شدند و دریافتند که تلاشهایشان برای شکل دادن ملت عثمانی بیفایده بوده است. جنبشهای جداسری بین عربها و کردها در این زمان شکل گرفت و این دوره همزمان شد با اعزام دانشجویان عثمانی به اروپا که باعث آشناییشان با جهان جدید شد و دیگری انتشار آثار مورخان غربی درباره شرق.
دکتر انتخابی همچنین گفت: همه این موارد باعث شد تا ترکها با گذشته خود آشنا بشوند و به مفهوم ترکیت رو بیاورند و جالب است که تا آن زمان کلمه ترک در میان عثمانیها یک عبارت تحقیرآمیز محسوب میشد. پیش از قرن بیستم ترکگرایی یک نهضت فرهنگی و زبانی بود. لب کلام این کتاب این است که روشنفکران ناسیونالیسم این دوره در ایران و ترکیه در پی پیاده کردن الگوی حکومت اروپایی بودند ولی شرایطی که وجود داشت باعث شد با وجود تمام شباهتهای اولیه که میان ایران و ترکیه وجود داشت، دو کشور در دو مسیر متفاوت قدم بردارند.
در ادامه مهدی فیروزان هم گفت: آقای انتخابی به قضیه تاریخسازی آتاترک و ترکها اشاره کردند. باید بگوییم که این تاریخسازی پروژهای عظیم در ترکیه بوده است. اگر به موزههای این کشور قدم بگذارید با چیزهای محیرالعقولی روبرو میشوید. به زعم ترکها هر چیزی که در تاریخ وجود دارد، اول بار در این کشور قدم به ورطه هستی گذاشته است. کشتی نوح و خانه حضرت مریم(س) نمونههایی از این قبیل هستند. مثلا عصای حضرت موسی(ع) یا موی پیامبر اسلام(ص) از دیگر اشیایی هستند که در موزههای ترکیه به نمایش گذاشته شده اند. همه این موارد نشان از آن تاریخسازی بزرگ در ترکیه دارد.
در ادامه این نشست پرسش چند تن از حاضران مطرح شد که از سوی آقای فیروزان و دکتر انتخابی پاسخهایی داده شد.
حضور دکتر عزتالله فولادوند، شاپور اعتماد، پیروز سیار،و علی میرزایی،مدیر انتشارات نگاره آفتاب و سردبیر نشریه نگاه نو و دکتر دهقانی از جمله حواشی این نشست بود.
مهمانان برنامه بعد از پاپان نشست هم در دفتر شهر کتاب به تبادل فکر و نظر پرداختند و به خصوص آقای انتخابی به چند پرسش دکتر فولادوند درباره کتابشان پاسخ گفتند.