وجود این دو متغیر در موارد و مقاطع حساس، بحرانی و فوری ضروریتر و اجتنابناپذیرتر است. هرقدر درک و دانش تصمیمگیران از شرایط و متغیرهای ورودی و خروجی در یک وضعیت خاص بیشتر باشد و بر مبنای این درک، تصمیمات درست منطبق با مبانی نظری اثبات شده، گرفته شود، خروج از وضعیت حساس و بحرانی، سریعتر و کمهزینهتر خواهد بود.
از سوی دیگر حاکمیت یک مدیریت واحد با فرماندهی مشخص در مراحل مختلف تصمیم تا اجرا ریسک عملیات را کاهش داده و موفقیت آن را تضمین میکند. روی دیگر این سخن، پرهیز از اتخاذ تصمیمات واکنشی و هیجانی و دوری از بخشینگری و تصمیمگیری و اقدام موازی در مواجهه با شرایط بحرانی و عوامل چالشساز است.
با تشدید تحریمها و فشارهای اقتصادی علیه کشور در ماههای اخیر، اقتصاد مقاومتی بهعنوان راهبرد رویارویی با این وضعیت اتخاذ شده است. کاربست و اجرای درست این راهبرد بهطور منطقی باید هزینههای گذار اقتصادی کشور از این شرایط را کاهش داده و مانع از تشدید فشار رفاهی و اقتصادی به مردم شود. ضمن اینکه حصارهای کشیده شده بر اقتصاد کشور را شکسته و هزینه مبادلات خارجی را کاهش دهد.
با وجود تأکیدات صورت گرفته، متأسفانه آفتی که همواره هزینههای اقتصادی و توسعهای ایران را در دهههای اخیر بهشدت افزایش داده، بار دیگر و اینبار در چارچوب اقتصاد مقاومتی همچنان حرف اول را میزند و آن چیزی نیست جز بخشینگری. این آفت در روزها و هفتههای گذشته در شکل تصمیمگیریهای موازی و بعضا متناقض و تلاش هر دستگاه یا سازمان دولتی برای به کرسی نشاندن حرف و منافع خود بدون توجه به منافع کلان و ملی برجسته شده است.
چرایی شکلگیری این شرایط چیزی نیست جز مشخصنبودن سیاست و هدف اصلی دولت در اقتصاد مقاومتی و ابهام در سهم، جایگاه و نقش هر یک از دستگاهها اعم از دولتی، عمومی و خصوصی در اجرای سیاستها و برنامههای اتخاذی. چنانکه در پاراگراف ابتدایی این نوشتار اشاره شد، لازمه اقتصاد مقاومتی درک درست شرایط، برنامهریزی مناسب و اقدام واحد براساس یک مدیریت واحد است. در حال حاضر راهبرد اقتصاد مقاومتی فاقد فرماندهی واحد در تصمیمگیری و اجراست. این وضعیت نهتنها خنثیکننده تحریمها و فشارهای اقتصادی نیست بلکه کارایی آنها را سریعتر و مؤثرتر میکند.
شرایطی که در هفته گذشته بر بازار ارز رفت، گواه درستی بر تحلیل فوق است. بازار ارز که دماسنج کارایی تحریمها در اقتصاد ایران است و در یک سال اخیر بهشدت دچار التهاب بوده هفته گذشته عرصه تاختوتاز مقامات عالی اقتصادی بود که هریک از ظن خود و بهعبارت بهتر منافع خود بدون توجه به آثار و پیامدهای داخی و خارجی آن اقدام به اظهارنظر کردند که نتیجهای جز تشدید التهاب بازار در شکل افزایش قیمت ارز و سکه و طلا بود. تجربه بازار ارز، تلنگری است به تصمیمگیران و مجریان که دست از سیاستهای هیجانی و بخشینگری برداشته و همگی زیر یک پرچم درجهت مواجهه با تحریمها و فشارهای اقتصادی اقدام کنند.